هنر هر ملتی بازتاب روحیات و اندیشههای آن مردم و ملت است. خوب به خاطر دارم استادم زندهیاد یوسف صفوت که علاوه بر استادی در شطرنج، در ادبیات و تاریخ نیز بسیار مسلط و وارد بود؛ روزی به من گفت موسیقی هر دوره از کشور را برایم براور تا بگویم در آن دوره مردم چگونه میاندیشیدند، به آنان چه میگذشته و شرایط حاکم بر جامعه چگونه بوده است.
و نیز چه مایه تأسف است که از موسیقی فقط به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده شود و نه بازتاب احساسات و روحیات پاک مردم. و در این راستا جماعتی کثیر محروم شوند از آواهای زیبایی که سالهاست روح و جسمشان با آن خو گرفته است.
دیر ایامی است که مردم دیار ما ماه رمضان و عبادتهای آن را با صدای آسمانی استاد محمدرضا شجریان در کنار ربنا و مناجات معروف ایشان قرین میدانند و نزدیک هر افطار در انتظار شنیدن این آوازهای آسمانی هستند تا روحشان را با آن شستشو دهند. آوازهایی که استاده آنها را به مردم ایران تقدیم کرده است. اما آیا چگونه میتوان مردم را از شنیدن ربنا محروم کرد و چه دلیلی برای این کار ارائه داد؟
سالهاست صدای ایشان را بدون رعایت حقوق معنوی و مادی و نیز بیاجازه ایشان پخش کردیم و اکنون با توجه به اینکه این دو اثر را ایشان به ملت تقدیم کرده است مردم را از شنیدن کلام خدا با زیباترین صدای معاصر ایران محروم میکنیم.
ما به کدام سو میرویم؟ چگونه میاندیشیم؟ تاریخ درباره ما چگونه خواهد اندیشید؟
محروم کردن مردم از شنیدن کلام خدا با صدای زیبای استاد یگانه آواز ایران به هر دلیلی موجه نیست. بگذاریم موسیقی، موسیقی بماند نه ابزار سیاسی.
کیوان ساکت
کد خبر 84172
نظر شما