مقایسه تطبیقی رویکرد دو مفسر قرآن در استفاده کلامی از تورات و انجیل

یک پژوهشگر آمریکایی به بررسی رویکرد دو مفسر مسلمان در استفاده از روایات تورات و انجیل در تفسیر قرآن کریم و اثبات برتری پیامبر(ص) بر سایر انبیاء الهی پرداخت.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغچهارمین مدرسه تابستانی انعکاس با موضوع «قرآن و عهدین: سنت‌ها، بافتارها و بینامتن‌ها» شهریور سال گذشته برگزار شد. 

بنا بر روایت ایکنا، این برنامه با همکاری دانشگاه اگزتر برگزار شد و در آن،‌ محققانی از کشورهای مختلف گرد هم آمدند که پیش از این، دستاوردهای علمی خود در این حوزه را در مجلات یا مجامع علمی بین‌المللی عرضه کرده‌اند. 

در چهارمین مدرسه تابستانه انعکاس، ۴۰ ساعت ارائه علمی با پرسش و پاسخ در ۶ روز ارائه شد و ۱۹ محقق از دانشگاه‌های ۱۴ کشور مختلف، ۵ سخنرانی به زبان فارسی و ۱۴ سخنرانی به زبان انگلیسی  ارائه کردند. 

روی مایکل مک کوی (Roy Michael McCoy) محقق آمریکایی، یکی از این سخنرانان بود. وی در سال ۲۰۱۹ از دانشگاه آکسفورد دکترای خود را در رشته فلسفه گرفت. او اکنون استاد دانشگاه نوتردام هلند است.

مک کوی مقالات مختلفی در مورد استفاده از کتاب مقدس در ادبیات تفسیری و تفسیر قرآن منتشر کرده است، از جمله مقاله اخیر وی در کتاب راهنمای هرمنوتیک قرآنی (The Handbook of Qurʾānic Hermeneutics).

او همچنین کتابی با عنوان «تفسیر قرآن با کتاب مقدس (تفسیر القرآن بالکتاب): خوانش کتاب مقدس عربی در تفاسیر ابن برجان و البقاعی» (Interpreting the Qurʾān with the Bible (Tafsīr al-Qurʾān bi-l-Kitāb): Reading the Arabic Bible in the Tafsīrs of Ibn Barraǧān and al-Biqāʿī) نوشته است. 

وی در این کتاب آرای دو مفسر کمتر شناخته‌شده در حوزه قرآن و کتاب مقدس یعنی «ابوالحکم عبدالسلام بن الاشبیلی» (م. ۵۳۶ / ۱۱۴۱) معروف به «ابن برّجان»، و قاری‌القراء «ابراهیم بن عمر بن حسن البقاعی» (م. ۸۸۵ / ۱۴۸۰) را بررسی کرده است. وی در این مطالعه تطبیقی که شامل تحلیل نسخه‌های خطی و تفسیر کلامی است، با رویکرد هرمنوتیک نشان می‌دهد چگونه روش ابن برجان موسوم به «نظم القرآن» و نظریه البقاعی موسوم به «علم مناسبات القرآن» الهام‌بخش خوانش‌های این دو نفر و تفسیرشان از کتاب مقدس عربی بود. با توجه به اینکه هر دو مفسر از مرزهای رایج کاربرد کتاب مقدس در روزگارشان عبور کرده‌اند، شباهت‌های موجود در هرمنوتیک قرآنی‌شان و رویکردشان به متون عهدینی جالب توجه است.

 مطالعات تطبیقی قرآن و عهدین در آثار دو مفسر مسلمان

مک کوی در آغاز سخنان خود گفت: با رشد و گسترش حوزه قرآن‌پژوهی، تحقیقات درباره ردپای روایات عهدین در قرآن در میان محققان یهودی، مسیحی و مسلمان بیشتر می‌شود.

وی افزود: این ارائه به بررسی تفسیر قرآن با استفاده از متون کتاب مقدس پرداخته و تفاوت‌ها و شباهت‌های میان روش‌های تفسیری ابن برّجان و البقاعی را مورد تحلیل قرار می‌دهد. هر دو مفسر با بهره‌گیری از متون یهودی و مسیحی، تلاش کرده‌اند پیوندهایی میان قرآن و کتاب مقدس ایجاد کنند اما رویکردها و اهداف آنها در این مسیر متفاوت است.

مک کوی ادامه داد: ابن برّجان به عنوان مفسری که در اندلس قرون وسطی زندگی می‌کرد، به طور گسترده‌ از نقل قول‌های تورات و انجیل در تفسیر خود بهره گرفته است تا همخوانی‌های معنایی بین قرآن و این متون را کشف کند. وی در تفاسیر خود از رویکردی استفاده کرده که به تفکر تأملی یا کشف لایه‌های عمیق‌تری از معانی قرآنی می‌پردازد. ابن برّجان معتقد بود که این تطابق‌ها نشان‌دهنده نظمی الهی میان قرآن و متون دینی پیشین است.

این محقق آمریکایی ادامه داد: در مقابل، البقاعی که در مناطق شرقی جهان اسلام زندگی می‌کرد، تمرکز بیشتری بر استفاده از متون کتاب مقدس برای تأیید نبوت پیامبر اسلام داشت. او با نقل قول‌های دقیق از تورات و انجیل، تلاش کرد تا پیشگویی‌های این متون را در راستای تأیید نبوت پیامبر اسلام به کار بگیرد. روش تفسیری البقاعی که به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند دلائل النبوه مورد استفاده قرار گرفته، بیشتر جنبه‌های اثباتی و کلامی دارد.
این دو مفسر، اگرچه در رویکردهای خود از متون کتاب مقدس بهره می‌گیرند، اما اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند؛ ابن برّجان در پی کشف معانی باطنی است در حالی که البقاعی به دنبال تأیید رسالت پیامبر اسلام از طریق این متون بوده است.
وی می‌افزاید: زمینه تاریخی و روش‌شناسی تفاسیر ابن برّجان و البقاعی نشان می‌دهد که هر یک در دوره‌های خاص تاریخی شکل گرفته‌اند که این امر، تأثیر عمیقی بر رویکردهای تفسیری آن‌ها داشته است. این مفسران در محیط‌های اجتماعی و دینی زندگی می‌کردند که به شدت تحت تأثیر تعاملات میان اسلام، یهودیت و مسیحیت قرار داشت.

تفاوت رویکردهای تفسیری ابن برجان و البقاعی 

مک کوی ادامه داد: ابن برّجان که در قرن ششم هجری (۵۳۶ / ۱۱۴۱ میلادی) در اندلس زندگی می‌کرد، در دوره‌ای فعالیت داشت که فرهنگ‌های اسلامی، یهودی و مسیحی با هم در ارتباط بودند. شهرهای اندلس به دلیل تنوع دینی و فرهنگی خود محل تلاقی اندیشه‌های مختلف بودند. ابن برّجان از این محیط چندفرهنگی بهره برد تا تفسیری مبتنی بر پیوند میان قرآن و متون کتاب مقدس ارائه دهد. او در تفاسیر خود از منابع کتاب مقدس استفاده می‌کرد تا مفاهیم قرآنی را با مضامین یهودی و مسیحی مرتبط سازد. 
وی افزود: در مقابل، البقاعی که در قرن نهم هجری ( ۸۵۵ه / ۱۴۸۰م) در شام و سپس مصر زندگی می‌کرد، در دوره‌ای فعال بود که مسائل کلامی و دفاع از نبوت پیامبر اسلام در برابر یهودیان و مسیحیان اهمیت ویژه‌ای داشت. او از منابع یهودی و مسیحی نه تنها برای تفسیر قرآن، بلکه برای اثبات نبوت پیامبر اسلام استفاده می‌کرد. روش او بر پایه استدلال‌های کلامی و نقل قول مستقیم از کتاب‌های مقدس یهودی و مسیحی بود. البقاعی به‌طور خاص در تفسیر خود از پیشگویی‌های تورات و انجیل در رابطه با پیامبر اسلام بهره می‌برد و از این متون برای دفاع از دین اسلام در برابر مخالفان استفاده می‌کرد.
مک کوی در ادامه گفت: بنابراین، تفاسیر این دو مفسر در بسترهای تاریخی و فرهنگی متفاوتی شکل گرفته است که نقش مهمی در تعیین روش‌شناسی و رویکردهای آنها در تفسیر قرآن و ارتباط آن با کتاب مقدس داشته است.
مک کوی تأکید کرد: ابن برّجان یکی از برجسته‌ترین مفسران اندلس در قرن ششم هجری بود که زندگی‌اش در محیطی چندفرهنگی و چنددینی، به ویژه تحت تأثیر تعاملات میان اسلام، یهودیت و مسیحیت شکل گرفت. او بخش عمده‌ای از زندگی‌اش را در شهر اشبیلیه (Sevilla) گذراند و از منابع غنی علمی و دینی آن دوران بهره‌مند شد.
ابن برّجان در زمینه‌های مختلفی از علوم اسلامی، از جمله علم کلام، تصوف و تفسیر قرآن، آثار مهمی ارائه داد و به‌ویژه در حوزه تفسیر قرآن شهرت یافت.

وی ادامه داد: رویکرد تفسیری ابن برّجان بر پایه اعتبار یا تفکر تأملی شکل گرفته است. این روش به او اجازه می‌داد تا به کشف لایه‌های عمیق‌تری از معانی قرآن بپردازد و ارتباط‌های پنهان میان آیات را برجسته سازد. او به دنبال کشف همخوانی مضمونی (thematic harmony) و هم‌ترازی متنی (textual correspondence) میان قرآن و کتاب مقدس بود. در واقع ابن برّجان بر این باور بود که میان قرآن و متون دینی پیشین نظمی الهی وجود دارد که از طریق تفسیر دقیق و تأملی قابل درک است.
ابن برّجان به‌ویژه در تفسیر خود به داستان‌های پیامبران، از جمله داستان آدم و حوا، توجه ویژه‌ای داشت. او با استفاده از نقل قول‌هایی از تورات و انجیل تلاش می‌کرد تا نشان دهد چگونه مضامین این متون با مفاهیم قرآنی در ارتباط است. به عنوان مثال، در تفسیر داستان بهشت آدم او دو درخت موجود در تورات (درخت زندگی و درخت دانش نیک و بد) را به دستورات و ممنوعیت‌های الهی در قرآن مرتبط می‌کند و با تأکید بر همخوانی مضمونی میان این متون، به ارائه تفسیری عمیق‌تر از داستان می‌پردازد. به طور کلی، ابن برّجان با ترکیب مفاهیم قرآن و کتاب مقدس، تلاش کرد تا نظم معنوی میان این متون را کشف کرده و نشان دهد که این هماهنگی‌ها نشان‌دهنده نظمی الهی است که به درک بهتر آموز ه‌های قرآنی کمک می‌کند. رویکرد او به تفسیر قرآن تأثیری عمیق بر مفسران بعدی داشت و به‌ویژه در حوزه‌های تصوف و تفکر اسلامی نقش بسزایی ایفا کرد.

وی افزود: از سوی دیگر، البقاعی یکی از مفسران برجسته قرن نهم هجری بود که در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی، به ویژه تفسیر قرآن، نقش مهمی ایفا کرد. او در منطقه بقاع در لبنان متولد شد و دوران زندگی‌اش ر ا در شهرهای مختلف مانند دمشق و قاهر ه گذراند. محیط علمی و فرهنگی این مناطق، به ویژه تعامل با یهودیان و مسیحیان، تأثیر بسزایی بر تفکرات و روش‌های تفسیری او گذاشت. یکی از ویژگی‌های برجسته البقاعی، استفاده گسترده از متون کتاب مقدس یهودی و مسیحی، به‌ویژه تورات و انجیل، در تفسیر قرآن بود.

مک کوی ادامه داد: البقاعی از نقل قول‌های دقیق از تورات و انجیل برای تقویت استدلال‌های خود در تفسیر آیات قرآنی بهره می‌برد. وی به‌طور خاص در تلاش بود تا از متون کتاب مقدس برای اثبات نبوت پیامبر اسلام و تأیید آموزه‌های قرآنی استفاده کند. در این راستا، او به جای استفاده از داستان‌های سنتی قصص الانبیاء، به روش تفسیر کتاب مقدس روی آورد و با همکاری با علمای یهودی توانست نقل قول‌های دقیقی از متون عبری ارائه دهد. به عنوان مثال، البقاعی در تفسیر آیه ۱۵۷ از سوره اعراف، که به ذکر تورات و انجیل می‌پردازد، به طور گسترده از نقل قول‌های این دو کتاب استفاده کرده و سعی داشت پیوند میان پیام‌های الهی در این متون و رسالت پیامبر اسلام را نشان دهد. 

البقاعی همچنین در تفسیر خود به دلائل النبوه توجه ویژه‌ای داشت. او از متون کتاب مقدس برای تأیید پیشگویی‌های مرتبط با پیامبر اسلام استفاده می‌کرد و با استناد به این متون، تلاش داشت تا نشان دهد که قرآن و کتاب‌های مقدس پیشین در هماهنگی با یکدیگر هستند و پیام مشترکی ر ا به بشریت منتقل می‌کنند. این روش نه تنها به تفسیر قرآن محدود نبود، بلکه البقاعی آن را به عنوان ابزاری برای دفاع از دین اسلام و مقابله با انتقادات یهودیان و مسیحیان به کار می‌گرفت. به طور کلی، رویکرد البقاعی به تفسیر قرآن که بر پایه تعامل با متون دینی پیشین استوار بود، او را به عنوان یکی از مفسران برجسته‌ای معرفی کرد که از کتاب مقدس یهودی و مسیحی برای تقویت استدلال‌های خود استفاده می‌کرد. این رویکرد او را از دیگر مفسران متمایز می‌سازد و نشان‌دهنده تلاش‌هایش برای ایجاد پیوند میان قرآن و دیگر متون الهی است.

هرمنوتیک متنی در تفسیر قرآن به بررسی و تحلیل نظم آیات و سوره‌ها و ارتباط‌های درونی میان آنها می‌پردازد. هر دو مفسر برجسته، ابن برّجان و البقاعی، در تفاسیر خود از این نظریه بهره برده‌اند تا نشان دهند که آیات قرآن نه تنها به صورت فردی، بلکه در یک ساختار کلان‌تر نیز دارای معانی عمیق‌تری هستند. این رویکرد، به‌ویژه در تلاش برای کشف همخوانی محتوایی (thematic harmony) و هم‌ترازی متنی (textual correspondence) به کار گرفته می‌شود.
ابن برّجان در تفسیر خود به نظریه‌ای به نام نظم قرآن معتقد بود که بر اساس آن، هر سوره و هر آیه قرآن به صورت الهی ترتیب یافته و دارای یک انسجام درونی است که باید از طریق تفسیر دقیق و مطالعه پیوندهای بین آیات کشف شود. او اعتقاد داشت که این نظم الهی در سطح موضوعی و معنایی قابل تشخیص است. برای مثال، ابن برّجان در تفسیر داستان آدم و حوا در سوره اعراف (آیات ۲۲-۲۸ ) به لباس تقوا اشاره می‌کند و این مفهوم را با آیات دیگری از قرآن پیوند می‌دهد تا نشان دهد که چگونه یک مفهوم واحد در سوره‌های مختلف تکرار و تکمیل می‌شود.
در مقابل، البقاعی با استفاده از نظریه‌ای به نام «مناسبات» به دنبال کشف روابط پنهان و پیچیده میان آیات و سوره‌های قرآن بود. او معتقد بود که تفسیر قرآن با قرآن و همچنین تفسیر قرآن با کتاب مقدس تنها زمانی به درستی انجام می‌شود که پیوندهای میان بخش‌های مختلف قرآن درک شود. به عنوان مثال، البقاعی در تفسیر خود به دنبال این بود که نشان دهد چگونه آغاز و پایان سوره‌ها به یکدیگر مرتبط هستند و معانی عمیق‌تری از متن را آشکار می‌کنند. او معتقد بود که هر آیه از قرآن در بافت کلی‌تری از متن قرآنی قرار دارد و باید در این چارچوب تفسیر شود.
هر دو مفسر در تفاسیر خود تأکید داشتند که قرآن از نظم معنایی و محتوایی برخوردار است که تنها از طریق تحلیل دقیق ارتباط‌های بین متنی قابل کشف است. این رویکرد که به عنوان یکی از مباحث اصلی هرمنوتیک متنی شناخته می‌شود نقش مهمی در درک عمق و پیچیدگی معانی قرآن ایفا می‌کند و به مفسران کمک می‌کند تا پیوندهای معنایی میان آیات را بهتر درک کنند.

استناد به روایات کتاب مقدس در تفسیر ابن برجان

 مک کوی درباره رویکرد تفسیری ابن برجان گفت: او در تفسیر خود به داستان آدم و حوا در قرآن و کتاب مقدس توجه ویژه‌ای دارد و تلاش می‌کند تا از هر دو منبع برای تحلیل این داستان استفاده کند. او بر این باور است که داستان خلقت آدم در قرآن و کتاب مقدس دارای پیوندهای معنایی عمیق است و می‌توان از این پیوندها برای درک بهتر آموزه‌های الهی بهره گرفت.
در تفسیر قرآن، ابن برّجان به طور خاص به آیات مختلفی از سوره اعراف (آیات ۱۸-۲۵) و سایر سوره‌های قرآن مانند سوره بقره و سوره طه اشاره می‌کند که داستان خلقت آدم و حوا و اخراج آن‌ها از بهشت را روایت می‌کنند. این داستان در قرآن با تأکید بر دستور الهی به آدم و حوا برای اجتناب از خوردن از درخت ممنوعه و فریب شیطان، سپس آشکار شدن عورت‌های آنها و در نهایت، توبه و درخواست مغفرت از سوی آنها به پایان می‌رسد. ابن برّجان با دقت به این جزئیات توجه می‌کند و به دنبال یافتن معنای باطنی این داستان است.
در کنار این، ابن برّجان از نقل قول‌های کتاب مقدس، به‌ویژه از سفر پیدایش در تورات، استفاده می‌کند. او به دو درختی که در باغ عدن ذکر شده‌اند، یعنی درخت زندگی و درخت دانش نیک و بد، اشاره می‌کند و آن‌ها را به دستورات و ممنوعیت‌های الهی در قرآن مرتبط می‌سازد. در تفسیر ابن برّجان، درخت دانش نیک و بد نماد دستورات الهی است که انسان را به درک تمایز میان خیر و شر هدایت می‌کند، در حالی که درخت زندگی نمادی از حیات معنوی و جاودانه است که به آدم و حوا در صورت اطاعت از خداوند عطا می‌شود.
ابن برّجان اعتقاد داشت که این دو درخت نمایانگر پیوند میان دنیا و آخرت هستند. او درخت دانش نیک و بد را به زندگی انسان در دنیا و آزمون‌هایی که با آن مواجه است، مرتبط می‌داند و درخت زندگی را به زندگی جاودانه در آخرت نسبت می‌دهد. به طور کلی، ابن برّجان در این تفسیر تلاش می‌کند تا با ترکیب روایت‌های قرآنی و کتاب مقدس، معنای عمیق‌تری از آزمون‌های الهی و پیامدهای نافرمانی در بهشت و در زندگی دنیوی استخراج کند.
این روش که با نام تفکر اعتباری شناخته می‌شود، به ابن برّجان اجازه می‌دهد تا پیوندهای معنایی میان داستان‌های قرآن و کتاب مقدس را کشف کرده و از آن‌ها برای تبیین مفاهیم الهی بهره ببرد. داستان آدم و حوا در تفسیر او نمادی از آزمون‌های الهی و راه‌های رسیدن به توبه و مغفرت است که برای هدایت انسان به سوی خداوند طراحی شده است.

برتری پیامبر(ص) اسلام بر سایر انبیاء از دیدگاه البقاعی

این پژوهشگر آمریکایی درباره البقاعی گفت: او در تفسیر خود از سوره اعراف (آیه ۱۵۷) که به نبوت پیامبر اسلام و ذکر تورات و انجیل اشاره می‌کند، به بررسی پیشگویی‌های موجود در کتاب‌های مقدس یهودی و مسیحی پرداخته و از آن‌ها برای اثبات نبوت پیامبر(ص) اسلام استفاده می‌کند. یکی از جنبه‌های مهم این تفسیر، ارتباط میان قرآن و مثل‌های انجیل است.
البقاعی با بررسی این مثل‌ها و مقایسه آنها با آیات قرآنی، سعی در تأیید رسالت پیامبر اسلام و هماهنگی این رسالت با پیام‌های قبلی الهی دارد. یکی از مثل‌های برجسته‌ای که البقاعی در تفسیر خود به آن اشاره می‌کند، مثال تاکستان است که در انجیل متی (فصل ۱۹:۳۰ - ۲۰:۱۶) آمده است. این مثل، داستان مردی است که کارگرانی را برای کار در تاکستانش در زمان‌های مختلف روز استخدام می‌کند. در پایان روز، او به همه کارگران، چه آن‌هایی که از صبح کار کرده‌اند و چه آن‌هایی که در آخرین ساعات آمده‌اند، دستمزدی یکسان می‌دهد. کارگران اول از این رفتار شکایت می‌کنند، اما صاحب تاکستان به آنها پاسخ می‌دهد که با همه آنها به درستی رفتار کرده و این حق اوست که به هر کس آنگونه که می‌خواهد پاداش دهد.
البقاعی این مثل ر ا با رسالت پیامبر اسلام و پیامبرانی که پیش از او آمده‌اند، مرتبط می‌کند. او بر این باور است که همانگونه که صاحب تاکستان به همه کارگران دستمزد یکسان می‌دهد، خداوند نیز به پیامبران و امت‌های مختلف پاداش و هدایت یکسانی عطا کرده است. به‌ویژه، البقاعی معتقد است که محمد(ص) به عنوان آخرین پیامبر الهی، همانند کارگرانی است که در آخرین ساعت به تاکستان آمده‌اند، اما پاداش او برابر با پیامبران پیشین است.
این تفسیر تأکیدی بر عدالت الهی و نشان‌دهنده این است که هرچند پیامبر اسلام آخرین پیامبر است، اما حامل پیام الهی است که مکمل پیام‌های قبلی است.
البقاعی همچنین از این مثل برای توضیح برتری امت اسلامی بر دیگر امت‌ها استفاده می‌کند. او با اشاره به اینکه پیامبران قبلی از جانب خداوند برای هدایت قوم‌های خود فرستاده شدند، اما محمد(ص) برای هدایت همه انسان‌ها فرستاده شده است، این موضوع را با اصول دلائل النبوه اثبات می‌کند. در نتیجه، او از مثل تاکستان برای اثبات رسالت جهانی پیامبر اسلام استفاده و آن را به عنوان بخشی از طرح الهی برای هدایت بشر معرفی می‌کند.
مک کوی در پایان گفت: رویکرد تفسیری که البقاعی اتخاذ کرده، نشان‌دهنده توانایی او در پیوند زدن میان آموزه‌های قرآن و انجیل است و او از این پیوندها برای تقویت استدلال‌های کلامی خود و دفاع از رسالت پیامبر اسلام در برابر مخالفان استفاده می‌کرد.

کد خبر 2051156

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار