«فردا قیامت میشود» این نه یک هشدار، که خبر واقعه است؛ خبری که مردان سیاهپوش آن را فریاد میزنند و با شنیدنش، زن و مرد در پیچ و خم کوچهها میگریند؛ کوچههای کاهگلی قلعه که هر سال محرم، شاهد برگزاری این آئین و شنونده این شیونها هستند.
اینجا روستای «قورتان» است و امروز نهمین روز ماه محرم، روز تاسوعا و آئین «زار خاک»؛ آئینی که برای اجرای آن از سالها پیش برای هر طایفهای در روستا وظیفهای مشخص شده است. امسال هم مانند سالهای گذشته، یک طایفه نخل را آماده کرده تا 4 طایفه دیگر، پایههای آن را بالا ببرند. علمدارها هم مهیا شدهاند. دسته سادات برای خواندن «دم»ها به راه افتاده و حرکت میکنند.
صدای سنج و طبل میان صدای ذکر و زاری گم میشود. زار خاک را میتوان یکی از محزونترین آئینهای تاسوعایی مردم ایران دانست، آئینی که این روزها برای ثبت در فهرست میراث معنوی کشور، معرفی شده است.
فردا قیامت میشود
همنوایی مردمان قورتان در کوچههای خاکی میان خانههای خشت و گلی ما را میبرد تا چنین غروبی، 14 قرن پیش و کاروانی عاشورایی در صحرای کربلا. طنین صدای مردان دسته سادات که با ذکر «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود» آغازگر مراسمند، در گوشمان میپیچد. صدای محکمشان که میخوانند: «این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود» اشکهای مردان و زنان و کودکان را که در پیچ و خم کوچه منتهی به حسینیه ایستادهاند، جاری میکند.
نخل گردانها، نخل را میان جمعیت میگردانند. علمها بالا میروند و صدای سنج و طبل، قلعه دیلمی را دربر میگیرد. مردان دسته عامها با اشاره دسته سادات به خاک میافتند، روی دو زانو مینشینند، ذکر میگویند و حمایتشان را از امام حسین (ع) و خاندان او اعلام میکنند. همکاری طایفههای مختلف روستا برای برگزاری این آئین و طنین محزون و محکم مردان روستا که هم صدا با هم ذکرهای مختلفشان را به صورت سوال و جواب، فریاد میزنند همه از یک چیز حکایت میکند؛ «زار خاک» یک آئین گروهی و نوایی است.
عزاداری در قلعه خشت و گلی
هنوز کوچهها خلوتند. هنوز چند ساعتی مانده به غروب آفتاب که قورتان آماده میشود؛ روستایی در 45 کیلومتری تالاب گاوخونی. 120 کیلومتر به طرف شرق اصفهان که بروید، 12 کیلومتر بعد از ورزنه؛ شهر زنان چادر سفید، میرسید به سرزمینی که زمانی «گورتان» بود و حالا قورتان؛ مرکز دهستان گاوخونی. روستایی کوچک و کهن که زاینده رود از میانش میگذرد و یکی از معدود قلعههای خشت و گلی مسکونی جهان را در خود دارد. زمانی مردم روستا در ارگ تاریخی قورتان زندگی میکردند اما حالا خانههای نوساز خارج از ارگ، در فاصله 20 متر تا 2 کیلومتری غرب و شرق این بنا ساخته شدهاند و فقط چند خانوار هنوز در خانههای داخل قلعه زندگی میکنند. اما محرم که میشود، قورتانیها هر روز تا حسینیه داخل قلعه میآیند تا مراسم «زار» و «زار خاک» را به پاسداشت یاد و راه امام سوم شیعیان و کاروان کربلا، برگزار کنند.
سید حسین فاطمی، دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری ارگ زنده رود قورتان، در یکی از خانههای همین قلعه به دنیا آمده است. تمام این سالها هر بار دهه محرم به عنوان عضوی از دسته سادات، در مراسم زار خاک شرکت کرده و ذکرهای مختلفی را که سادات در این مراسم میخوانند، از بر است. او به همراه دوستانش پروندهی «زار خاک» را تهیه کردهاند و برای ثبت این آئین در فهرست میراث معنوی به اداره میراث فرهنگی تحویل دادهاند.
کمکم دارد آفتاب از روی بامهای کاهگلی، میافتد که جمعیت در کنار حسینیه زیاد و زیادتر میشوند. جلوداری نیست. همه سعی میکنند به بهترین صورت ممکن میراثدار آئینی باشند که از پدرانشان و پدران پدرانشان به ودیعه گرفتهاند. همه میآیند حتی اگر ساکن شهرهای دیگری شده باشند. میآیند تا آئین زار خاک را همراه همزادگاهیهایشان به جا بیاورند؛ آئینی که از ابتدای محرم هر روز به صورت «زار» در روستا اجرا میشود و بعد در تاسوعا و عاشورا به «زار خاک» میرسد همراه صدای سنج و طبل، نخل گردانی، شالگردانی، نماز جماعت و غذای نذری.
هر طایفه؛ یک وظیفه
میگویند سالها پیش رسم بوده که طایفه مسئول حسینیه، پیش از محرم، حسینیه خشت و گلی را آماده و چادر سقف را برپا میکردند اما حالا حسینیه آجری وسط قلعه خشت و گلی، احتیاجی به آماده شدن ندارد. سقف هم دارد. تا لحظه برگزاری، همه چیز رو به راه میشود؛ حسینیه آماده است. مسیر دستهها مهیا شده. نخل و علمها آمادهاند. مردم کمکم جمع میشوند. دسته سادات که میرسند، مراسم آغاز میشود. طنین ذکر «امام محمد (ص) است و علی (ع)، لعن بر قاتلان امام حسین (ع)»، ذکر آغازین دسته سادات، که در کوچههای خاکی میپیچد، نوبت دسته عامهاست. شالهای رنگی به گردن دارند و پشت سر دسته اول حرکت میکنند. حالا آنها هستند که ذکر آغازینشان: «رحمت خدا بر موالیان امام حسین» را همصدا، فریاد میزنند.
زنی که در یکی از 4،5 خانه باقیمانده در قلعه زندگی میکند، اسفند دود میکند. بوی اسفند و خاک بلند میشود. دستهها راه میافتند. علمها بالا میروند و «زار» میان کوچههای کاهگلی جاری میشود. صداهای محزون اما محکم و استوار مردان سادات با ذکر: «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود/ این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود» تمام فضای باستانی قلعه دیلمی را درمینوردد تا این شب به صبح نرسد و فردا قیامت نشود.
نخل 4 پایه که میگویندحاج فرجالله قاسمی از پدرزنش به ارث برده و حالا به پسرش داده را اول محرم، طایفه قاسمی با پارچههای سبز و مشکی لباس پوشاندهاند. نخل که گاهوارهای است، به نشانه تابوت امام سوم شیعیان، روی دوش مردانی از 4 طایفه روستا، پیشاپیش دستهها به حرکت درمیآید. آقای فاطمی میگوید: «هر پایه مربوط به یک طایفه است. مثلاً مردان طایفه محمدی فقط زیر پایه راست جلو میروند و اکبریها زیر پایه چپ جلو». مردان زیر نخل هر چند دقیقه یک بار جایشان را عوض میکنند تا مردان دیگر طایفه هم بتوانند زیر نخل بروند و حاجت بگیرند. میگویند در طول مراسم بین یک تا سه نفر برای هر پایه جایشان را عوض میکنند. به گفته فاطمی، کسی که برای اولین بار میخواهد زیر نخل برود، گز میآورد، به بقیه تعارف میکند و به نوعی، اجازه میگیرد.
علمها با پارچههایی که مردم به نیت برآورده شدن حاجاتشان به آنها وصل کردهاند، روی دستان مردانی از طایفه رحمانیها بلند میشوند. ذکر دسته عام که تمام میشود، دسته سادات به منزل دوم رسیدهاند و ذکر دیگری میخوانند؛ «ای مؤمنان عشور (عاشورا) است، آفاق پُر ز شور است/ از بهر آل حیدر، جانها ز تن نفور است». هر دو منزل، یک ذکر دارد و در مجموع، دسته سادات 6 ذکر میخوانند برای 12 منزل. مردم بر سر و سینه میزنند و صدای «یا حسین، شاه حسین» کوچهها را پر میکند. صدای سنج و دهل، صدای مویه زنان و هوای سرد پاییزی؛ این عصر تاسوعایی است که 14 قرن بعد، ردپای حزن ابدی عاشورا را هم در خود دارد.
از زار تا زار خاک
زار با ذکرهای سادات و پاسخهای دسته عامها، در کوچه پیچ درپیچ داخل قلعه باستانی، میگردد و بعد به حسینیه میرسد. این مراسمی است که از ابتدای محرم هر روز برگزار میشده. حسین فاطمی میگوید: «زار هشتم، اوج مراسم زار است؛ میگوییم زار سه دسته. دسته عامها به دو گروه تقسیم میشوند و دسته سادات همان یک دسته میمانند. اوج دمهایی که سادات میگویند، در این روز است. یک روز پیش از تاسوعا. روش گفتن ذکرها هم در این روز فرق میکند. حالت گفتنشان کمی غضبناک و با ناراحتی زیاد است.»
اما روز نهم، روز «زار خاک» است. زار که تمام میشود، کودکان میآیند. آرام مسیر را جارو میزنند. سنگهای درشت و خردهریزها را از سر راه برمیدارند و کاه ریزان میروند تا حسینیه. راه زدوده میشود تا مردان عزادار قورتان با پاهای برهنه، ذکرگویان راه بروند، به سجده بیفتند و حزنی را فریاد کنند که از پس 14 قرن هنوز زنده است.
مردان دسته سادات و دسته عامها، کفش از پای و کلاه از سر برمیدارند و با سر و پای برهنه، از حسینیه خارج میشوند و مسیر را از سر میگیرند. این بار، دسته سادات که ذکرشان را میگویند، دسته عامها در دو صف رو به روی هم، به خاک میافتند. بعد به حالت تشهد مینشینند، خاک و کاه به سر و رویشان میریزند، روی پاهایشان میزنند و یکصدا با هم ذکر «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود/ این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود» را میخوانند. صدای سادات هم توی گوشهایمان میپیچد؛ «یا حسین، شاه حسین» را زمزمه میکنند.
سید حسین فاطمی برایمان میگوید که «زار خاک» را سید محمدعلی حسینی، 120 سال پیش احیا کرده است؛ سید حافظ قرآنی که مراسم را طوری طراحی کرده که تمام طایفههای روستا نقشی در آن داشته باشند. بعد هم در کتب خطیاش ذکرهای مراسم را که اشعار خودش و تعدادی از ابیات معروف محتشم کاشانی است، نوشته، مراسم را توضیح داده و «زار خاک» را وقف قورتان کرده است.
نوای محزون «بگذار تا بگرییم، چون ابر در بهاران/ کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران» با صدای زاری زنها که بعد از دسته عامها حرکت میکنند، درهم میآمیزد. ذکر «یا حسین، شاه حسین» در کوچه جاری است. دستههای عزاداران حرکت میکنند، میایستند، دسته زار خاک آئینشان را اجرا میکنند و بعد باز حرکت میکنند تا به حسینیه میرسند.
«ای شیعه گر تو را هست عقل و بصیرت و هوش/ آل علی و اولاد یکدَم مکن فراموش» صدای سادات، میآید. پسرک 7،8 ساله با شال سبز، میان جمعیت ایستاده، همصدا با سادات دیگر ذکر میخواند و صورتش پر از اشک و خاک و کاه است. فاطمی میگوید: «این مراسم حزن خاصی دارد. بودهاند کسانی که خیلی با لباسهای اتوکشیده و فقط برای تماشا آمدهاند اما موقع زار خاک، تحت تاثیر قرار گرفتهاند با دسته عامها همراهی کردهاند و به خاک افتادهاند.». صدای ذکر سادات: «در کربلا گذر کن، تا کشتهها ببینی/ کز موج خون هریک، خاک زمین زده جوش» میان زاری، صدای جرس و زنگلولههای نخل و علم گم میشود.
شام وداع در غروب تاسوعا
دسته که نزدیک میشود، صدای زاری زنها بیشتر میشود و نوای زاری و ذکرها فضا را پر میکند. دسته به طرف حسینیه میرود و زنها چند قدمی جمعیت را همراهی میکنند. خانه آخر مراسم، حسینیه است. دیگر هوا تاریک شده. نخل وارد میشود بعد دسته سادات و بعد عامها ذکرگویان و دایرهوار تمام فضای حسینیه را پرمیکنند. مردان قورتانی در میانه حسینه همصدا ذکر میخوانند. سادات فریاد میزنند: «ای در مدینه مصطفی گوید حسین» و دسته دوم پاسخ میدهند: «ای میکند یاران وداع امشب حسین» ذکرها و سوال و جوابهای دو دسته ادامه دارد. حالا در عصر تاسوعا، مردمان قورتان بعد از «زار خاک» به «شام وداع» رسیدهاند.
چراغها خاموش میشوند و نور شمعها، فضای حسینیه را روشن میکند. دستهها، دور آتشگاه وسط حسینیه چرخ میزنند. سادات میخوانند: «ای در نجف شیر خدا گوید حسین/ ای در سما عرش عُلا گوید حسین/ ای مادرش خیرالنساء گوید حسین». هر مصرع با ذکر دسته عامها که از وداع حسین (ع) یاد میکنند، پاسخ داده میشوند.
تمام حسینیه پر میشود از ذکر: «شام وداع است، واویلا». فقط در شب تاسوعاست که سادات هر دو دسته شالهایی را که به گردن دارند به سینه میزنند و نام مبارک «حسین (ع)» را فریاد میزنند. سوگواری قورتانیهای با دعاهایی در طلب افتخار پیروی از امام حسین و یارانش و طنین «آمین»هایی که در حسینیه میپیچید، تمام میشود. اما با هم بودن این جمعیت چند صد نفره، هنوز ادامه دارد؛ نماز جماعت و بعد غذای نذری. هر روز از دهه محرم، طایفهای بانی شام نذری میشوند. امشب هم حاج احمد محمدی بانی قیمه نذری است.
غروب تاسوعا هم تمام میشود. مردم قورتان اما خودشان را برای مراسم ظهر عاشورا آماده میکنند. مراسم زار، حرکت ذولجناح، اسب سفید، به همراه دستههای سینهزنی و زنجیرزنی و تعزیه ظهر عاشورا همه در ظهر و عصر عاشورا در میان کوچههای خاکی قلعه باستانی قورتان برگزار خواهند شد.
نفیسه حاجاتی
عکس: ایسنا
5757
نظر شما