هر چند در اوضاع فعلی شیر و روباه فرقی ندارند مهم این است که بنده سالم باشم! شاید این حس و حال، نامش استرس پیش از زایمان باشد اما دست کمی از افسردگی پس از زایمان ندارد!
گویا در خانواده ویروسها کرونا به استناد چند جدول و منحنی رنگی؛ کامبیزشان است یعنی بیخطر و سوسول! اما با این وجود نام و آوازهاش مثل خیلی از سلبریتیهای که بیشتر از جربزهشان اسم در کردهاند لرزه به تن پیر و جوان انداخت خصوصا پیرها! برای مثال وقتی در تلویزیونی واقع در سرای سالمندان، مجری یک برنامه با لبخندی به مردم نوید میداد که نباید نگران کرونا بود چون فقط افراد سالخورده را به زیر خاک میبرد! ناگهان چنان لرزهای بر اندام سالخوردگان افتاد که مجبور شدند با چیزی شبیه رقص بندری آن را بروز دهند! هر چند مسئولین سرای سالمندان این ماجرا را به حساب مدیریت کارآمد خود در ترویج شادی و نشاط گذاشتند!
با اوصاف فوق؛ کرونا از خوشبختترین ویروسهاست چون توانسته یک شبه ره صد ساله را برود و حتی جلال و جبروت ویروسی مانند سرطان و یا ویروسی با نام پرطمطراق «تب کریمه کنگو» را سوسک کند البته خودش از سوپ سردرآورده آنهم سوپ خفاش و نکته جالب ماجرا هم اینجاست که کرونا در اثر گرما نفله میشود اما منشا آن از یک سوپ داغ بوده است! شاید هم به همین خاطر بود که نامش را مانند نوکیسههای فعلی کمی با کلاستر کردند تا خیلی هم احساس نکند کمتر از چیزی است که به آن رسیده! یعنی: (covid 19)
اما کرونا فقط روی ویروسها را کم نکرد بلکه پوز بسیاری از سیاستمداران جنگ طلب را هم زد! بعبارتی باید گفت این ویروس با قدرت کشندگی تنها 2 درصد، کاری کرد که توپ و تانک و فشفشه آنها؛ آنهم با قدرت کشتار جمعی 100 درصدیشان، نکردند!
بله عزیزان؛ طبق آمار رسمی، سیاست مداران دیکتاتور بیشتر از هر ویروس و جانوری در طول تاریخ آدم کشتند اما با این وجود آنها هم نتوانستند به گرد، گرد و خاکی که این ویروس تازه به دوران رسیده بپا کرده؛ برسند!
بله؛ کرونا فقط یک اتفاق پزشکی نیست؛ شک نکنید در طول تاریخ بشریت هیچ چیز دیگری تا این حد؛ از خجالت، سیاست؛ اقتصاد؛ آموزش؛ علم ؛ تجارت؛ مذهب؛ اخلاق؛ ورزش و حتی فرهنگ و خانواده درنیامده بود! بینی و بین الله سالها وقت لازم است یک ارزن از فرهنگ جامعه قد یک جو عوض شود؛ اما کرونا سه سوته خروار خروار از مناسبتهای فرهنگی - اجتماعی را فیتله پیج کرد! مثلا در حالیکه آریاییها چند صد سال درگیر این بودند که عمق محبتشان را به یکدیگر با دو بوسه یا سه بوسه نشان دهند؛ با ورود کرونا؛دست ندادن نشانه دوست داشتن شد! چه رسد به تعداد ماچ و بوسه. –حالا باید دیددر 6 جولای (15 تیر) که مصادف با روز جهانی بوسه است چه اتفاقی خواهد افتاد!- از طرفی هم؛ خیلی از رابطه های خانوادگی ؛ دید و بازدیدها ؛ مجالس ختم و عروسی و اصولا کلیه رابطههای افلاطونی و غیرافلاطونی را با توجه به ایجاد تفکیک جنسیتی و غیرجنسیتی تحت شعاع قرار داد! مردم هم ترجیح دادند خانه تکانیها را بتکانند و بجای خرید شب عید، روز روشن بروند سراغ ماسک و انواع ضدعفونی کنندهها!
مردم هم؛ به دو دسته تقسیم شدهاند کسانی که در بیست ثانبه سر وصورتشان را ضدعفونی میکنند و کسانی که 24 ساعته به ریش آنها میخندند! گروه اول معمولا خود را مانند اعدامیانی میبینند که هر لحظه منتظرند نامشان برای قرار گرفتن در جلوی جوخه آتش خوانده شود و مدام به گروه دوم فحش میدهند! گروه دوم هم؛ خودشان را مانند صیادی میبینند که باید از آب گل آلود ماهی بگیرند و بارشان را قبل از بسته شدن چمدان ویروس؛ ببندند! خدا می داند که آنها چقدر شایعه و افاده، چقدر تولید ضدعفونی بیفایده و جقدر ماسک احتکار شده در حسرت یک استفاده را به راه انداختند تا یک لقمه نان حرام بدست آورندو به غفلت بخورند!
خلاصه اینکه ویروس آمد و خیلی از صداها را خاموش کرد اما درعوض تکلیف خیلی از چیزهای دیگری را هم روشن کرد کرونا به ما فهماند که هم می تواند از دماغ و دهان مان واردمان شود و هم از چاکراهای بازمان! به عقیده حقیر اولی با شروع فصل گرما مغزپخت میشود اما ویروسی که از چاکراها وارد روح و روانمان میشود عمرا به این زودیها دست به سر شود!
مشکل اولی با شستن دستها حل میشود اما مشکل دومی با شستن مغز شروع میشود و به لیسیدن در و دیوار ختم میشود!
نظر شما