مردی که نام خود را در قفسه دل تمامی اهل فرهنگ و کتاب و هر کسی که بویی از کتاب برده حک کرده است. نگارنده این بختیاری را داشت که از اوایل دهه هشتاد همنشین او باشم و از دغدغههای او بشنوم. حتی گاه پیش میآمد که با یکدیگر به برخی برنامههای فرهنگی و هنری میرفتیم و یا در کتابخانه زیبا و شکیلش در آپارتمانش به صحبتهای این پیر دیر عرصه نشر و کتاب گوش میسپردم.
یکی از دغدغههای اصلی او افشای ظلمی است که بر او رفت و پیگیری مجدانه آن از طرق قانونی. او در شرایطی غیرطبیعی و اجباری تن به واگذاری انتشارات امیرکبیر داد. نهالی برومند و بارآور که خود تخمش را ۷۰ سال قبل(۲۸ آبان ۱۳۲۸) در مزرعه فرهنگ ایران زمین کاشت و در طی ۳۰ سال آن را به مهمترین ناشر خاورمیانه تبدیل کرد با نزدیک به دو هزار عنوان کتاب.
این انتشاراتی را به زور و در خرداد ماه ۱۳۶۲ در جلسهای تحت فشار از دست آقای جعفری به درآوردند. او بعد از آن شکایت به دادگاه برد و در نهایت شورای عالی قضایی( به عنوان مهمترین و عالیترین نهاد قضایی وقت جمهوری اسلامی ایر ان) دستور به بازنگری این پرونده داد.
کارشناسان هیات پیگیری و نظارت قوه قضاییه، از سی سال قبل که پرونده مرحوم جعفری به جریان افتاد، همگی بالاتفاق نظر دادند که این پرونده باید دوباره رسیدگی شود.
ضمن آنکه آن اتهامات نیز اساسا بار حقوقی نداشت و بیاساس بود. برای نمونه یکی از اتهامات این بود که چرا در کتابهای درسی رنگی، هزینه رنگ مشکی را با تعرفه رنگی حساب کردید؟ و یا چرا کاغذ کتابهای درسی را با معافیت گمرگی وارد کردهاید و در بازار فروختهاید در صورتی که به گواهی سازمان گمرگ شرکت کتابهای درسی از هیچگونه معافیتی برخوردار نبود. اسناد و مکاتبات و توافقات با آموزش وپرورش و گمرگ نشان میدهد که هم برابر انچه سفارش داده میشد کتاب چاپ میشد و هم آنکه هزینه ورود کاغذ در گمرک پرداخت شده است.
علاوه بر آن در استعلامی که از آموزش و پرورش صورت گرفت آن زمان مرحوم باهنر به دادگاه نامه نوشتند که شکایتی ندارند و طرف دوم قرارداد( عبدالرحیم جعفری مدیرعامل شرکت کتابهای درسی) موارد مورد توافق را به خوبی انجام داده است.
آقای جعفری در این مدت و تا آخرین روزهای حیاتش به همه جا سر زد، به سران قوه قضاییه وقت نامه نوشت وخواستار دستور برای بازنگری و تشکیل دادگاه شد. چرا که این پرونده تنها با دستور عالیترین مقام قضایی امکان بازنگری دارد.اما متاسفانه آن تظلمخواهیها پاسخی در خور نیافت و روسای قبلی به چنین تقاضایی پاسخ ندادند و یا اقدام عملی درستی در جهت برگزاری دادگاه مجدد صورت ندادند.
اکنون که ریاست محترم قوه قضاییه ندای اصلاحات قضایی سر داده و بارقههایی از جدیت را در این زمینه میشنویم و اخبار و اتفاقات نیز از عزمی جدی در این زمینه حکایت دارد، جا دارد که با دستور ایشان رسیدگی به این پرونده در دستور کار قرار گیرد تا این شرمساری ۳۵ ساله از ظلمی که بر این فرهنگیمرد عرصه نشر وکتاب رفته، اندکی تخفیف یابد و حق به حقدار برسد.
پس از تحریر:
آقای جعفری جلد سوم کتاب خاطراتش را در سالهای میانی دهه هشتاد نوشت. نگارنده این بختیاری را داشت که مورد اعتماد استاد جعفری قرار گیرد و این کتاب را بخواند، خاطراتی تلخ که بخش اعظم آن درباره دوندگیهای او در احقاق و بازپس گیری انتشارات امیرکبیر است با اسناد و مکاتبات فراوان، پیوستهای دقیق و منظم، و ادله حقوقی و عقلانی بسیار در اجحافی که بر او رفت. آن زمان مرحوم جلال هاشمی( مدیر انتشارات روزبهان و ناشر دو جلد اول کتاب در جست و جوی صبح) جلد سوم کتاب را با عنوان در جست وجوی عدالت به وزارت ارشاد فرستاد(سالهای میانی دهه هشتاد) .آنها چند بار ایراد گرفتند و هر بار مرحوم جعفری این ایرادات را برطرف کرد و اکنون به نظر میرسد که فرزند آقای جعفری( محمدرضا) که خود مدیریت نشر نو را بر عهده دارد پیگیر آن است که کتاب را انتشار دهد.
همچنان که چاپهای بعدی دو جلد ابتدایی هم گویی به نشر نو واگذار شده است.
جا دارد اداره کتاب وزارت ارشاد این همزمانی را به فال نیک گرفته و کتاب را مورد بررسی مجدد قرار داده و آن را منتشر کند تا جامعه فرهنگی و اهل کتاب حداقل بدانند که بر این فرهنگیمرد صافیاعتقاد چه رفته است؟
نظر شما