نویسنده‌ای سیاست‌مدار که ۲۹ سال وزارت کرد

خواجه نظام‌الملک، نویسنده و عالمی اندیشمند و سیاستمداری جسور بود.

او در حدود بیست و نه سال و هفت ماه، بر کرسی وزارت در زیر دست آلپ ارسلان و ملکشاه در ادارهٔ امور و فتح بلاد و سرکوبی مخالفان این دو پادشاه چنان کفایت و حسن تدبیر به خرج داد که دولتی وسیع از حلب ( در سوریه) تا کاشغر ( در چین) را تحت امر ایشان آورد و نام و نشان آن دو سلطان را در شرق و غرب عالم معلوم آن زمان جاری کرد.

یادداشت زیر به قلم حامد زارع، با عنوان «ایرانشهر در برابر آرمانشهر» در شماره جدید مجله سیاست نامه به شخصیت خواجه نظام‌الملک طوسی پرداخته است. متن کامل یادداشت حامد زارع را در پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ بخوانید:

خواجه نظام‌الملک طوسی، شخصیتی یگانه در طول تاریخ درازدامن ما ایرانیان بوده است. او با اینکه وزیری مدبر و سیاست‌مداری جسور و مدیری پرجرات و باجنم بود، نویسنده‌ای قهار نیز بود.

تا جایی که امروز او تنها بنیادگذار رهیافتی از اندیشه سیاسی در تمدن اسلامی است که در آن مقولات تفکر سیاسی ایران باستان با محوریت «شاه آرمانی» وارد ادبیات معطوف به سلطنت اسلامی می‌شود و به پایه و مایه‌ای برای نگارش اندرزنامه‌های ناب ایرانی برای اعراض از فلسفه سیاسی شیعی به سردمداری ابونصر فارابی و همچنین شریعت‌نامه‌نویسی سنی به سردمداری ابوالحسن ماوردی می‌شود.

«اندرزنامه‌ها شیوه‌های سیاست عملی و کارامدی که توسط نهاد وزارت هستند که توسط دهقان‌زادگان ایرانی منتقل می‌شود. خود خواجه نظام‌الملک در چارچوب همین سنت اندرز ایرانی تعریف می‌شود و سیاست‌نامه او بار سنت و هویت ایرانی را بر دوش می‌کشد.» خواجه با چنین بازگشت سلحشورانه‌ای به سرچشمه‌های فرزانگی حکمت ایرانی، درصدد برآمد ایرانشهر را در برابر آرمانشهر فیلسوفان و متفکران سیاسی از یکسو و محدثان و متکلمان دینی از سوی دیگر علم کند.

ظهور نظام‌الملک و نگارش اندرزنامه‌ای را که به نام سیاست‌نامه می‌شناسیم، باید ظهور یک راه سوم در تاریخ اندیشه ما به حساب آورد. راهی که نه از مسیر یمین تشیع اسماعیلی و نه از مسیر یسار تسنن حنفی، بلکه از راه میانه و معدل حکمت ایرانی می‌گذرد و منطبق با آن مقولاتی نظیر «سلطنت» و «وزارت» و مفاهیمی نظیر «عدالت» در سیاست‌نامه‌نویسی خواجه تبیین می‌شود.

در این‌گونه سیاست‌نامه‌نویسی، بر خلاف شریعت‌نامه‌نویسی که با تکیه بر شرع و همچنین بر خلاف فلسفه‌نویسی که با تکیه بر خرد نظری مقولات تبیین می‌شود، قدرت‌ مطلقه پادشاه برخوردار از حق الهی سلطنت دائرمدار تبیین مقولات است. «خواجه شالوده اندیشه سیاسی خود را بر نظریه برگزیدگی پادشاه از سوی خداوند پی‌ریزی می‌کند. بنابراین، ملاک مشروعیت نظام شاهی نشات گرفته از حق الهی است و همان‌طور که از گفتار خواجه نظام‌الملک برمی‌آید، تئوری عدل شاهی با نصب الهی در پادشاه آرمانی او در هم آمیخته و صورت تازه‌ای از نظریه سیاسی را در اطاعت از اولی‌الامر یا همان پادشاه در سخن خواجه به وجود آورده است. از طرفی این تئوری جدید در شکل خاصی که همان اندرزنامه‌های ایران باستان باشد عرضه شده است.»

خواجه با از میان برداشتن خلیفه مسلمین به عنوان منبع واسط فیض الهی به سلطان ایرانی، سلطان را مستقیما مستظهر به فیض الهی می‌کند و پس از آن رعایت احکام دین و نیز برقراری عدالت را مهمترین کارویژه او ارزیابی می‌کند. در این میان برقراری عدالت را مهم‌تر از رعایت احکام دین می‌داند. «خواجه نظام‌الملک، در بسیاری از فصل‌های سیاست‌نامه درباره عدل بحث و آن را به عنوان مفهوم بنیادین اندیشه سیاسی خود وارد کرده است.

به نظر خواجه، نظمی در بی‌نظمی، که با چیرگی ترکان در ایران زمین برقرار شد، جز به بی‌سامانی در کارها و سستی ارکان کشور منتهی نمی‌شد. اگرچه خواجه نظام‌الملک نسب تورانی سلطان را به او یادآور می‌شود، اما از آنجا که در سنت تورانیان با مفهوم نظم ایرانی سازگار نبود، لاجرم، به «سنت ملکان عجم» باز می‌گردد و نظر سلطان را به سیرت آنان در عدل و داد جلب می‌کند.»

خواجه با دو سد سدید روبرو بود گه کار او را برای بازگشت همه‌جانبه به ایرانشهر با دشواری مواجه می‌کرد. یکی تناقض میان تفکر عربی و ایرانی و دیگری تفاوت میان روحیه ترکی و ایرانی که هر کدام به نوبه خود مانعی در مسیر راه خواجه بودند. بدین‌ترتیب هسته سخت حکمرانی سلاجقه و الزامات حکومت در دوره حاکمان غیرایرانی، با تدبیر ایرانشهری وزیر مدبری چون نظام‌الملک نیز نتوانست شکسته شود. با این وجود، خواجه نظام‌الملک در طول تاریخ دوره اسلامی ایران، به مثابه الگویی از اندرزنامه‌نویسی که برخاسته از نمونه خاندان‌های اصیل و دهاقین فرهیخته ایران‌زمین بود، در مدار توجه و در افق تلاش‌های ایرانشهری نویسندگان و سیاست‌مدارن قرار گرفت.

کد خبر 1967609

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =