سهشنبه اول بهمنماه: بعد از چند سال پیاپی که عادت کرده بودم بدون پیگیری اخبار جشنواره، روز اول بروم داخل سالن مطبوعات و همان جا کم کم سر در بیاورم که چه خبر است، امسال به خاطر جمع و جور کردن مطالب این ویژهنامه، ناچار شدهام از چند هفته قبل اخبار را تعقیب کنم. امروز بالأخره نشست مطبوعاتی دبیر جشنواره برگزار شده و بچهها متن تنظیمشدهاش را آوردهاند. مصاحبه جداگانهای هم با مجید شاهحسینی انجام دادهاند. مصاحبه را میخوانم تا برای شماره اول آمادهاش کنم. آقای شاهحسینی در گفتوگویی که انجام داده، نقایص ساختاری جشنواره را نپذیرفته و با این استدلال که «جشنواره فجر موفق است، چون شبیه خودش است» همه اشکالات را رد کرده. استدلال غریبی است، چون مسلم است که هر چیز معیوبی شبیه خودش است. همه چیزهای استاندارد در دنیا به هم شباهت دارند، چون از الگوی متناسبی که با عقل سازگار است بهره میبرند، اما هر پدیده ناقصی فقط به خودش شباهت دارد. البته آقای شاهحسینی اصولاً منطق عجیبی در گفتوگو دارد؛ پارسال در جلسهای به من گفت تو اشتباه میکنی که میگویی جشنواره فجر اعتبار بینالمللی ندارد، چون در سال گذشته ما فیلمهای «لابیرنت پان» و «زندگی دیگران» را نمایش دادیم و چند روز بعد همین فیلمها جایزه اسکار گرفتند! در این گفتوگوی اخیر هم جشنواره کن را یک جشنواره توریستی دانسته و تأکید کرده که این جشنواره اصلاً تخصصی نیست!
دوشنبه هفتم بهمنماه: داریم مطالب شماره اول را آماده میکنیم. به کسانی که ستون ثابت دارند تلفن میزنم و تأکید میکنم مطالب شماره اولشان را زودتر بفرستند. هنوز کارت ورود به سالن مطبوعات را نگرفتهام و منتظرم از انجمن منتقدین زنگ بزنند و بگویند کارتها رسیده یا نه. یک نفر از دفتر ماهنامه دنیای تصویر تلفن میزند و میگوید بیا کارت جشنوارهات را بگیر! حیرتزده میشوم. فکر میکردم بعد از هفت هشت سال که کارتم را با قید نام دنیای تصویر صادر میکردند، امسال نام نشریهای زیر اسمم درج نخواهد شد. اما معلوم شد دنیای تصویر هنوز زنده است. به دفتر مجله رفتم و کارتم را از علی معلم گرفتم. سر حال بود و سر جای همیشگیاش نشسته بود. تنها تفاوتش با قبل، این شده که ریش پروفسوری گذاشته. گفت که انتشار مجله را از اسفندماه شروع میکند و برای جشنواره پروندهای منتشر خواهد کرد. خدا کند که همینطور بشود و دنیای تصویر به جمع اندک نشریات سینمایی کشور بازگردد.
چهارشنبه نهم بهمنماه: داریم صفحات اولین شماره را میبندیم. شلوغ است و همه چیز درهم برهم است. میگویند بعضی فیلمهای حذفشده شاید به جشنواره برگردانده شوند. حمید ابک مطلب «چنین گذشت بر ما...» را که به مرور دورههای قدیم جشنواره فجر اختصاص دارد، دستش گرفته و میخواند. میگوید دقت کردهای تمام مشکلات فعلی جشنواره از همان اولین دوره وجود داشته و بعد، در دوره پنجم و هشتم و شانزدهم و بیست و دوم ادامه پیدا کرده و الان هم هنوز وجود دارد؟ میگویم کل مسائل سینمای ما همین شکلی است؛ زمانی که داشتم کتاب «فیلمفارسی چیست؟» را آماده چاپ میکردم به موزه سینما رفتم و به لطف بهزاد رحیمیان به مرور آرشیو مجلات پیش از انقلاب مشغول شدم. به چند میزگرد برخوردم درباره بحران در سینمای ایران و کمبود مخاطب و تکراری شدن موضوعات فیلمها! جملاتی را که افراد حاضر در آن میزگرد بر زبان آورده بودند، میشود عیناً و بدون تغییر، در میزگردی امروزی از قول دستاندرکاران فعلی سینما نقل کرد. حمید ابک گفت من هم یک بار داشتم گفتوگوی چهل سال پیش نجف دریابندری و کریم امامی درباره مسئله کپیرایت را میخواندم، همان چیزهایی را میگفتند که امروز درباره کپیرایت میگوییم. و چند وقت پیش فیلمی از ناصر تقوایی میدیدم که در دهه چهل ساخته شده و مردم درباره مسئله تاکسیمتر و بیاعتنایی رانندهها به این وسیله شکایت میکردند؛ حرفهایشان کوچکترین تفاوتی با اعتراضهای امروز مردم نداشت!
پنجشنبه دهم بهمنماه: کار ویژهنامه دارد تمام میشود و به زودی میرود برای چاپ. از فردا باید تماشای فیلمها را شروع کنیم و برای دومین سال پیاپی یک جشنواره دو تکه را تجربه کنیم: پنج روز بخش بینالملل و شش روز سینمای ایران. آقای شاهحسینی معتقد است این تدبیر هوشمندانهای است برای این که جشنواره فجر از زیر سایه جشنواره برلین بیرون بیاید؛ مشکل بزرگی که ظاهراً از ابتدا تا دوره بیست و پنجم وجود داشته و کسی نمیتوانسته حلش کند. میگویند اولین فیلمی که فردا خواهیم دید هر شب تنهایی (رسول صدرعاملی) است. «شب» را سال گذشته دیدیم و فیلم بدی نبود. میگویند این یکی بهتر از آن است و بازیهای خوبی هم دارد. باید کم کم آماده شویم برای شروع یک دوره دیگر از فیلم دیدنهای فشرده جشنوارهای. به این فکر میکنم که امسال چه نصیبمان خواهد شد. فیلم خوبی پیدا خواهد شد که حالمان را جا بیاورد؟ آن قدر که وقتی بعداً یادش افتادیم، دلمان برایش بتپد؟
نظر شما