به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن در سلسله گفتوگوهای قرآنی ویژه این ماه به موضوع «آب و نیایش» میپردازد. در ادامه، متن شماره بیستم این گفتوگو را میخوانیم.
بنا بر روایت ایکنا، در ادامه به داستان حضرت موسی(ع)، کلیمالله، سومین پیامبر اولواالعزم میپردازیم که در مقایسه با سایر انبیا(ع) سهم بیشتری از آیات قرآن مجید را به خود اختصاص داده، بهگونهای که نامش ۱۳۶ بار به صراحت در قرآن آمده است.
داستان پرفراز و نشیب این رسول صاحب کتاب، از ابتدا تا انتها با آب گره خورده است، بهطوری که میتوان گفت زندگانی هیچکدام از پیامبران الهی تا این حد با آب همراه نیست؛ حتی نام ایشان به زبان عبری و قبطی یعنی «از آب گرفتهشده.» بخش نخست نام این حضرت، «مو» به زبان قبطیان به معنای «ماء» و بخش دوم آن به معنای «درخت» است؛ چون چوب گهوارهمانند او به درختی برخورد کرد و متوقف شد؛ البته نقلهای دیگری هم گفته شده است.
مادر حضرت موسی(ع) پس از تولد طفلش آن هم بهطور پنهانی و مخفیانه، از ترس مأموران فرعون، او را بر چوبی گذاشت و بر آب نیل رها کرد: «وَ أَوْحَیْنَا إِلَیٰ أُمِّ مُوسَیٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ...؛ و به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر بده، پس هنگامی که از سوی فرعونیان بر او بترسی، به دریایش انداز.» (قصص/ ۷) چون آنان در پی نوزادان پسر بودند که آنها را بکشند تا مبادا موسایی که پیشگویان به فرعون گفته بودند خواهد آمد و بساط استکباریاش را برخواهد چید، یکی از همین نوزادان پسر باشد.
تا اینکه حضرت آسیه(س) که همسر فرعون بود، او را «قُرَّةُالعَین» خواند و موجب نجاتش شد تا زمینه رشد و نمو دشمن برانداز فرعون در دستگاه حکومتی خود او فراهم گردد: «وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ...؛ و همسر فرعون گفت: این نوزاد برای من و تو مایه شادمانی و خوشحالی است.» (قصص/ ۹)
ماجرای حضرت موسی(ع) و فرعون با محوریت آب تا پایان عمر فرعون ادامه دارد و در سورهها و آیات متعدد قرآن آمده است: «فَأَوْحَیْنَا إِلَیٰ مُوسَیٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ. وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ. وَأَنْجَیْنَا مُوسَیٰ وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ. ثَمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ؛ پس به موسی وحی کردیم که عصایت را به این دریا بزن. پس دریا از هم شکافت و هر پارهاش چون کوهی بزرگ بود و آن گروه دیگر را هم به دریا نزدیک کردیم و موسی و هر که با او بود، همه را نجات دادیم. آنگاه آن گروه دیگر را غرق کردیم.» (شعراء/ ۶۳ تا ۶۶)
داستان غرق فرعون و فرعونیان در آیات ۹۰ تا ۹۲ سوره یونس(ع) هم با جزئیات دیگر آمده است: «وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا ۖ حَتَّیٰ إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ...، فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً...؛ و بنیاسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و لشکریانش آنان را از روی ستم و تجاوز دنبال کردند تا هنگامی که بلای غرقشدن، او را فروگرفت، ... پس امروز تو را با بدن بیجانت نجات میدهم تا برای آیندگانت نشانهای باشی.»
همانطور که ملاحظه میکنید، همان آب نجاتبخش موسای طفل، بزرگترین دشمن او و دینش را هم در خود غرق میکند و جسد دشمنش را بهمثابه نشانهای عبرتآموز برای همه مفسدین، ظالمین و طواغیت تاریخ در کنار ساحل بحرالاحمر(قلزم) میاندازد.
در داستان حضرات موسی، یوشع و خضر(ع) که در سوره کهف آمده است نیز موضوع آب با واژههای «بحر» و «سفینه» محوریت دارد: «مجمعالبحرین» و «البحر» (کهف/ ۶۰ ،۶۱، ۶۳) و «السفینه.» (کهف/ ۷۱)
ایکنا ـ ارتباط این داستان با آب واضح شد؛ درباره ارتباط آن با نیایش بیشتر توضیح دهید.
در این خصوص به موضوع استسقای حضرت موسی(ع) اشاره میکنم که در آیه ۶۰ سوره بقره آمده است: «وَ إِذِ اسْتَسْقَیٰ مُوسَیٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ... وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ؛ و یاد کنید آنگاه که موسی برای قومش درخواست آب کرد، پس گفتیم: عصایت را به این سنگ بزن... و تبهکارانه در زمین فتنه و آشوب به پا نکنید.»
موضوع استسقاء و طلب باران که در قالب دعا و نماز مطرح است، یکی از بارزترین مصادیق بحث ما در تلاقی و تلفیق دو پدیده بینظیر آب و نیایش محسوب میشود. این سنت حسنه از زمان پیامبران(ع) وجود داشته است و هماکنون نیز جریان دارد.
استسقای حضرت موسی(ع) در سوره اعراف، آیه ۱۶۰ نیز با همان عبارت مشابه و کمی تفاوت در سوره بقره به علاوه مطالب دیگر آمده است: «...وَأَوْحَیْنَا إِلَیٰ مُوسَیٰ إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا...؛ و ما بنیاسرائیل را به ۱۲ قبیله که هر یک امتی بودند، تقسیم و به موسی هنگامی که قومش از او درخواست آب کردند، وحی کردیم که عصایت را بر این سنگ بزن، در نتیجه ۱۲ چشمه از آن جوشید.» (اعراف/ ۱۶۰)
ایکنا ـ تفاوت این دو آیه را تبیین کنید.
در سوره بقره از تعبیر «فَانْفَجَرَتْ» یا انفجار استفاده شده که به مفهوم فوران شدید آب است و در سوره اعراف با تعبیر «فَانْبَجَسَتْ» یا انبجاس آمده که به مفهوم فوران آرام است که در ابتدای امر بوده و سپس به انفجار انجامیده است. ضمناً مفهوم روانشدن هم در انبجاس مستتر است. البته این آیات، تأویلات زیبایی هم دارد که امیدواریم بتوانیم در گفتوگوی امسالمان به آنها هم اشارهای داشته باشیم.
نکته دیگری که به بحث ما ارتباط دارد، دعاییست که حضرت موسی(ع) به هنگام استسقاء، قرائت و اجابت آن را از پروردگار طلب کرد. در روایتی که از امام حسن عسکری(ع) در «مستدرکالوسائل» و «تفسیر البیت(ع)» نقل شده، این دعا به این شکل آمده است: «الهی بحقّ محمد(ص) سیّد الانبیآء و بحقّ علیّ(ع) سیّدالاوصیآء و بحقّ فاطمه(س) سیّده النّسآء و بحقّ الحسن(ع) سیّدالاولیآء و بحقّ الحسین(ع) افضل الشّهدآء و بحقّ عترتهم(ع) و خلفآئهم ساده الازکیآء لمّا سقیت عبادک هوُلآء... .»
اکثر مفسرین قرآن در تفسیر این آیات بر جنبه اعجاز حضرت موسی(ع) متمرکز هستند و از جنبه دعایی، اجابت دعای موسوی و توسل این پیامبر اولواالعزم(ع) به پیامبر اکرم(ص) و خاندان طاهرینش(ع) کمتر سخن گفتهاند. انشاءالله درباره استسقاء باز هم نکاتی در جای دیگر عرض خواهیم کرد.
آخرین مطلب درباره حضرت موسی(ع) مرتبط با بحث ما در آیه ۱۳۳ سوره اعراف دیده میشود: «فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آیَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ ...؛ پس ما توفان و هجوم ملخ و شپش و قورباغه و آلودهشدن رود نیل را به خون که عذابهای گوناگونی بود، به سوی آنان فرستادیم.»
در این آیه، پنج معجزه از معجزات حضرت موسی(ع) تصریح شده که از میان آنها، «طوفان» از جمله آن معجزات بوده که به شکل باران شدید و طغیان آب رود نیل برای قبطیان که وابستگان به فرعون بودهاند، آشکار شده است.
و همچنین «دَم» که به معنای خون است؛ قبطیان آب رود نیل را به شکل خون میدیدند و نمیتوانستند بهعنوان آب از آن بهرهبرداری کنند؛ اما بنیاسرائیل که وابستگان به حضرت موسی(ع) بودند، آن را به حالت طبیعی و بهصورت آب مشاهده و بهرهبرداری میکردند.
نظر شما