به جهت اینکه بنگاهها واحدهای اقتصادی دارای شخصیت حقوقی مستقل هستند، بنابراین نوع اجرا و ادارهشان بایستی به صورتی باشد که علاوه بر حفظ منافع سهامداران، منافع سایر ذینفعان آن شرکت اعم از کارمندان، مشتریان، دولت و همچنین جامعه را پوشش دهد. در عین حال این شخصیت بایستی پیرو یکسری نظامهای کنترلی بوده تا منافع شخصی کارمندان با منافع بنگاه تداخل نداشته باشد و در صورت وجود این تداخل امکان پایش، گزارش و انطباق با چارچوب و مقررات شرکت فراهم باشد.
موارد ذکر شده زمانی شکل واقعی به خود میگیرد که حاکمیت شرکتی به صورت قانونی در کشور لازمالاجرا گردد. اجرای حاکمیت شرکتی با توجه به اندازه بنگاهها نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. به این معنی که در بنگاههای بزرگ اندازه مسوولیتها نیز به همان میزان بزرگتر بوده همچنین مسوولیت اجتماعی نیز باید جدی تر پی گیری شود.
با توجه به جایگاه حاکمیت شرکتی در بنگاههای خانوادگی ایران،این بنگاهها را میتوان به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول مجموعه هایی که به صورت صددرصد خانوادگی اداره میشوند. گروه دوم افراد خانواده به عنوان سهامدار اکثریتی مطرح هستند که یک یا چند کرسی آن بنگاه را به تعداد سهامشان در بنگاه دارند. اهمیت حاکمیت شرکتی در دسته دوم بیش از دسته اول است چراکه شائبه تضییع حقوق سهامداران خرد در صورت عدم رعایت حاکمیت شرکتی یقینا وجود خواهد داشت، اما شکلگیری این شائبه در گروه اول که کل خانواده سهامدار هستند و پای سهامدار خردی در میان نیست کمتر رخ میدهد.
طبیعی است در جریان بزرگ شدن اندازه متوسط بنگاههای کشور که نمونهای از آن افزایش تعداد شرکتهای سهامی عام در شرکتهای بورس و فرابورس بوده، لازم است هر چه بیشتر به اهمیت مفهوم حاکمیت شرکتی پرداخته شود و می بایست برای استقرار حکمرانی خوب در کشور به موضوع حاکمت شرکتی در بنگاهها توجه کنیم و سپس آن را به کل کشور تعمیم دهیم.
بعد از آن، حاکمیت سازمانی و اجرای آن در سازمانهای غیردولتی، تشکلهای خرد و کلان، مجموعههای دولتی که قابلیت انطباق داشته باشند و بعد ترویج آن در سطح کلان میتواند جزو برنامههای بلندمدتی باشد که با الگوگیری از اصول حاکمیت شرکتی در کشور به اجرا درآید.
حاکمیت شرکتی حرکت به سوی حکمرانی خوب در کشور است، چراکه تمام اجزای کشور به سمت حاکمیت درست و اصولی حرکت کرده و با حاکم شدن شفافیت، نظامهای کنترلی و اختیارات، پاسخگویی، استفاده از مدیران مستقل و جلوگیری از تعارض منافع شخصی با منافع سازمانی در این راستا فرهنگ سازی و اصلاح مدیریت صورت می گیرد.
نظر شما