اما رفته رفته دامنه هجوم جلوه های اقتصاد بر مفاهیم فرهنگی بخصوص زبان و ادب فارسی نیز تعمیم می یابد به گونه ای که نوشتن صحیح مطالب فارسی و ارزیابی معلمان املاء هم سخت می شود. اخیرا تابلو های زیادی در سطح شهر دیده می شود که از 284% سود خبر می دهد و بعد می نویسد "چرا رازی نباشیم؟" البته این ترفند زبانی یا شوخی نوشتاری به هیچ گونه ای نمی تواند از موارد "کژتابی" های زبانی باشد که بتوان با مسامحه از کنارش گذشت صرف نظر از اینکه وضع لفظهای درصدی از قبیل 200% یا 300% آیا اساسا صحیح اند یا نه چرا که ما از 100% چگونه می خواهیم 150 یا 284% برداریم؟ شاید مناسب باشد از دو برابر یا چند برابر استفاده کنیم، اما لغاتی مثل "راضی" اگر وارونه یا دگرگون شوند آنوقت آئین نگارش و کتاب های درسی چه می شود؟ درحالی که صدها کارشناس و استاد در فرهنگستان زبان و ادب فارسی می کوشند با وضع واژه های نو مردم را وادار به استفاده از لغات بومی کنند و به پاسداری از حریم زبان و ادبیات فارسی مشغولند یک شرکت مالی با چند تابلو شهری کلیت املاء و انشاء را نشانه می گیرد و البته تا حد زیادی هم موفق می شود به گونه ای که حالا دیگر نوشتن صحیح کلمه "راضی"، بصورت "رازی" است چرا که همه "رازی" هستند و این مثل "چسب رازی" نه فقط به "بیمه رازی" بلکه به "ادبیات فارسی" چسبانده شده است! اگر 284% سود هم می دهند پس چرا "رازی" نباشیم؟ این چه رازی است؟ شاید اهالی دانش بازاریابی بیشتر بدانند تا استادان و مسئولین فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
ارتباط اقتصاد و فرهنگ چنان گسترده، عمیق و اساسی است که گاه تمییز این دو بغایت مشکل است حالا کار "فرهنگی" بدون پشتوانه اقتصادی تقریبا بی معنی است
کد خبر 400869
نظر شما