چندی است دلم از وطن آواره شده است
غم های جهان درآن فواره شده است
از بازی بعد عشق هم محرومم
زیرا دل زخمی ام دو اخطاره شده است
***
راه دل تو سیاهتر از ظلمات
زنجیر و قفس ریخته چون نقل و نبات
در کشمکش عشق سرانجام ای دوست
آزاد شدم من ولی از قید حیات!
***
بیا ای عشق ما را خط خطی کن
مرا راحت ز امن و راحتی کن
بزن خنجر ببین خون رقیقم
مرا رنگ پلنگ صورتی کن!
***
حرف دل خود را بزن و ناز نکن
هی نصفه به من محبت ابراز نکن
یا هرچه که ناز و عشوه داری بفروش
یا اینکه در مغازه را باز نکن
عباس احمدی
6060
نظر شما