بلکه همچنان خود را معیار حق و باطل میدانند و میگویند چه آن زمان که آقای احمدینژاد را تبلور اسلام ناب محمدی میدانستند و چه اکنون که به ایشان بد و بیراه میگویند عین حق و حقیقت بوده و هستند و منتقدان در هر مرتبه و مقامی که باشند تالیتلو طلحه و زبیرند.
بدون شک با چنین اشخاص محترمی بحث و جدل نمیتوان کرد. آنکه خود را مطلق حق و حق مطلق میداند اهل منطق و گفت و گو و استدلال نیست. در پندار او هر که چون او نمیاندیشد از دایره آدمیت خارج است. و آدمیزاد کسی است که به هیئت او باشد و چونان او بیاندیشد و درست مثل او سخن بگوید. با اینحال باید سخن گفت. دست کم برای آن دسته از مخاطبان سادهدلی که تحت تاثیر این دسته از اهل سیاستاند و جدی جدی فکر میکنند که این مدعیان دینمداری، درد دین و ارزشهای دینی دارند.
از آنجای که با هر کسی باید با منطق خاص خودش سخن گفت به این دسته از عزیزان عرض میکنیم: اصلا نه از باب تمثیل و تشبیه بلکه حقیقتا شما و دار و دسته شما خود امیرالمونین علی (ع) و هر که همچون شما نمیاندیشد طلحه و زبیر. آیا قسیم جنت و نار با طلحه و زبیر چنان کرد که شما با مخالفان خود میکنید؟ تا جایی که ما میدانیم حضرت امیر حتی با کسانی که آشکارا بر او تیغ کشیدند اینگونه سخن نگفتند که شما با هموطنان و همکیشان خود سخن میگویید.
حضرت امیر درباره کسانی که به جنگ با ایشان برخاسته بودند میفرماید: آنها برادران ما هستند که در حق ما ستم کردند. آنوقت چطور کسانی که به بسیاری از مومنین و مومنات صفت جاسوس و خائن و مزدور عطا میکنند میتوانند خود را در مقام آن یگانه بی چند و چون قرار دهند. اصلا این همانند سازی تاریخی از اصل و اساس غلط اندر غلط است.
کدام آدم منصفی را میشناسید که نفس نفیس خود را بیرحمانه مورد نقادی قرار دهد و هنگامی که روضهخوان بر منبر ظهر عاشورا را به تصویر میکشد خود را در سپاه اتقیا نبیند؟ مادامی که پای قیاس درمیان باشد این معضل هم وجود دارد که آدمی خود را حق ببیند و غیر خود راباطل. از همین روست که در فرهنگ دینی ما میگویند " اول من قاس ابلیس " اول کسی که قیاس کرد شیطان بود. نمیگویم خیر و شر مطلق وجود ندارد اما در خیلی از جاها وجود ندارد. به ویژه آنجا که پای بحث انتخاب و رای و سلیقه سیاسی در میان باشد. در اینگونه موارد امکان اشتباه آدمیزاد خیلی بیشتر از آن چیزی است که مدعیان دینداری تصور می کنند. پس بهتر است در چنین مواردی که ضریب خطای آدمی بسیار است پای خدا و پیغمبر و امام و طلحه و زبیر را وسط نکشیم. تازه اگر بخواهیم به اصل همانندسازی تاریخی اصالت ببخشیم گمان نمی کنم این دوستان نقش خیلی جالبی را در تاریخ عهدهدار شوند. " فتأمل جدا"
نظر شما