پدرم چندروز پیش حرف خوبی زدن. می گفتن زمانی که ما جوون بودیم بیشتر مردم ایران فقیر و ندار بودن اما حسنش این بود که همه امید به ساختن زندگیمون داشتیم. روزنامه رو باز می کردیم کلی آگهی کار بود کافی بود انتخاب کنیم، بریم سر کار. الان اما جوونی که درس خونده، مهارت داره، باهوشه، هر چی هم دنبال کار بگرده باز چیزی پیدا نمی کنه. این آگهی منو یاد صحبت پدرم انداخت. فضای امید و انگیزه تو آگهی موج می زنه. امروز ما امکانات و تجملات داریم اما امید نداریم. نمی تونیم برای فردا پس فردامون برنامه ریزی کنیم. اونی هم که کار داره، نمی دونه فردا کارش سرجاش هست یا نه.
وقتی داشتن پارتی اولویت محسوب بشه وضع بهتر از این نمیشه.جوانی که شایسته یه شغلی هست چون پارتی نداره بیکار می مونه و جاش رو یه فرد نالایق پر میکنه که نه تنها از اون شغل هیچی سرش نمیشه بلکه باتصمیم گیری های غلطش خیلی چیزهارو خراب میکنه این میشه که وضع ادارات و درنهایت مملکت ما روز به روز خراب تر میشه
نظر شما