مریم فکری:
اسداله عسگراولادی را با پیشبینیهایش میشناسند و خودش هم میگوید 60 تا 70 درصد پیشبینیهایش درست از آب در میآید؛ چراکه چند دوره بحران کشور را دیده و از همه آنها تجربه کسب کرده است. او با وجود اینکه خود را کاسبی جزء معرفی می کند، اما به عنوان هفتمین ثروتمند ایران شناخته شده است و در حوزه صادرات خشکبار اجتهاد دارد. عسگراولادی که در حال حاضر ریاست اتاق بازرگانی ایران و چین را برعهده دارد، این روزها پیشبینیهایی هم برای دولت یازدهم دارد، اما به دلیل اینکه میخواهد دولت موفق باشد، پیشبینیهای سوء خود را عنوان نمیکند. به اعتقاد او، «دولت یازدهم باید اقتصاددانها و نه اقتصادخواندهها را به کار گیرد تا بتواند با برنامهریزی، سال 94 را تبدیل به فرصت کند.» به گفته عسگراولادی، «دولت قبل اقتصادخواندهها را روی کار آورد و اقتصاددانها را کنار گذاشت؛ این در حالی است که اقتصاد یک زنجیره جهانی دارد و اقتصاد را باید به دست اقتصاددان سپرد، نه اقتصادخوان.» آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگو با اسداله عسگراولادی، رییس اتاق بازرگانی ایران و چین است.
* شما در حوزه تجارت به عنوان یک کاسب باهوش شناخته شدهاید و تقریبا اغلب پیشبینیهایتان هم درست از آب در میآید. در این سالهایی که در حوزه اقتصاد و تجارت فعالیت داشتید، چقدر به پیشبینیهای شما توجه میکردند؟
اصولا پیشبینیها بر دو اصل و پایه استوار است؛ یکی براساس تجربیات گذشته است که این تجربیات نشان از کارهای مشابه است و دوم، نگاه به آینده است که افراد میتوانند برنامههای دولتها، دوستان، دشمنان، موافقان و منتقدان نگاه کنند و بدانند در ذهنها چه میگذرد. اگر این دو اصل رعایت شود، میشود پیشبینی کرد.
من تا به حال آنچه که پیشبینی و به صراحت اعلام کردم، بین 60 تا 70 درصد درست از آب در آمده است. آن 30 درصد هم که درست از آب در نیامده، به دلیل تغییرات ناگهانی بوده است. اگر روال، روال ادامهدار بوده، پیشبینیهای من همیشه درست بوده است. چون من سه، چهار دوره بحران کشور را دیدهام. من بحران جنگ دوم جهانی را دیدهام. بحران قیام دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت را دیدم. کودتای 28 مرداد را دیدهام. انقلاب اسلامی را دیدهام. جنگ تحمیلی را دیدهام. دولتهای 11 گانه و به خصوص دولتهای نهم و دهم دیدهام که با چالشهای بینالمللی بیشماری روبهرو بود و نتوانست این موضوع را به خوبی مدیریت کند. الان هم دولت یازدهم را با برنامههایش میبینم.
همه اینها برای من کوهی از تجربه است. اکثر اتفاقات مشابه یکدیگر هستند و تفاوت کمی با یکدیگر دارند. تحریم زمان دکتر مصدق با تحریم حالا کمی فرق دارد. تحریم، تحریم است. اینکه ما را از تجارت آزاد و دسترسی به بازارهای جهانی منع میکنند، تحریم است. به همین دلیل میشود حدس زد که چگونه میشود از تحریم عبور کرد، زیرا من آن تحریمها را دیدهام. بر این اساس معتقدم که بعضی از مسایل را پیشبینی میکنم. منتها بعضی اوقات پیشبینیهایم قابل ذکر نیست. من همین الان پیشبینیهایی برای سال 94 دارم، اما به دلیل اینکه میخواهم دولت موفق باشد، پیشبینیهای سوء را عنوان نمیکنم.
* پیشبینیهای سوء را در رسانهها عنوان نمیکنید، به خود دولت چه؟
خیر، پیشبینیهای من را دولت قبول ندارد. دولت میگوید با خوشبینی حرکت کن و بدبینیها را کنار بگذار. دولت توقع دارد که من حمایتش کنم و خوشبین باشم. دولت توقع ندارد که من انتقاد کنم و هشدار بدهم و بگویم مراقب باش.
* خوشبینی زیاد در حوزه اقتصاد پاسخ میدهد؟
چارهای نیست. ببینید، در اینجا مدیریتها شرط است. شعار دولت یازدهم تدبیر و امید بود و با این هدف جلو آمده است. دولت تدبیرهای زیادی را بهکار برد و تعدادی از تدبیرهای دولت توفیق پیدا کرد و برخی نیز توفیق پیدا نکرد. اما امیدها سر جای خود است. همین حالا هم در شرایطی که یکسال و نیم از فعالیت دولت میگذرد، هنوز امیدها وجود دارد. اما بعضی از تدبیرها جواب نداده است. ما یا در مدیریتها و یا صحنههای بینالمللی نتوانستهایم آنطور که میخواهیم، حرکت کنیم. با این حال، امیدواریم در سال 94 این توفیق به دست بیاید.
* در دولتهای گذشته پیشبینیهایی بوده که شما داشته باشید و دولت به پیشبینیهای شما توجه کرده و از بحران عبور کرده باشد؟
من پیشبینی کردم که کالا کمیاب میشود. من پیشبینی کردم که نرخ ارز ترقی میکند و دچار کسری بودجه شدید میشویم. همچنین پیشبینی کردم که دولت با حیف و میل فروش نفت 120 دلاری با مشکل مواجه میشود که در نهایت در سال 91 و 92 مشکل پیدا کرد. به این ترتیب دلار هزار تومانی، سه هزار تومان شد. من به دولت قبل گفته بودم که راهی که میروی، غلط است.
ما یک پیشبینی و یک برنامهریزی در مدیریتها داریم. من مدیریت دولت نهم را در آغاز خوب میدیدیم، اما در دولت دهم، مدیریتها بد شد و دچار خودمحوری رییسجمهور شد. رییسجمهور فکر میکرد هر تشخیصی که میدهد، وحی منزل است. رییسجمهور ما از اقتصاد کم میدانست. این در حالی است که اقتصاد یک زنجیره جهانی دارد و اقتصاد را باید به دست اقتصاددان سپرد، نه اقتصادخوان.
ما دو طیف در کشور داریم. یکی اقتصادخوان است که کتابهای اقتصادی را میخواند و یکی هم اقتصاددانان هستند که تجربیات اقتصادی دارند. دولت قبل اقتصادخواندهها را روی کار آورد و اقتصاددانها را کنار گذاشت. الان هم از دولت یازدهم خواهش میکنم که تیم اقتصادیاش، اقتصاددان باشند؛ نه اقتصادخوان. اقتصاددان پشت دیوار فولادی را میبیند.
دولت یازدهم باید اقتصاددانها را به کار گیرد تا بتوانیم با برنامهریزی، سال 94 را تبدیل به فرصت کنیم. ما تبلیغ میکنیم که تورم 16 درصد شده، اما تورم 16 درصد نیست.
* البته مرکز آمار عنوان میکند که تورم در کالاهای مختلف توزیع میشود؟ برای مثال، ممکن است نان گران شده و لبنیات گران نشده باشد.
ببینید، تورم آنجایی است که دولت سوبسید نمیدهد. الان دولت نان را 700 تومان اعلام کرده، اما آیا واقعا نان 700 تومانی گیر میآید؟ واقعیت را باید با صداقت به مردم گفت. اینجاست که من از دولت میخواهم اقتصاددانها را به کار گیرد، نه اقتصادخوانها را. دولت باید تئوریات را کنار بگذارد و عملیاتی فکر کند.
در حال حاضر از برنامه 1404، 10 سال گذشته است. ما در این 10 سال برای دستیابی به اهداف هیچ کاری نکردیم.
* در برخی موارد عقبگرد هم داشتیم.
ما حداقل 10 سال عقب هستیم. پس در 14 سال باقیمانده نمیتوانیم به اهداف برسیم. دولت یازدهم که روی کار آمد، 8 سال از برنامه 1404 گذشته بود. زمانی هم که دولت روی کار آمد، 1404 را جزو تدبیرهای خود قرار داده بود، ولی در عمل برای دستیابی به برنامههای 1404 هیچ کمکی نکرد و تدبیرها جواب نداد. دولت باید بداند که اگر تدبیری جواب نمیدهد، تدبیر را عوض کند. مثالی میزنم. شما به یک خیابان میروید و گم میشوید. مقصد را میدانید کجاست، بنابراین میتوانید برگردید و دوباره بروید. ما دولت را دوست داریم و میخواهیم موفق شود.
* شما عنوان کردید که بعضی از تدبیرهای دولت جواب نداد. مثالی در این زمینه میزنید و فکر میکنید چه اتفاقی باعث شد که برخی از تدبیرها جواب ندهد؟
دولت گفت ارز را تکنرخی میکنم، اما هنوز نتوانسته این کار را کند. همچنین در رابطه با نفت گفت اگر نفت را از من نخریدند، میروم کشورهای دیگر میفروشم. این موضوع جواب نداد. نرخ نفت را در بودجه 100 دلار گذاشت، اما نرخ نفت کاهش یافت. در زمینه یارانهها هم دولت معتقد بود که هیچ اتفاقی نمیافتد و یارانهها را میدهیم. دولت اشتباه کرد و تدبیر دولت جواب نداد.
دولت میگوید میخواهم مالیاتها را افزایش دهم و اگر نفت نتوانم بفروشم، با مالیات جبران میکنم، اما من معتقدم که در شرایط رکود و رکود تورمی، مالیات گرفتن از مردم خطرناک است. دولت را باید کوچک کرد. وقتی ما دچار رکود تورمی خطرناک هستیم، نباید مشکلات تولیدکنندگان را زیاد کرد، بلکه باید دولت را کوچک کرد و هزینهها پایین آورد. ما به جای اینکه مالیات را افزایش دهیم، میتوانیم یارانه ندهیم.
اینجاست که میگوییم برخی از تدبیرها جواب نمیدهد. دولت گفت تورم را پایین آوردیم، اما تورم پایین نیامده است. دولت گفت از رکود خارج شدهایم، اما از رکود خارج نشدهایم و در رکود هستیم. رکود یعنی کسادی.
* شما حتی یکبار از واژه مسادی هم صحبت کردید.
بله، کسادی یعنی کسی کالا را نمیخرد، اما مسادی یعنی اینکه کالایی که خریده شده، دوباره پس میدهد. این بدتر است.
* هنوز در مرحله مسادی هستیم؟
خیر، اما در کسادی هستیم. قدرت خرید مردم کاهش یافته و نمیتوانند خرید کنند. به طور معمول در بحران رکود، مسادی ورشکستگی میآورد. اینها مشکلات ماست. البته من همیشه معتقدم که به نیروی مردم باید اطمینان کرد. فقط خواهشم از دولت این است که با مردم صادق باشد.
* دولت معتقد است که خروج از رکود آغاز شده است. نشانههای خروج از رکود چیست؟
نشانه خروج از رکود، رونق است که آغاز نشده است. شما به سوپرمارکت بروید. بپرسید با وجود اینکه ماست و پنیر را گران کردید، فروش این ماه شما بیشتر شده یا دو سال قبل؟ اگر بگوید امسال کمتر بوده و سه سال پیش بیشتر، یعنی رو به کسادی هستیم. رکود یعنی توقف در کسادی. در حال حاضر تعداد معاملات املاک پایین آمده است. اگر تورم ملک کاهش یافته، برای اینکه خرید و فروش خانه تنزل کرده است. طلافروشان نگاه کنند ببینند در ماههای گذشته حرکت فروششان با حرکت سودشان چگونه بوده است. اگر سود کمتر بوده است، یعنی در رکود هستیم. تعداد چکهای برگشتی را نگاه کنید و ببینید زیادتر شده است یا کمتر. اگر تعداد چکهای برگشتی زیادتر شده باشد، یعنی در کسادی هستیم. اینها مثالهای سادهای است، اما کسی زیر بار این حرفها نمیرود. من معتقدم که باید با مردم صادق بود.
* شما عنوان کردید که یکسری پیشبینیهایی برای سال آینده دارید. به نظر شما به لحاظ بازرگانی و تجاری در سال 94 جه اتفاقاتی میافتد؟
متاسفانه بازرگانی غیرمجاز کشور رونق خواهد داشت.
* به چه دلیل؟
چون به دلیل گرفتاری دستگاههای دولتی، ایستگاههای ترخیص کالا دچار چالش است. قاچاقچی پشت در نشسته است تا از فرصتها استفاده کند. متاسفانه در فضای کسبوکار نمره خوبی نداریم و عقب هستیم. اگر بخواهیم یک شرکت را ثبت کنیم، خیلی درگیر بروکراسی میشویم. اما شما به سنگاپور بروید و تقاضای شرکت کنید. دو هفته بعد با گواهی شرکت بیرون میآیید. اما در ایران سه ماه باید بدوی تا تازه اسم برایتان تعیین شود.
تجارت پنج حرف دارد: تجربه، جرأت و جسارت، اعتماد به نفس، رأفت و توکل. بازرگانان ما رعایت این 5 اصل را نمیکنند. تجربه و اعتماد به نفس ندارند. من در 60 سال زندگی تجاریام گفتهام میتوانم و انجام میدهم.
بههرحال در سال آینده تجارت مجاز کشور مشکل دارد، اما تجارت غیرمجاز و ناسالم فراوان خواهد بود.
* هماکنون ما مزیت زیادی در برخی از کالاهای تولیدی کشور داریم. چرا نتوانستیم نتوانستیم کالاهایمان را به دنیا معرفی کنیم؟
ما با چند چالش روبهرو هستیم. چالش اول تحریم است. چالش دوم بانک است. چالش سوم، ارز است. ما وقتی یک کالایی را میخواهیم صادر کنیم، 4 ماه بعد پول آن برمیگردد. الان میخواهیم یک کالا را به بندرعباس حمل کنیم. ما نمیتوانیم نرخ حمل کالا در 6 ماه دیگر چقدر است. اینطوری صادرات رونق نمیگیرد.
* در حوزه تورم چه پیشبینیای دارید؟
من سال آینده نرخ تورم را کمتر از 25 درصد نمیبینم؛ مگر اینکه مذاکرات به جایی برسد. مذاکرات به روابط بینالمللی آرامش میدهد.
* پس شما معتقدید به این زودیها به تورم تکرقمی دست پیدا نمیکنیم.
بله، تا پایان برنامه ششم به تورم تکرقمی دست پیدا نمیکنیم. در رابطه با یکسانسازی نرخ ارز نیز زمانی موفق خواهیم بود که تولید ناخالص ملی بالا رود، کسری بودجه دولت صفر شود و در تولید محصولات کشاورزی خودکفا شویم.
22539
نظر شما