عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه همچنان از اهمیت شایانی در نزد متحدان غربی خویش برخوردار است. این کشور به برکت دلارهای نفتی سعی دارد تا سرچشمه های قدرت خویش را حفظ نموده و منبع مورد اطمینان تامین انرژی برای دول غربی و امریکا بشمار می رود . همچنین اهمیت جغرافیایی عربستان با توجه به اینکه اماکن مذهبی یعنی مکه و مدینه در این کشور قرار دارد این کشور را کانون و نقطه تمرکز یک میلیارد و هشتصد میلیون مسلمان جهان قرار داده است که از این راه نیز هرساله درآمد قابل توجهی را کسب می نماید. هرچند این توجه بیشتر دارای ابعاد معنوی ومذهبی است و از جنبه اقتصادی، این کشور بیشتر به فروش نفت وفراورده های نفتی ( در حدود 92 درصد ) متکی است.
اما عربستان سعودی با توجه به بهار عربی در کشورهای تونس ،مصر ولیبی با معضلات داخلی وخارجی فراوانی مواجه است . عربستان از یکسو نگرانی آن را دارد که بهار عربی نیز در مناطق داخلی عربستان نضج گرفته و تمایلات مردم به تغییر نظام سیاسی دراین کشور افزایش یابد. از سوی دیگر عدم حمایت امریکا از متحدین دیرینه خود مانند حسنی مبارک منجر به افزایش شک و تردید نسبت به تکیه بیش از حد این کشور بر امریکا گردیده است. به نظر می رسد عربستان درطی سالهای آینده از لحاظ داخلی وخارجی با مشکلات فراوان وعدیده ای روبرو خواهد بود .
1- مشکلات داخلی عربستان :
الف – عدم رعایت حقوق بشر : عربستان سعودی دارای ضعیفترین کارنامه حقوق بشری در خاورمیانه است. این کشور دارای هیچ گونه ساز وکار ونهاد حقوق بشری نبوده و حقوق 9 میلیون زنان سعودی تحت الشعاع حقوق مردان قرار دارد. همچنین 8 میلیون کارگر دراین کشور از عدم رعایت حقوق اولیه خویش رنج میبرند . قوانین حقوق زنان در عربستان به گونه ای است که در آن زنان از کمترین مشارکت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برخوردارند تا جایی که تا چندی پیش زنان عربستانی از حق شرکت در انتخابات محروم بودند.
روزنامه آمریکایی واشنگتن تایمز در گزارشی ضمن اشاره به اجرایی شدن حق رای زنان عربستان در انتخابات ملی سال 2015 نوشت: حق مشارکت در انتخابات برای زنان در سال 2015 به این معنی است که زنان عربستان همچنان از حق شرکت محروم خواهند بود.
زنان در عربستان از حق رانندگی و داشتن گواهینامه نیز محروم هستند. دادگاه عربستان در مهرماه سال 90 یک زن سعودی را به دلیل رانندگی به 10 ضربه شلاق محکوم کرد. همچنین تاکنون زنان دیگری نیز به دلیل رانندگی از سوی نیروهای پلیس این کشور بازداشت شده اند. بر اساس برخی گزارش های منتشر شده از تبعیض جنسیتی در عربستان، زنان حتی از داشتن تلفن همراه در این کشور محروم هستند و در صورت ورود به برخی مکان های عمومی باید یکی از محارم آن ها را همراهی کند. زنان عربستان برای خروج از منزل نیز باید از یکی از مردان فامیل اجازه کسب کنند. بر اساس این قوانین زنان در انتخاب همسر و حق مالکیت پس از مردان و در درجه دوم اهمیت قرار دارند.
نقض حقوق کارگران خارجی، حاکمیت اقلیت بر اکثریت مردم، اذیت و آزار شیعیان، بازداشت خودسرانه فعالان سیاسی، فساد اداری، مالی و سیاسی از دیگر موارد نقض حقوق بشر در عربستان است که از سوی فعالان حقوق بشر سعودی مطرح می شود. هرچند در اوائل سال میلادی 2013 ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی برای اولین بار در تاریخ این کشور 30 زن را بهعنوان عضو شورای مشورتی این کشور معرفی کرد اما این اقدام نیز نخواهد توانست چندان تاثیری را بر اعاده حقوق ازدست رفته زنان دراین کشور داشته باشد .
ب- جمعیت ناهمگون و اشتغال: عربستان سعودی بر اساس آمارهای سال 2010 دارای بیش از 25 میلیون جمعیت است که از این تعداد 31 درصد ریشه در کشورهای دیگری مانند پاکستان ، مصر ، یمن ، بنگلادش و فلیپین دارند. مهمترین نگرانی مردم عربستان عدم اشتغال ، فساد، کمبود مسکن و فعالیت گروههای تروریستی افراطی به شمار می رود . ‘خلف الحربی’، روزنامه نگار سعودی در مقاله ای در روزنامه ‘عکاظ’ عربستان از سیاست های آل سعود در تقسیم ناعادلانه ثروت در عربستان انتقاد کرد وافزود 60 درصد عربستانی های زیر خطر فقر هستند افزایش بیکاری در جوانان عربستان تمایل آنها را برای سرنگونی ساختار سنتی این کشور افزایش داده است هرچند برخی نیز خواستار اصلاح ساختار نظام هستند . پیدا کردن شغل برای سه میلیون عربستانی تا سال 2015 و برای شش میلیون نفر تا سال 2030٫ علیرغم فشار شدید دولت بر کمپانیهای خصوصی برای استخدام شهروندان عربستانی، از جمله مشکلات این کشور است .تا سال 2009 همچنان 90 درصد از کارمندان بخش خصوصی در این کشور را افراد خارجی تشکیل میدادند. ساختار جمعیتی عربستان به دوگروه عمده وفاداران به ال سعود و بقیه جامعه عربستان سعودی تقسیم میشوند . وفاداران آل سعود بر اساس وابستگیهای قبیله ای و تفاوتها ایدئولوژیکی به گروههای مختلفی تفسیم شده اند که مهمترین جناح در این کشور موسوم به قبلیه” سدیریون هفت ” از منطقه نجده میباشند که خواستگاه و پایگاه ایدئولوژی وهابی در 300 سال پیش بوده مجسوب میشود.
ج – مخالفین آل سعود: فعالان سنی اسلام گرا، لیبرالها، شیعیان و برخی از قبائل معروف در عربستان سعودی جزو مخالفان عمده سلطنت آل سعود محسوب می شوند. تاثیرات بیداری اسلامی در کشورهای مصر و تونس موجب تحرکاتی از سوی مخالفین نظام ال سعود در این کشور گردید که با سرکوب این رژیم مواجه شد . دراین راستا در منطقه شرقیه که عمدتا 10 درصد جمعیت شیعی عربستان در آنجا حضور دارند بر اثر تظاهرات متناوب برعلیه سیاستهای تبعیض آمیز آل سعود 12 تن جان خود را از دست دادند . سیستم قبیله ای این کشور نقطه ضعف عربستان محسوب میشود . تا چند دهه پیش اغلب ساکنین عربستان قبائلی بودند که به نقاط مختلف کوچ میکردند اما اکنون بیشتر این قبایل در مناطق مختلف عربستان ساکن شده اند . در چنین حالتی نیاز به یک سیستم فدرالی در عربستان تنها خواهد توانست این کشور را از فروپاشی وجنگهای قبیله ای نجات دهد . از سوی دیگر این کشور به ظاهر سعی در مبارزه با گروههای تروریستی مانند القاعده را دارد اما عمدتا آز آنان در اجرای سیاست خارجی و منویات خویش استفاده میکند . این مساله میتواند استفاده از شمشیر دولبه ای باشد که روزی عربستان سعودی را نیز تهدید خواهد کرد .
د- مساله آینده قدرت: جوانان عربستانی درباره انتقال قدرت سیاسی از ملک عبدالله به نسل بعدی پادشاهان عربستان نیز نگران هستند. در این دوره بروز تنشهای قبیلهای و منطقهای بسیار محتمل است و احتمالاً بر سر تقسیم ثروت نفتی در این کشور نیز درگیریهای جدیدی رخ خواهد داد. ضعف وکهولت سن بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی منجر به افزایش رقابت در مبحث جانشینی وی در بین گروههای وفادار به آل سعود گردیده است . برخی اعتقاد تلاش دارند تا سکان قدرت را باید به دست نسل دوم آل سعود سپرده و برخی همچنان بر لزوم حفظ دیدگاههای سنتی تاکید دارند . اما به نظر می رسد آل سعود با توجه به تحولات بهار عربی با ادامه سیستم کهنه وساختار قدیمی خود درآینده دچار مشکلاتی خواهند گردید .به دلیل عدم وجود ساختار سیاسی مناسب همانند انتخابات و همچنین عدم وجود احزاب در این کشور نقش قبایل موجود و وفاداری به آنها بخش مهمی از زندگی روزمره مردم این کشور را تشکیل می دهد . ساختار قبیله ای عربستان به دوگروه عمده وفاداران به ال سعود و بقیه جامعه عربستان سعودی تقسیم میشود . پارلمان مشورتی آل سعود که اخیرا 15 درصد آن نیز به زنان اختصاصی داده شد در حقیقت آراستن ظاهری یک بنای کهنه است که هیچ نقش و قدرت تصمیم گیری نیز برا ی این پارلمان متصور نیست.
2- مشکلات خارجی عربستان
الف – بهار عربی وبرخوردهای متفاوت عربستان: عربستان سعودی با توجه به بیداری اسلامی با مشکلات عدیده ای روبرو گردیده است . سیاست نامتوازن این کشور در قبال تحولات یمن ،مصر وتونس و حمایت از حکام این کشورها وپناه دادن به سران فاسد این کشورها و سرکوب مستقیم قیام مردم بحرین در حالی انجام می گردد که عربستان به حمایت از شورشیان لیبی و سوریه پرداخته است . این سیاست دوگانه نشان می دهد که عربستان به شدت در جستجوی تغییرات خاصی در منطقه است که به افزایش قدرت حکام این کشور بیافزاید تا بدین ترتیب ضمن حفظ نظام پادشاهی براین کشور میزان نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد . عربستان مهمترین تامین کننده مالی ، تجهیزات و سلاح برای شورشیان لیبی و سوریه بوده است . ضعف این کشور در قبال برخورد با رژیم صهیونیستی و تلاش انها برای مواجه با انقلابهای مردمی درمصر ، تونس ، یمن وبحرین باعث شده است تا مردم عربستان نیز با دیده تحقیر به اقدامات حکام خود بنگرند . هرچند این کشور سعی نمود تا با حمایت از گروههای سلفی طرفدار خود در کشورهای یاد شده تا حدودی شکستهای اخیر خود را التیام بخشد اما عربستان با از دست دادن متحدین دیرینه خود در منطقه از یکسو دریافته است که آمریکا نیز در هنگام بروز مشکلات داخلی از متحدین خویش حمایتی به عمل نیاورده و در جستجوی راه حل های جانشینی بر خواهد آمد به همین دلیل هم اکنون حکام عربستان احساس می کند که درموضع ضعف قرار گرفته اند که این مساله در نهایت منجر به تضعیف هرچه بیشتر نظام سلطنتی عربستان در آینده خواهد انجامید . با توجه به چنین نگرشی عربستان در جستجوی متحدین منطقه ای جدیدی بر خواهد آمد به نظر میرسد یکی دیگر از دلایل حمایت عربستان از پیگیری موضوع اتحاد در شورای همکاری خلیج فارس نیز ادامه حیات خاندان سلطنتی و در نتیجه افزایش قدرت این کشور در عرصه منطقه ای است . پس از بهارعربی و بیداری اسلامی مصر خواهد توانست در صورت مقابله با بحرانهای اقتصادی و با درایت رهبران سیاسی آن در طی سالیان آینده به جایگاه اصلی خود یعنی رهبریت جهان عرب بازگردد . این وضعیت موجب تضعیف هرچه بیشتر عربستان گردیده که تنها با تاکید بر مقابله با تهدیدات ساختگی وتلاش برای ایجاد توازن قوا در منطقه خواهد توانست قدرت خویش را افزایش دهد .
ب – ایران بهانه ای برای بقای قدرت سلطنتی عربستان: از سوی دیگر غرب و رژیم اسراییل با همکاری عر بستان سعی در افزایش ایران هراسی در منطقه داشته تا بدین ترتیب علاوه بر تحکیم پایه های سلطنت دراین کشور توجه مردم عربستان را از نقاط ضعف داخلی بسوی عوامل خارجی جلب نموده تا به این ترتیب ضمن حفظ ثبات داخلی دراین کشور زمینه افزایش حمایت از سوی غربی ها را برای تامین سلاحهای مورد نیاز خود فراهم اورند . این یک بازی دو سویه و دو طرفه است . از یکسو عربستان به عنوان جانشین دولت حسنی مبارک در مصر تامین امنیت رژیم صهیونیستی و تامین انرژی برای کشورهای غربی را برعهده گرفته و از سوی دیگر دول غربی امنیت منطقه و تضعیف هرچه بیشتر ایران را برای آنان تضمین خواهند نمود. در حالی که دول منطقه با همکاری ایران بهتر خواهند توانست امنیت منطقه خلیج فارس را تامین نموده وبه منویات خویش نائل گردند وایران بارها اعلام کرده است که حاضر است با کشورهای عرب همسایه خویش در امنیت منطقه مشارکت جوید. در حالی که همانگونه که هانتیگتون در کتاب خود جنگ تمدنها به آن اشاره می کند تلاش دول غربی علاوه بر ایران هراسی ، افزایش درگیریهای قومی و مذهبی و افزایش اختلافات شیعه و سنی در منطقه است. به نظر میرسد سناریوی هانتیگتون توسط کشورهای غربی در منطقه کلید خورده است .
ج- حقوق بشر و معیارهای دوگانه غرب: درحالی که عربستان سعودی بارزترین ناقض حقوق بشر در منطقه بشمار می آید لکن از حمایت کامل غرب دراین زمینه برخوردار بوده وکمتر درارتباط با نقش حقوق بشر دراین کشور در عرصه بین المللی انتقاد می گردد . گواه این موضوع اظهارنظرات برخی از سیاستمداران غربی است . بطور مثال برخی از سیاستمداران آلمانی همانند فولکر کائودر، رئیس فراکسیون حزب سوسیال مسیحی آلمان در پارلمان این کشور که در گفتگو با ویژهنامه هفتگی “ولت ام زونتاگ” دراین زمینه اظهار داشته است : “این درست است که در عربستان آزادی دینی وجود ندارد و گرایشات ضدسامی در این کشور دیده میشود”، ولی این کشور “نقشی مهمی را در منطقه دارد و وزنهای در قبال ایران است”.
ج – توان مالی عربستان عاملی برای اعمال نفوذ و اقدامات تروریستی: شاید به جرات بتوان گفت عربستان نقش بیشتری را در تامین مایحتاج گروههای تروریستی نسبت به لیبی داشته است اما این مساله به دلیل وجود یک دولت مستقل در خاورمیانه یعنی ایران غالبا توسط متحدین غربی عربستان نادیده گرفته شده و کمتر مورد بحث قرار گرفته شده است . هرچند این کمکها گاهی نیز دوطرفه بوده وعربستان سعی نموده تا با استفاده از قدرت مالی خود آمریکا را برای اجرای سیاستهای خویش وارد درگیریهای منطقه ای نماید .
در چند دهه گذشته این کشور از یکسو با فروش نفت خود به اقتصاد غرب کمک نموده و در مقابل امریکا نیز در سال 2011 بیش از نیمی از 66 میلیارد فروش تجهیزات نظامی خود را به عربستان سعودی اختصاص داده است . همچنین عربستان برخی از هزینه های عملیات نظامی امریکا را در نقاط مختلف دنیا تقبل نموده است. عربستان در دهه 70 با کمک به سومالی، یمن جنوبی و زییر میلیارد ها دلار هزینه نمود . نقش برجسته این کشور در کمکهای میلیاردی به جنگجویان اسلامی در افغانستان و تاسیس مدارس اسلامی برای مقابله با شوروی سابق همچنان در اذهان تاریخ وسیاستمداران جهان باقی است. این کمکها منجر به شکل گیری القاعده وطالبان گردید که همچنان به گفته تعدادی از سیاستمداران آمریکایی کمک برخی از متنفذین و ثروتمندان عربستان به این سازمانهای تروریستی ادامه دارد . عربستان همچنین در لیبی کمکهای فراوانی را به مخالفان معمر قذافی اهدا نمود و اکنون نیز با ارسال سلاح به مخالفین بشار اسد سعی دارد تا این کشور را هرچه بیشتر دچارآشوب و هرج و مرج نموده و از چنین وضعیتی حداکثر بهره برداری لازم را ببرد در حالی که اتخاذ چنین سیاستهایی تنها به سود رژیم صهیونیستی تمام شده است . در حقیقت عربستان بدون توجه به احتمال بروز تنشها در منطقه تنها به افزایش تنازعات منطقه ای بین شعیان وسنی ها دامن میزند . نقش این کشور در عراق، یمن و سوریه بیشتر به جای اینکه ثبات و صلح را به ارمغان بیاورد تشنج و بی ثباتی را برای منطقه و کشورهای منطقه بوجود آورده است که این مساله بی تردید بتدریج بر مسائل داخلی عربستان نیز نقش قابل توجهی خواهد گذارد . تلاش این کشور برای نفوذ در لیبی و مصر و … از سوی برخی از مردم این کشورها تلاشی برای بی ثبات کردن آنها تلقی می گردد . به نظر می رسد توان مالی فراوان عربستان و قطر آنان را بسوی حمایت از گروههای تروریستی سوق داده است . که پیگیری چنین رهیافتی برای آینده این کشورها چه در عرصه بین المللی و داخلی مفید نخواهد بود . نبرد بین سنت و مدرنیته و روش این نبرد در عربستان سعودی موجب بروز چالش های منطقهای خواهد گردید که هم اکنون هم مملو از افراطگرایی دینی و تحولات سریع سیاسی است.
بر آیند
آل سعود در عربستان از یکسو در داخل سعی دارند با تفکرات افراط گرایانه مقابله نموده و از سوی دیگر از این تفکرات در راستای منویات خویش در منطقه و بر انگیختن جنگهای مذهبی استفاده میجویند . این شمشیر دولبه ای است که روزی خود قربانی آن خواهند شد . نقش علمای اهل سنت نیز دراین راستا بسیار مهم است . آنان نیز به جای ایجاد تفکر وحدت میان مسلمانان بر تفرقه میان فرق مختلف مسلمان تاکید می ورزند . چنین نگرشی در منطقه منجر به آسیبهای فراوانی در کشورهای خاورمیانه خواهد گردید که بار دیگر افکار انحرافی منجر به ایجاد برادر کشی و آوشیهای منطقه ا ی خواهد گردید که دراین میان هیج کشوری حتی عربستان سعودی از این آسیبها در امان نخواهد بود . به نظر می رسد حکام آل سعود باید در سیاستهای خویش تجدید نظر نموده و دشمن را درمیان تفکرات خویش جستجو نمایند . عربستان کشور مدرنی به برکت دلارهای نفتی به نظر میرسد اما در لوای این ساختارمدرن ساختار قبیله ای این کشور همچنان دست نخورده باقی مانده است . به نظر میرسد به دلیل عدم وجود ساختار سیاسی مناسب همانند انتخابات و همچنین احزاب در عربستان سعودی نقش قبایل موجود و وفاداری به آنها در این کشور همچنان بخش مهمی از زندگی روزمره مردم عربستان را تشکیل دهد . دراین راستا عربستان سعی دارد تا با مقابله با ایران به هویت ملی خاصی را ایجاد نماید اقدامی که به نظر میرسد با توجه به شکل گیری این کشور توسط استعمارگران انگلیسی به سالیان متمادی و ایجاد باورهای جدید نیاز خواهد داشت .
منبع: بررسی استراتژیک
نظر شما