بی شک یکی از پر سر و صداترین تصمیمات سیاسی بخش سلامت در دولت دهم، سیاست افزایش جمعیت بوده است. تحلیل ها و نقطه نظرات ضد و نقیضی درباره چگونگی و همچنین قابلیت اجرایی این سیاست از سوی کارشناسان و مسئولین مطرح شده است.
سوال اصلی اینجاست: آیا سیاست افزایش جمعیت موفق خواهد بود یا خیر؟ به عبارتی دیگر آیا جمعیت ایران در چند سال آینده به آن حدی که مورد نظر طراحان این سیاست بوده است، خواهد رسید یا این سیاست با شکست مواجه خواهد شد؟
به نظر می رسد بهتر است برای پاسخگویی به این سوال سراغ رمز موفقیت سیاست های تعدیل جمعیت(تنظیم خانواده) که در دولت های قبلی مطرح شده بود، برویم تا راحت تر بتوانیم به سوال فوق پاسخ دهیم.
هنگامی که سیاست تنظیم خانواده مطرح شد به موازات آن آگاهی مردم از اثرات و نتایج مثبت این سیاست افزایش پیدا کرد. شعاراصلی این سیاست " فرزند کمتر،زندگی بهتر" بود و قطعا ًیکی از دلایل اصلی موفقیت سیاست تنظیم خانواده، آگاهی مردم از کارکردهای مثبت این شعار بوده است. مردم خیلی زود متوجه شدند که همراهی با این سیاست، سوای از دریافت پاداش های تشویقی متعاقب آن که از سوی دولت مطرح شده بود، فواید دیگری هم برای آن ها دارد. خب پدر و مادری که قبلا شبانه روزی تلاش می کردند تا نان سر سفره خانواده بیاورند با این رویکرد دیگر نیازی به چند شیفت کار کردن نداشتند. آن ها متوجه شدند که با این سیاست، بار بزرگی از دوش آن ها برداشته خواهد شد. پدران و مادران متوجه شدند که با داشتن فرزندان کمتر خواهند توانست وقت بیشتری را صرف اندک فرزندان خود کنند و همچنین در کنار آن وقت بیشتری را هم صرف زندگی شخصی شان و همسرشان کنند. آن ها به این درک رسیدند که اگر قرار باشد حقوق ثابت ماهیانه آن ها تقسیم بر مثلا سه نفر شود بهتر است تا حقوق شان تقسیم بر شش نفر شود. هزینه های زندگی آن ها بسیار کم شده و متعاقب هزینه بیشتری صرف تفریحات و رفاه خود و خانواده خواهند کرد. پدران و مادران فهمیدند که طبیعتاً کاهش فرزندان، نگرانی ها و دل مشغولی های آن ها را هم کاهش می دهد. خلاصه کلام این که جامعه به این شعور رسید که همراهی با شعار "فرزند کمتر، زندگی بهتر" کارکردهای مثبت روانی، اجتماعی و اقتصادی به ارمغان خواهد آورد.
موارد فوق الذکر نشان می دهد که سیاست تنظیم خانواده به نوعی "سیاست برد برد" بوده است و با این سیاست هم مردم به نفعی رسیده و هم سیاستگذاران به اهداف خود رسیده اند. منفعت این سیاست در سطح هر خانواده قابل لمس بود.
حال با در نظر گرفتن توضیحات داده شده به سراغ سیاست افزایش جمعیت برویم. پس از طرح سیاست افزایش جمعیت، سیاست های تشویقی افزایش جمعیت مطرح شد که طبیعی است به اندازه ای موثر واقع شود. اما باید دانست آیا این سیاست های تشویقی کافی هستند و این سیاست ها سبب افزایش جمعیت خواهند شد؟
طبیعتا موفقیت سیاست افزایش جمعیت با همراهی مردم صورت خواهد گرفت و تصمیم اصلی برای افزایش جمعیت را مردم می گیرند. باید دید همانطور که تنظیم خانواده برای خانواده ها سبب کاهش فشار های اقتصادی، روانی، خانوادگی شد، آیا افزایش جمعیت هم باعث کاهش مسائل مذکور خواهد شد یا بالعکس عمل خواهد کرد. اگر سیاست افزایش جمعیت از نوع سیاست های "برد، باخت" نیست و همانند سیاست تنظیم خانواده یک سیاست "برد، برد" برای طرفین است، لازم است تا طراحان این سیاست بیایند و مردم را از اثرات مثبت فردی، خانوادگی و اجتماعی و اقتصادی آن آگاه کنند.
به نظر می رسد تا زمانی که مسئولین منافع قابل لمس افزایش جمعیت را برای مردم در سطح هر خانواده تبیین نکنند، سیاست افزایش جمعیت موفق نخواهد بود.
امیر مغنی باشی منصوریه مددکار اجتماعی
4545
نظر شما