نسل جوانان عربستان یکی از بزرگترین نسلها در عربستان بشمار می آید وهمچنان مورد توجه قرار دارد بویژه پس از آغاز جنبشهای جوانان در چندین کشور عربی طی دو سال اخیر.
در اینجا چندین پرسش مهم مطرح می گردد که از این قرار است : آیا این نسل جوان می تواند آبهای راکد را به جریان بیندازد و روند تغییر وتحول سیاسی را انجام دهد ؟ یا اینکه همچنان راکد خواهد ماند و ناتوان در اقدام گروهی در این محیط اجتماعی و سیاسی که دچار چند دستگی و بی تحرکی شده است؟
پاسخها نیز بنوبه خود دچار چند دستگی شده اند و میان دو جناح در حال اینسو آنسو شدن می باشند. جناح نخست هرگونه قدرت نسل جوان عربستان در انجام تغییر وتحول را رد می کند و نظریه ای را تکرار می نماید که بر اساس مصرف دستگاه تبلیغاتی عربستان استوار است ، از جمله تنبلی جوانان وناتوانی آنها وخودداری از همسوئی با فرصتهای کاری و اشتغال موجود و دوری گزیدن از فرصتهای شغلی ساده . در این زمینه عده ای ، جوانان عربستانی را تنبل و لوس و یا بدتر از اینها معرفی می نمایند از جمله اینکه این جوانان همواره در حال مصرف مواد مخدر و مست کننده هستند و یا اینکه دچار بیماریهای روانی می باشند و هدف تمامی این کوششها این است که جوانان عربستانی را بعنوان یک بحران و دردسر اجتماعی قلمداد کنند که به ادب واخلاق عمومی زیان می رسانند و باید قوانینی وضع گردد تا این جوانان سلامت و اخلاق ومصونیت جامعه را مورد تهاجم قرار ندهند و حضور انها در اماکن عمومی و میدانها و خیابانهای مراکز بازرگانی ، قانونمند گردد.
این دیدگاه تاریک ، قدرت هرگونه فعالیت را از جوانان سلب می کند بجز اقداماتی که امنیت جامعه را بخطر می اندازد و در نتیجه دیدگاه رسمی درباره جوانان از این بدتر می گردد وآن زمانی است که جوانان را همسو با تروریسم و افراط گرائی دینی معرفی می نماید و این توصیفها هم اکنون مورد توجه ناظران و پژوهشگران خارجی نیز قرار گرفته است و اینان در بررسی های خود درباره درباره جامعه و سیاست در عربستان به خطر امنیتی جوانان اشاره می کنند. هرچه این دیدگاهها و نتیجه گیریها تاریکتر گردد ، با دیدگاهی روبرو خواهیم شد که کوشش دارد مفهوم جوانان را به روند اجتماعی بازگرداند که در آن ناتوانی و رکود و یا افراط گرائی و تروریسم را درباره جوانان رد می کند و بعقیده اینجانب ، آن دیدگاه تاریک درباره جوانان عربستان ، نسلهای گسترده ای از جامعه را ناتوان کرده است و در عین حال نتوانسته است قدرت آن در ابتکار عمل و اقدامات دسته جمعی را انکار نماید ، با وجود آنکه جوانان عربستان ، چه زن وچه مرد با تبعیضی روبرو هستند که بر اساس عمر استوار است که مرز میان شهروند صالح و مطیع و صلح جو از یکسو و دیگری که ممکن است دست به شورش بزند و یا به اقدام انقلابی متوسل گردد از سوی دیگر می باشد. اگر چه بنظر می رسد جوانان جهان عرب در روند مشارکت های اجتماعی شرکت دارند اما جوانان عربستان در این زمینه دچار ناتوانی شده اند و این روند علل بسیاری در ارتباط با جامعه و رژیم دارد که جوانان هم اکنون با آن روبرو هستند:
نخست : جوانان عربستان در سطح خانواده و نظام تحت تسلط نظام پدرسالاری قرار دارند ، از جمله اینکه فرهنگ محلی ، اطاعت اجباری و بدون قید وشرط را بر جوانان تحمیل می نماید بخصوص که استقلال اقتصادی جوانان با توجه به افزایش روند بیکاری ، در حال عقب روی ویا در حقیقت وجود ندارد بخصوص که نسل جوان 30% جامعه را تشکیل می دهد و نسبت دختران جوان البته بیشتر است و در نتیجه جوانان همچنان بر خانواده وکمکهای پدرانه ، اعتماد دارند و نمی توانند به استقلال اقتصادی دست یابند که در حقیقت پایه واساس استقلال فکری و اندیشه است که به جوانان کمک می کند تا در تصمیم گیریها بدور از تسلط خانواده اقدام نمایند. و هرچه اعتماد جوانان بر امکانات خانواده بیشتر گردد ، توان آنها در دستیابی به استقلال بمعنی تکامل یافته آن کمتر می گردد.
دوم : شخصیت یک جوان چه دختر و یا پسر نه تنها به مهارتهای دریافتی ویا دانش او بستگی دارد بلکه به روابط خانوادگی میان اعضای خانواده اش با دیگر خانواده ها ارتباط پیدا می کند واین خود می تواند زمینه های کار و اشتغال را فراهم سازد و در نتیجه جوانان همچنان وابسته به تصمیم گیریهای خانوادگی میمانند ، حتى اگر به مهارتهای عالی دست یابند که می تواند برای آنها زمینه ساز کار در سطح بالایی را تضمین کند و در نتیجه جوانان همچنان خود را وابسته به خانواده وتوانمندیها و روابط اجتماعی آن می دانند که می تواند برای آنها امکانات کار و موفقیت را فراهم سازد.
سوم: اضافه بر محیط اجتماعی که جوانان عربستان را به محاصره خود درآورده است ، دولت نیز از طریق نهادها و دستگاههای خود کوشش می کند تا جوانان را بیطرف و کم اهمیت جلوه گر سازد ، چون از آن بیم دارد که جنبشهای جوانان ، موقعیت دولت را بخطر اندازند . رژیم تاکنون توانسته است با اجرای یک اصل در مورد جوانان ، آنان را در معرض نظارت دشواری قرار دهد که این اصل همانا " شما متهم هستید تا آنکه بیگناهی خود را به اثبات برسانید" این نظارت از مدرسه و دانشگاه گرفته تا مراکز بازرگانی و استراحت گاهها و مراکز تفریحی صورت میگیرد و این مکانها بصورت مراکز نظارت بر جوانان و رفت و آمدهای آنان و اقدامات و فعالیتهای آنها در آمده است که در این زمینه گروههای وسیعی از ناظران بسیج شده اند که در میان آنها دست اندرکاران مناطق بازرگانی و پلیس و دیگر نهادهایی که با هدف محاصره جوانان و نظارت بر آنها تشکیل شده است ، صورت میگیرد. اخیرا رژیم عربستان به سیستم مجازات دسته جمعی روی آورده است که در مورد زندانیان سیاسی صورت میگیرد بدین صورت که اگر اعضای خانواده و نزدیکان وی دست به اعتراض و درخواست رعایت حقوق فرزندشان را کنند ، آنان نیز زندانی می شوند. شاید بکارگیری این روش ، جوانان را از روی آوردن به اقدامات و یا برزبان آودن اظهاراتی که ممکن است اعضای خانواده آنان را بخطر اندازد و آنها را در برابر مجازاتهای دسته جمعی وگروهی قرار دهد ، بازدارد . در سیستم کنونی موجود درعربستان اقدام یک شخص بعنوان اقدام فردی و شخصی تلقی نمی شود بلکه بهانه ای است که رژیم برای مجازات تمامی اعضای خانواده از پدر وپسر گرفته تا نواده را نیز در بر میگیرد . اینگونه اقدامات دولت عربستان ، وضعیت ویژه ای را بوجود آورده است که همه درباره مشارکت در اقدامات دسته جمعی از خود تردید نشان می دهند ولی در عین حال نتوانسته است مانع از اقدام گروههایی از جوانان و یا حتى پدرانشان در اقداماتی که حکومت آنرا علیه امنیت می داند ، گردد . دلیل بر این مدعا بازداشت وزندانی کردن گروههای گسترده ای از یک خانواده می باشد و در نتیجه بانوان اینان نیز با دست زدن به اعتراضهای دسته جمعی خواستار آزادی مردان خود می شوند بخصوص که دولت مانع روی آوردن اینان به نهادهای حقوقی می گردد.
از جمله نشانه های جنبشهای جوانان موجود در عربستان که نمودار برجسته ای از عملکرد جوانان بشمار می آید ، همانا رویدادهای منطقه شرقی شیعه نشین است که اینان 18 ماه است در برابر رژیم صف آرایی کرده اند و تاکنون 16 تن از این جوانان با گلوله های مردان رژیم به خاک وخون افتاده اند.
در عین حال چنین رویدادی هنوز در مناطق دیگر اتفاق نیفتاده است بجز درباره زندانیان سیاسی و محاکمات حقوقدانان که بطور هفتگی و دوره ای با آن روبرو می شوند. در عین حال دانشگاههای عربستان نیز شاهد جنبشهای اعتراض آمیز علیه محیطهای آموزشی بوده اند ونیز گروههای از بیکاران و درخواست کنندگان استخدام در ادارات دولتی نیز دست به اعتراض هایی زده اند.
تا این لحظه نمی توانیم بطور قاطع اعلام کنیم که نسل جوان در عربستان یک نسل انقلابی و یا مرتجع می باشد ، اما در عین حال می توانیم بطور قاطع بگوئیم که آنها یک گروه حاضر در صحنه هستند که اگر دست به اقدامی بزنند می توانند نگرانی رژیم را فراهم سازند. اگر جوانان عربستانی برای دستیابی به خواسته های خود،نتوانند زندگی عمومی را فلج نمایند ، اما می توانند با گردهائی های دسته جمعی خود در میدانهای شهر، نگرانی رژیم و دستگاههای سرکوبگر آنرا برانگیزند. در عین حال تنها مشکل موجود در برابر جوانان ، نبود جنبشهای سیاسی جوانان است که بتواند آنان را پیرامون اندیشه نبرد ومبارزه با رژیم ، گرد هم آورد ونه اینکه آنان تنها خواسته های زندگی خود را مطرح نمایند که بهر حال چنین وضعیتی با بودن این رژیم تحقق نخواهد یافت ، چون مطرح کردن خواسته های جوانان بصورت مسائل مربوط به کار ومسکن و خوراک و حقوق زندانیان سیاسی ، با وجود تمامی تقصیرها وکوتاهی ها ، خود نقش برجسته ای در تحکیم موقعیت رژیم را بر عهده دارد.
قدرت جوانان نه تنها در تعداد آنهاست بلکه نیازمند تشکیلات سازمان یافته یک جنبش دانشجوئی است همچنانکه دیگر ملتها آنرا آزموده اند و چنین جنبشی می تواند از طریق ارتباطات الکترونی ، یک پایگاه مردمی برای خود بوجود آورد که بسیار گسترده تر از چهارچوب دانشجوئی است چون دانشجویان پس از چند سال تحصیلات ، بعنوان یک شخصیت دارای جایگاه خاص وارد جامعه می شوند . هرچه این نسل جوان گسترش یابد ، همچنان محدود و خواهد ماند مگر اینکه وارد حوزه دانشگاه بشود و خودش رهبری یک جنبش حقوقی دانشجوئی را برعهده بگیرد که بتوانداز این طریق رژیم را سرنگون سازد .
ترجمه محمد ماجد نجار
49261
نظر شما