من معتقدم كه درون جناح اصولگرا يك جريان سنتي ريشهدار با محوريت جامعه روحانيت مبارز وجود دارد كه از ابتداي انقلاب فعاليت سياسي ميكردند و گاهي هم جامعه مدرسين با آنها همكاري ميكرد اما محوريت اصلي با جامعه روحانيت مبارز است.
اين جريان از ابتداي پيروزي انقلاب فعال بود و با جريان خط امام و اصلاحطلب رقابت نسبتا سالمي در انتخاباتهاي گوناگون انجام ميداد. اكنون هم در ميان اقشار جامعه ما درصدي از آرا به سمت جريان سنتي اصولگرايي متمايل است. به عقيده من جريان راست سنتي نبايد هويت و ريشههاي خود را بسوزاند و دست استمداد به سمت جريانهاي نوظهور و از راه رسيده دراز كند.
جريان پايداري و جريانهاي مشابه آن، جريانهاي بيريشهيي هستند و در قبل و بعد از انقلاب سابقهيي از خود باقي نگذاشتهاند و تازه وارد صحنه سياست شدند. دري به تخته خورده است و توانستهاند دو دوره رياستجمهوري و شوراي شهرداري را در اختيار بگيرند اما جريان سنتي اصولگرايي جريان ريشهدار و تاريخي است و بايد به پشتوانه و بدنه اجتماعي خود توجه داشته باشد. بخشي از آرا هميشه اختصاص به اين جريان اصولگرايي داشته است و لذا متوسل شدن آنها به جبهه پايداري يا نزديك شدن و ميدان دادن به جبهه پايداري براي اصولگرايي نوعي سرشكستگي و تحقير است.
نبايد سران اين جريان به اين حقارت تن بدهند. البته اگر جبهه پايداري زير چتر جامعه روحانيت و جريان اصولگراي سنتي برود، ميتواند مفيد باشد چون دراصل گفتمان اصولگرايي مشتركند و چه بسا آنان جلوي تندرويهاي پايداري را هم بگيرند و آنها را كنترل كنند. اما رفتن اصولگراي سنتي به ذيل جبهه پايداري به عقيده من براي يك جريان ريشهدار تاريخي يك سرشكستگي است.
17302
رسول منتجب نیا در روزنامه اعتماد نوشت:
کد خبر 392982
نظر شما