بهیقین، نوشتن از تاریخچهی مذاکرههای مستقیم یا غیرمستقیم، دوجانبه و چندجانبه، با میانجیگر ( بیطرف) یا با واسطهی مغرض، پشت درهای بسته یا جلوی دوربینهای رسانههای جهانی با پخش زنده، درونسرزمینی یا در کشور ثالث یا توی راهروهای مقر سازمان ملل یا در حاشیهی نشستهای بینالمللی، توسط مذاکرهکنندگان مجری یا تصمیمگیر، یکنفره یا گروهی یا هرچی، از حوصلهی این نوشتارک، خارج است.
یک. دولت چهاردهم، خودش را دولت وفاق ملی معرفی کرده است.
دو. کمترین انتظار از تحقق شعار وفاق ملی، تأمین امنیت ملی و تضمین رعایت حفظ منافع ملی است.
سه. هرگونه اقدام عملی از سوی دولت، در جهت تأمین امنیت ملی و تضمین رعایت حفظ منافع ملی، یعنی شکلپذیریِ خواست و ارادهی مردم.
چهار. پیادهسازی خواست و ارادهی مردم، بهمثابهی ثبوت، استقرار، پابرجایی، استواری و پایداریِ سیاست حکمرانی مطلوبِ مورد نظر مقام معظم رهبری (حفظهالله) است.
پنج. جمهوریاسلامی، حزب نیست؛ صرفاً یک نظام نیست بلکه یک عقیده است که بر اساس اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی و موازین اسلامی استوار است. هر شعاری که اصل استقلال، اصل آزادی، اصل وحدت ملی و اصل موازین اسلامی را مخدوش نسازد و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکند، قابل اجراست.
امروز که دولت چهاردهم جمهوری اسلامی ایران، زیر عنوان مذاکره، در مسیر تحقق شعار وفاق ملی، گام برمیدارد، بدون تردید، کافی است که در لحظهلحظهی انجام مذاکره (توسط گروه مذاکرهکنندگان بهعنوان مجری) و بهویژه در اخذ تمامی تصمیمها (توسط سران نظام بهعنوان سیاستگذار)، رویکرد تأمین امنیت ملی و تضمین رعایت حفظ منافع ملی را سرلوحهی حرف و عمل خویش سازد تا به آسودگیِخاطرِ مردم بینجامد؛ که اکنون، سلب آسودگیِخاطرِ مردم، نقض اساس جمهوری اسلامی تلقی میشود.
از طرفی، نیک میدانیم که دولت، مجری قانون اساسی در تأمین حقوق ملت بهعنوان شهروند است. از همینرو، بیشاز هر زمان دیگری، نهفقط به وفاق ملی، وفاق دولت-مردم، وفاق مردم-دولت، بلکه به وفاق مردم-مردم (شما بخوانید؛ وفاق رهبری-مردم که تعبیر یکسانی دارد با وفاق مردم-رهبری؛ چراکه ایندو، مثال جان و تن است) نیاز مبرم داریم. بنا بر این، تفاوتی نمیکند که مذاکره به نام که نوشته میشود در کتابچهی تاریخ مذاکرهها؛ خرازی و موسویان و ناصری و زمانینیا و البرزی و صالحی و سعیدی و تختروانچی و ماجدی و وعیدی و حسینیتاش و آخوندزاده و جعفری و غریبآبادی و محمدی و فریدون و بعیدینژاد و محمدنیا و امیری و رحیمیان و زارعان و ممتاز و رنجبریان و باقری و بقایی و فرهنگ و غریبآبادی و صابری یا ولایتیها یا روحانیها یا لاریجانیها یا جلیلیها یا ظریفها یا عراقچیها یا شهید زندهیاد امیرعبداللهیان! آنچهکه ظاهراً مهم بوده ولی اصلاً مهم نیست، اینکه؛ غیرجلیلیها مذاکرهکننده باشند. چراکه زیر لوای شعار وفاق ملی؛ وفاق مردم-مردم، مهمتر از نام مذاکرهکنندگان و انجام مذاکره، سرانجامِ مذاکره است که انشاءالله خیر است و بهتمامی خیر.
.............................................
*. مدرس دانشگاه و پژوهشگر مسایل حقوقی
reza1403tajgar@gmail.com
نظر شما