به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی پیش از ظهر امروز (یکشنبه) در مراسم تجلیل از استادان، محققان، هنرمندان برجسته و نخبه کشور از ۱۹ استاد برجسته کشور با اهدای جایزه علامه طباطبایی و ۹ نفر از نخبگان هنری با اعطای جایزه شهید آوینی تجلیل کرد.
اهم سخنان رئیس جمهور در ادامه به نقل از ایسنا می آید:
*نخبگی افتخار هر انسانی است که این عنوان شامل او شود. البته نخبگی آغاز دارد، ولی حتما پایانی برای او متصور نیست.
*اگر تعریف نخبه را اینچنین بدانیم که نخبه عالم و فرهیختهای است که میتواند در جامعه، کشور و میان انسانها تاثیرگذار باشد و جمع و جامعه را به سوی تعالی، رفاه و تکامل رهنمون میسازد باید گفت هر نخبهای میتواند در فرصتهای بعدی نخبهتر و تاثیرگذارتر باشد.
*هدف از نخبگی در سطح ملی تولید قدرت و ثروت ملی است. قدرت و ثروت ملی دو روی یک سکه هستند و بیتردید برای آنکه ما به توسعه و توسعهیافتگی برسیم نیاز به علم، دانش، فناوری، تجربه، اختراع و اکتشاف داریم و همه کشورهایی که امروز در مسیر توسعه هستند یا به توسعهیافتگی رسیدهاند، در سایه این بوده است که از علم، دانش، دانشمندان و عالمان و هنرمندان آنها به خوبی استفاده شده است.
*معمولا در کشورهای پیشرفته نخبهها را از هر ملیت، سرزمین، جغرافیا و قومیتی جذب میکنند؛ چرا که شناسنامه نخبگی، نخبگی است، نه اینکه متولد و اهل کجاست و از کدام قوم و دیار محسوب میشود.
*نباید شک کنیم کشوری که جاذبهاش برای جذب نخبگان بیشتر باشد، در مسیر تعالی و پیشرفت بیشتر قرار میگیرد. من میخواهم این جمله را با کمال تاسف در جمع شما بزرگان، فرهیختگان و نخبگان عرض کنم که شرایط کشور ما امروز و هنوز شرایطی است که نمیتوانیم همه نخبگان خود را به درستی جذب و از آنها استفاده کنیم. حال بماند اینکه بخواهیم از کشورهای دیگر و کشورهای منطقه و شرق و غرب استفاده کنیم.
* به بهانههای مختلف همدیگر را کنار میگذاریم و با انگهای مختلف عدهای را منزوی میکنیم. بعضیها گویی به میکروسکوپ هم نیازندارند. این افراد در فضای دور نیاز به تلسکوپ هم ندارند و من نمیدانم چطور میان فیلمها و عکسها تصویری را پیدا میکنند و میگویند این نخبه شایسته نیست، چرا که در فلان دیار و جمعیت حضور داشته است.
*زمانی قرار بود آقایی مسئولیتی پیدا کند، شخصی به من تصویری از گذشته او نشان داد و من گفتم این شخص به این درد نمیخورد. اما او گفت چرا اگر به چند سال پیش برگردید، قیافهاش اینطور بوده که من به او گفتم من این مقدار قیافهشناس نیستم و این دقت شما را ندارم و خداوند این دقت را به من نداده است.
*چطور ما یکی را به دلیل قومیت، یکی را به دلیل مذهب یا اعتقاد سیاسی یا روش و یا ویژگیهای اخلاقی کنار میزنیم. خداوند روح و قلبی را به من داده که بیشتر از اینکه دفع کنم جذب کنم البته اشکال ندارد که اگر خدای نکرده فردی اخلاق تخصصی و فردی را ندارد و به کشور، دیار و نظامش هم دلبستگی ندارد و یا اینکه علیه نظام و کشورش قدم برداشته است را کنار بگذاریم. اما میشود به هر بهانهای اندک و با هر دلیل جزئی نخبهها را کنار بگذاریم؟ مگر دست ماست؟
*نخبه کسی است که این همه وقت و سرمایه برای او صرف شده تا او به چنین مقامی دست یافته است. او تجربیاتی را در این کشور و آن کشور با سرمایه این ملت کسب کرده و حال که این تجربیات به ثمر نشسته مگر میشود با یک بهانه او را از تنه ببریم و یا از ریشه در بیاوریم؟ این هنر است؟
*ما در دنیای نخبگان باید تمامی نخبههای خودمان و همه نخبگانی که در این دنیا به کشور ایران و سرزمین ما علاقه دارند و حاضر به سفر و حضور در ایران هستند ولو موقت را مورد توجه قرار دهیم. لازم نیست کسی در ایران برای همیشه بماند. ما باید برای همفکری و تضارب آرا و کسب تجربیات او تلاش کنیم.
*ما باید در دنیای نخبگی و جذب نخبگان سعه صدر داشته باشیم و نخبگان باید حضور پررنگتری داشته باشند. کشورهایی پیشرفت کردهاند که مجلس، دولت، انجمنهای تخصصی نخبگان و بخش خصوصی آنها همه به یک نحوی به هم اتصال پیدا کردهاند. اگر بنا باشد مجلس راهی را برای تدوین قانون انتخاب کند و دولت نیز راه دیگری را برای اجرا در کشور برگزید و انجمنها نیز در مسیر منافع صنفی خود راه دیگری را انتخاب کنند و نخبگان نیز چنین کنند ما چطور میتوانیم از فضا و تجربه نخبگی استفاده و بهرهبرداری کنیم.
*امروز دولت در بخش اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی و فرهنگ و هنر همچنین در بخش علم، دانش، فناوری و زمینههای مختلف نیازمند است تا از فکر نخبگان استفاده کند. ضمن اینکه ما باید بدانیم که اگر ریلهای مختلف در کشور انتخاب کردیم که ریلی برای اقتصاد به جهتی رفت و ریلی در بحث سیاست خارجی به جهت دیگری حرکت کرد این ریلها هیچگاه به هم نخواهد رسید چرا که نمیشود در کشوری فرهنگ از اقتصادش جدا باشد و اقتصادش از سیاست خارجی در مسیری جداگانه قرار بگیرد.
* بسیاری از اصول رشد، توسعه و پیشرفت در دنیا ثابت است. ببینید همان راهی که ژاپن طی مسیر آن به پیشرفت رسیده با همان راه کره جنوبی و کشورهای اروپایی و آمریکایی هم پیشرفت کردهاند. البته اصول متغیر به دلیل شرایط مختلف وجود دارد، اما به هر ترتیب آموزش صحیح و درست و علمی و عقلایی، همچنین نظم، قانونگرایی، فرهنگ کار، تلاش، دلبستگی و وابستگی به قدرت و ثروت کشور، انگیزههای لازم ملی، قومی و اجتماعی مگر میتواند متفاوت باشد؟
*البته ممکن است کسی در کنار اینها اعتقاد دینی داشته باشد که به او کمک کنند که البته دین او را به علم، نظم، فرهنگ و تلاش توصیه میکند. حال به طور کلی ما باید از اصول ثابت برای دست یافتن به توسعه استفاده کنیم و برای اینکه پیشرفته بشویم اولویتها را مدنظر قرار دهیم.
*اگر جامعه ما چند شقه بشود و یک شقه اولویتی و شقه دیگری اولویت دیگری را مدنظر قرار دهد ما به هدف نخواهیم رسید. من نمیخواهم بگویم که در همه اولویتها اتفاق نظر داشته باشیم، اما بیاییم در توسعه و نرخ رشد اتفاق نظر داشته باشیم و همه این موضوع را مورد توجه قرار دهیم که باید رکود شکسته و رونق آغاز شود.
*حداقل پنج هدف را انتخاب کنیم، هدفمند شویم و به لوازمش پایبند باشیم چرا که نمیشود انسان فقط حرف بزند و شعار بگوید. کشور با شعاردرمانی و با گفتاردرمانی درست نمیشود. هر چقدر که سخنرانی و بحث کنیم نیاز به برنامه، عمل و تحرک و وحدت هم داریم و در این وحدت و اتحاد حداقل باید در چند مساله به عنوان اولویت حتمی اتفاق نظر داشته باشیم و لوازم آن را بپذیریم.
2929
نظر شما