در این دیدار، که گزارشی از آن به قلم علی الهی خراسانی، سردبیر خبرگزاری رضوی منتشر شد، گفتگویی جدّی در مورد «وحی» به عنوان رکن «نبوّت» شکل میگیرد. بهرغم محتوای ارزشمند این نشست، بهنظر میرسد شیوه و آئین همنشینی این فرهیختگان (برای اهالی حوزه و دانشگاه) درسآموزتر است، که در ادامه به چند نکته اشاره میشود:
-آزادی و بهویژه آزادیِ بیان (هر چند بدون همرأیی دربارۀ تعریفی ژرفنگرانه از آن) از شعارها و آرمان انقلاب اسلامی بوده است. آیتاله سیّدان در کاشانۀ خود آن شعار و آرمان را به واقعیت بدل کرده و توانسته است فضایی آزاد و اَمن برای گفتگویی برابر با منتقدان و مخالفان فکری خود ایجاد کند.
-انتشار این گزارش، برای نسلی که در زمانۀ قحطی گفتگوی برابر و عدم تحمّل و مدارا رشد کرده، در بیشتر موارد بینندۀ مناظرههای نابرابری بوده که یا یک طرف نقش «کیسۀ بوکس» را در مناظره داشته و سایر طرفها با کمک یار دیگر میدان - یعنی «مجری»! - بر سرش ریختهاند و یا مانند مناظرۀ صادقی و محدثی در برنامۀ «زاویه»، نخبهای ابزاری حریف نخبهای فکری(1) شده است، میتواند شگفتآور باشد.
-منش سیّدان نشان میدهد ایشان بیش از آنکه نگران «اسلام» و اثبات/ابطال مسألۀ «وحی» باشد، دلواپس آن است که «مسلمانِ» خوبی باشد و آثار وحی (کلام خداوند) را در سلوک خود جلوگر سازد. ملکیان هم بارها گفته که ملاک و معیارش برای دوستی و همنشینی، نه جریان فکری-باوری و جناح سیاسی، که «سلامتِ روان» فرد است و این دیدار نمود این ایده بود.
در میانشان هست قدر مشترک(2)
-به نظر میرسد علت تداوم دیدارهای ملکیان و سیّدان در طول سالها، افزون بر «باور هر دو به گفتگوی علمی، احترامِ متقابل و اخلاقمداری»، «قرابتِ» فکری هم هست.
ملکیان با اینکه یک دهۀ پیش اعلام کرده بود «مکتب تفکیک راه بهجایی نمیبرد»(3)، در جِدال با «روشنفکران دینی» با باورمندان به مکتبِ تفکیک همداستان است: «اگر کسی بگوید خصم مشترک دارید، من میگویم بله ما رقیب یا مخالف مشترک داریم».
او آشکارا اعلام میکند «آنچه قرآن و احادیثِ نبوی القا میکنند هرگز سخنی نیست که فیلسوفانِ اسلامی و عرفایِ اسلامی و متکلّمانِ اسلامی گفتهاند»... «بنده به شدت مخالفم که میگویند قرآن و برهان و عرفان از یکدیگر جداییناپذیرند، نه اینکه امروزه این حرف را بزنم، بلکه ۲۵ سال است که این حرف را میزنم و کسی که این حرف را میزند یا قرآن را نشناخته یا برهان را یا عرفان را»(4).
تقریر حقیقت یا تقلیل مرارت؟
-سرانجام، آیتاله سیّدان برای ادامه گفتگو ابراز آمادگی میکنند، اما ملکیان میگوید: اگر با شما بحثی بکنم و فردایش بفهمم شما کمی مریض شدهاید، عذابِ وجدان میگیرم و بههیچ عنوان نمیخواهم شما را ناراحت یا اذیت کنم.
-هنگام خداحافظی ملکیان میزبان را در آغوش میگیرد و میخواهد دستبوسی کند که سیّدان اجازه نمیدهد و میگوید «بگذارید من دست شما را ببوسم».
-بعد از خواندن گزارش این دیدار، به یاد این ابیاتِ سعدی در گلستان (باب چهارم / در فوائد خاموشی) افتادم که میگوید:
دو عاقل را نباشد کین و پیکار *** نه دانایی ستیزد با سبکسار
اگر نادان به وحشت سخت گوید *** خردمندش به نرمیدل بجوید
دو صاحبدل نگهدارند مویى *** همیدون سرکشی و آزرم جویی
و گر بر هر دو جانب جاهلانند *** اگر زنجیر باشد بگسلانند
1 - محمود سریعالقلم در «عقلانیت و آیندۀ توسعهیافتگی ایران»، نخبگان ابزاری را «صاحب قدرت سیاسی و اقتصادی» دانسته و نخبگان فکری را افرادی میداند که «اندیشه، فکر، روشهای بهینه، تئوری، آیندهنگری و دوراندیشی تولید میکنند» و روشهای عُقلایی تحقّق اهداف را مشخص میسازند.
2 - مثنوی معنوی؛ چون دو کس بر هم زند بی هیچ شک / در میانشان هست قدر مشترک
3 - ملکیان در مصاحبه با یاسر میردامادی
4 - مصاحبۀ سایت «فرهنگ امروز» با مصطفی ملکیان؛ با پارادوکس خود چه میکنید/ بهمن 1392
نظر شما