هفته نامه آسمان گزارشی از وضعیت قیمت ها در محله رئیس جمهور تهیه کرده است.

«تورم 6 درصد است، دو درصد آن هم تازه برای اقتصاد جهانی است.» این جمله، تازه‌ترین اظهارنظر رئیس‌جمهور در مورد تورم وگرانی است که طنز آن کم‌تر از جمله معروف 5سال پیش او نیست. 5 سال پیش آقای احمدی‌نژاد در واکنش به اعتراض نمایندگان مجلس درمورد گرانی گوجه‌فرنگی گفت: «بیایید از محل ما، گوجه‌فرنگی بخرید که ارزان است». داستان گرانی در محله محمود احمدی‌نژاد به همین جا ختم نمی‌شود. دو هفته پیش در جریان رسیدگی به لایحه بودجه،احمد توکلی گفت: «گرانی و تورم به گوجه فرنگیهای منطقه نارمک هم رسیده است».
محله رئیس‌جمهور کجاست؟ و چه کسی واقعیت را می‌گوید؟ رئیس‌جمهور یا منتقدانش؟
منزل شخصی محمود احمدی‌نژاد در منطقه‌ای واقع شده که به آن میدان هفتادودوم می‌گویند؛ منطقه‌ای در شرق تهران و در خیابانی خلوت و کم‌جمعیت. پنج سال پیش قیمت یک متر مسکن در همین منطقه یک میلیون وهفتصد هزارتومان بود وامروز سه میلیون وهشتصد هزار تومان.
شاید پنج سال پیش بود که جمله معروف آقای احمدی‌نژاد در نطق معروف گوجه‌فرنگی جهانی شد. نطقی که نه تنها شهرت خیابان هفتاد و دوم را جهانی کرد که نشان داد مایه‌های طنز در صحبت‌های رئیس‌جمهور چقدر قوی است. در تیرماه سال 86 یعنی زمانی که تنها دو سال از دولت نخست محمود احمدی‌نژاد می‌گذشت یکی از خبرنگاران روزنامه «هم‌میهن» به بهانه گرانی گوجه فرنگی، گزارشی از «گرانی در محله رئیس‌جمهور» تهیه کرد. گزارشی که نشان می‌داد سایه گرانی نه فقط روی پاستور و خیابان‌های اطراف دولت سنگینی می‌کند که روی همه محله‌های تهران و ایران سنگینی می‌کند. اکنون محمود احمدی‌نژاد رئیس دولت دهم است و کم‌تر از یکسال به پایان دومین دوره ریاست جمهوری‌اش باقی مانده. آیا قیمت‌ها در محله رئیس‌جمهور،آن چنان که پنج سال پیش ارزان بود، همچنان ارزان است؟بیایید از صبح یک روز بهاری استفاده کنیم و سری به محله آقای رئیس‌جمهور بزنیم.


وام نمی‌دهیم
نیمه اول روز است و هوا نیمه ابری وکمی خنک. در محله نارمک به سمت غرب و میدان نبوت که می‌روی صاحبان کسب وکار را می‌بینی که یکی یکی در حال بازکردن مغازه‌های خود هستند. بستنی حاج‌نوروز درهمان حوالی گویا خیال بازشدن ندارد. به جز اینکه جلوی کلانتری 127 نارمک تعدادی خودرو پارک هستند، خودروی دیگر پارک نشده. خیابان خلوت است اما درون بانک سپه میدان نبوت کلی آدم برای واریز یا برداشت پول،به صف ایستاده‌اند. داخل خیابان جانبازان که می‌پیچی برای پیدا کردن میدان 72 یا 73 باید به سمت شمال خیابان بروی. می‌گویند نیازی نیست تاکسی بگیری پای پیاده چند دقیقه‌ای بیشتر راه نیست. راه می‌افتیم و از جلوی شعبه «قرض‌الحسنه مهر» می‌گذریم. پشت شیشه روی یک برگه A4 درشت نوشته: وام قرض‌الحسنه با سود چهار درصد، بقیه شیشه هم خالی است. از بیرون، داخل شعبه اصلا پیدا نیست و انگار نه انگار که کارمندانی هم پشت باجه‌ها نشسته‌اند. کنجکاو می‌شوم بدانم در محله آقای احمدی‌نژاد وام چگونه می‌دهند؟ داخل می‌روم. مرد جوانی که دمپایی پوشیده و از پشت جایگاهش هی می‌رود و هی می‌آید، سرانجام می‌گوید بفرما. می‌گویم وام می‌خواهم. می‌گوید چقدر؟ می‌گویم 10میلیون تومان. می‌گوید اولا دو میلیون تومان بیشتر نمی‌دهیم و ثانیا باید این جا حساب داشته باشی. پاسخم را گرفته‌ام. این جا هم مثل همه جای ایران،آسمان بانکی یک رنگ بیشتر ندارد. رنگ زرد ناامیدی. رنگ زرد پیچاندن.

 

تا خیابان هفتاد ودوم چیزی نمانده. بعد از کم‌تر از 10 دقیقه پیاده‌روی به اولین نانوایی می‌رسیم. نانوایی که همه جور نان پخت می‌کند. احتیاج به سوال‌کردن هم نیست. شاید هم شاطر از پاسخ‌دادن به پرسش‌ها خسته شده. اما به هر حال فهرست قیمت انواع نان از پشت شیشه آردگرفته‌اش پیداست. «نان سنگک» با چانه 300 تا 370 گرمی 500 تومان، «نان بربری» با چانه 300 گرمی 375 تومان، «نان تافتون» سنتی و خراسانی با چانه کمتر از 250 گرم، 250 تومان و لواش معمولی برشته که گرم چانه‌اش با تکه‌ای خمیر پوشیده شده 125 تومان است. همه قیمت‌ها مصوب و با لیست اصلی چاپ و روی دیوار نصب شده است. وام که نگرفته‌ام. شاید نان بتوانم بگیرم. 500تومان می‌دهم و نان سنگک کوچکی به دست می‌گیرم.

 

میوه‌های گران محله آقای رئیس‌جمهور
برای اینکه خودم را جای مردم محله نارمک بگذارم،پیش خودم فکر می‌کنم یکی از ساکنان این منطقه هستم. نان گرفته‌ام و حالا باید کمی میوه بخرم. اول از همه سراغ میدان تره‌بار را می‌گیریم. شاید قیمت‌ها در اردوی رفیق قدیمی رئیس‌جمهور اندکی ارزان‌تر باشد. هم‌محلی‌هایم آدرس دوری می‌دهند. پس باید به میوه‌فروشی محله‌ام دل خوش کنم. میوه‌فروشی چسبیده به نانوایی است. میوه چهار فصل تجویدی. اتیکت قیمت‌ها یکی در میان روی میوه‌ها نصب شده. از میوه‌های فصل تنها گوجه سبز با قیمت 4500 اتیکت دارد. بقیه میوه‌های فصل بدون نصب اتیکت رها شده‌اند و تنها موقع خرید قیمت‌شان را می‌فهمی مگر اینکه بپرسی. من هم می‌پرسم. خیار نه چندان قلمی درختی- نه بوته‌رس- کیلویی 1400 تومان. گوجه فرنگی هم هست کیلویی 1200 تومان. پیاز و سیب زمینی هم هست اما قیمت ندارد. می‌پرسم می‌گوید: پیاز 1200تومان وسیب زمینی را نمی‌دانم. مردی که پشت دخل ایستاده خیلی جویده جویده و خورده خورده در جوابم که پرسیده‌ام زرد آلو چند؟ می‌گوید: کیلویی 7هزارتومان. چقدر زردآلو دوست دارم اما خیلی گران است. می‌گذارم برای بعد. می‌پرسم پیازها کیلویی چند؟ می‌گوید: کیلویی 850 تومان. دیگر چیزی نمی‌پرسم. این جا هم تفاوتی با جاهای دیگر ندارد. دوباره راه‌مان را به سمت شمال خیابان جانبازان و میدان 72 و 73 کج می‌کنیم. فکر نمی‌کردیم به این زودی برسیم.

 

نزدیک میدان‌گاه شصت وسوم هستم. جایی که چیزی تا خانه رئیس‌جمهور فاصله ندارد. اینجا بیشتر مغازه‌ها یا فست فود است یا دفتر فنی. مابقی مغازه‌ها هم فقط لباس فروشی‌اند و کم‌تر اثری از خوار‌بارفروشی یا سوپرمارکت می‌بینی. اما میدان شصت و سوم را که رد می‌کنیم دکه روزنامه‌فروشی بزرگی خودنمایی می‌کند. درست سرنبش میدان هفتادوسوم هم دوتا سوپرمارکت چسبیده به هم هست. جلوی یکی از مغازه‌ها انبوهی از نان‌های بسته‌ای روی زمین ریخته شده که صاحب مغازه در حال جداکردن آنهاست. کلی سطل ماست یک کیلویی پگاه بیرون مغازه روی هم چیده شده. قیمتش را می‌پرسم می‌گوید: سه هزارو 600تومان. پنیر سفید شبنم هم دارد. هربسته کوچک پنیر سفید شنبم 1350 تومان. ماست چوپان هم دارد. هر سطل کوچک نیم کیلویی ماست چوپان با چربی 6 درصد و طعم موسیر 1850 تومان. تخم‌مرغ محلی هم می‌بینیم. تخم‌مرغ نگه‌داشته در کاه با پوسته قهوه‌ای که می‌گوید دو زرده است. قیمتش را می‌پرسم می‌گوید هر عدد 550 تومان. البته تخم‌مرغ معمولی هم هست. هر شانه تخم‌مرغ 20 تایی بسته‌بندی «ماه مرغ» هم 4600 تومان است. نمی‌دانم زمانه عوض شده یا دیگر در خواربار فروشی مصطلح نیست که قیمت بپرسند. هر اتفاقی که افتاده دارندگان سوپرمارکت‌ها سوالات قیمتی را با اکراه جواب می‌دهند. از سوپرمارکت می‌آیم بیرون و به داخل خیابان 73 می‌پیچم. سر خیابان هم با بلوک‌های سیمانی‌ بسته شده و می‌توانی با خیال راحت قدم بزنی بدون ترس از عبور ناگهانی موتور یا ماشین‌ها. داخل خیابان، سبزی‌فروشی کوچک اما پررونقی دیده می‌شود. از در و دیوارش سبزی آویزان شده و جعبه‌های بسته‌بندی گوجه‌فرنگی‌های ریز (گیلاسی) روی میز بیرون مغازه دیده می‌شود. حدود 200 تا 250 گرم گوجه‌فرنگی ریز حدود 3000 تومان و گوجه‌فرنگی‌های معمولی که رویش فقط اتیکت زده «بوته‌رس» کیلویی 1500 تومان است. به وسط‌های خیابان رسیده‌ایم اینجا هم یک سوپرمارکت هست. شیر کم چرب دامداران و پرچرب چوپان با هم فرقی ندارد. هر بطری قیمتش 1250 تومان است. و هر پاکت شیر «توریس» فروش آزاد نیم چرب 850 تومان. البته به نظر نمی‌رسد که پاکت شیر یک لیتر باشد.

 

چشم می‌اندازم بلکه آن قصابی معروف را هم پیدا کنم. هم او که رئیس‌جمهور مسائل اقتصادی‌اش را با او درمیان می‌گذاشت. اما انگار از ابتدا هیچ قصابی‌ای در این محل وجود نداشته است. از رهگذرها و حتی مغازه‌های محل سراغ یک قصابی را می‌گیریم. پیرزنی آدرس می‌دهد که کوچه پایینی یک قصابی هست. مشخصاتش را هم می‌دهد. ولی یا ما درست متوجه نشده‌ایم یا شاید هم آدرس اشتباهی به ما داده‌اند. به هر حال مکانی که آدرس‌اش را داده‌اند قصابی نیست. فقط دکان کوچکی است که داخلش بوی سبزی پاک‌کرده می‌آید و بسته‌های لوبیاسبز قیطونی از پشت شیشه دیده می‌شود. باز هم می‌گردیم تا درخیابان پشتی یک قصابی را پیدا می‌کنیم. فهرست قیمت‌های اینجا هم جالب است. اول از همه روی تابلو زده: ماهی نداریم و نمی‌آوریم. سوال نکنید. بعد زیر تابلو وایت برد کهنه‌اش نوشته: گوشت تازه گوسفند پاک‌نکرده کیلویی 19 هزار تومان. بعد به ترتیب قیمت‌ها شروع شده: گوشت سر دست گوساله 12هزار و 700 تومان، ماهیچه گوساله 12 هزارو 900 تومان، قلوه‌گاه گوسفندی 12 هزار و 500 تومان، ران گوسفندی 18 هزار و 500 تومان، مرغ تازه چهار هزار و950 تومان، مرغ منجمد چهار هزار و 600 تومان، دل و جگر مرغ 2000 تومان، گردن گوساله 12هزار و 700 تومان، چرخ‌کرده 13 هزار تومان. البته بسته‌های بدقواره و چغر گوشت منجمد برزیلی هم پشت ویترین جاخوش کرده. گوشت یخ‌زده سردست برزیلی 12 هزار و 700 تومان و ران یخ‌زده اصل برزیلی هم 12 هزار و 900 تومان قیمت دارد که من اصلا خوشم نمی‌آید. ببخشید اما تفاوت فرهنگی ما اجازه نمی‌دهد به گوشت برزیلی دست بزنم.

 

حالا به دنبال خرید کالاهای اساسی مثل برنج، شکر و قند هستم. لیست بلندبالایی را به دست فروشنده می‌دهم. می‌گویم زیاد خرید دارم وباید پیش فاکتور بگیرم. فروشنده یکی، یکی برایم قیمت می‌زند؛ برنج طارم هاشمی 3 هزار و 800 تومان، برنج طارم استخوانی 2هزار و 750 تومان، برنج نیم دانه عطری هزار و 900 تومان، برنج هندی مریم 2هزار و 500 تومان؛ برنج جاودانه هندی 2هزار و 400 تومان و برنج تایلندی هر کیلو 1000 تومان. حالا نوبت به روغن رسیده، مجبوریم به مغازه دیگری سر بزنیم. اینجا هم یک شکر کیلویی 1500 تومان، حلب روغن 12 کیلویی حدود 43هزار تومان، حلب پنج‌کیلویی 14 هزار و 500 تومان، 4، 5 کیلویی هم 12هزار و 500 تومان و هر بطری سه لیتری روغن مایع هم 7 هزارو 500 تومان است. پیش‌فاکتور را می‌گیرم و از مغازه می‌آیم بیرون. نگاهی به رقم‌ها می‌اندازم. قیمت‌ها همین طوری که گران است و این بنده خداهم به امید کسب درآمد بیشتر،کشیده روی قیمت‌ها. انگار باورش شده که من مأمور خرید یک گروه 30نفره مهندسی هستم که آمده‌اند خاک جنگل‌های لویزان را آزمایش کنند.

 

درمحله رئیس‌جمهور قدم می‌زنم. نام یکی از خیابان‌های آن حوالی «محمدرضا رحیمی» است. رئیس‌جمهور، این جاهم سایه معاون اولش را کنار خود می‌بیند. از بنگاهی درهمین خیابان قیمت مسکن را می‌پرسم. برای خرید یا اجاره؟ می‌گویم اول قیمت خرید را بگو. می‌گوید «یک مورد اکازیون دارم. 56متری بدون پارکینگ با انباری. 11ساله. متری سه میلیون و600هزار تومان».

 

قیمت اجاره را می‌پرسم. می‌گوید «یک مورد اجاره خیلی خوب هم دارم. 80متری. دو خوابه. طرف می‌گوید 40میلیون رهن و200اجاره. » این جا هم کاری ندارم.

 

نزدیک ظهر است و از بلندگوهای مسجدی در همان حوالی، صدای قرآن می‌آید. حالا بچه‌های دبستانی تعطیل شده‌اند. صدای جیغ و دادشان می‌آید. از بالای خیابان به سمت پایین سرازیر می‌شویم. داخل خیابان فرعی سرک می‌کشیم، قصابی مغازه‌اش را بسته ولی کرکره را پایین نداده. پایین‌تر هم سبدهای بزرگ شیر و دوغ به حال خود رها شده و کسی کاری به کارشان ندارد. بعضی مغازه‌ها باز هستند، اما مشتری ندارند. مثل لباس‌فروش محله آقای احمدی‌نژاد. قیمت مانتوی کرم رنگ تن مانکن را می‌پرسم. می‌گوید 50هزار تومان. قصد خرید ندارم اما می‌دانم خیلی گران می‌گوید. بیشتر نگاهش می‌کنم. می‌گوید خریدار باشی، کم می‌کنم. می‌پرسم چقدر؟ می‌گوید 25بردار و برو. وقتی می‌بیند برای خرید مردد هستم، می‌گوید: «این‌طوری نگاه نکن خانم. مجبورم. باید چک ام را پر کنم. با درآمدهایی که ما داریم به خصوص از اول سال به حالا، چاره‌ای نداریم جز اینکه با این روش‌ها چک‌های موعد دارمان را پر کنیم. این طوری نگاه نکن». درمحله آقای رئیس‌جمهور دیگر کاری ندارم. این جا هم، آسمان همرنگ محله خودمان است. کسب و کارش کم‌مشتری وکساد. قیمت‌ها گران وسربه سقف ساییده. راه می‌افتم به آن سمت خیابان. جایی که پیرمردان و پیرزنان زیادی به صف ایستاده‌اند یا نشسته‌اند روی پله‌ها. انگار برای دریافت حقوق بازنشستگی آمده‌اند. صبح که ازاین جا رد می‌شدم،کسی این جا نبود. اما الان برای استراحت شاید هم نفس‌کشیدن بیرون بانک روی پله به ردیف نشسته‌اند. اگر اشتباه نکنم امروز اولین روز پرداخت حقوق بازنشستگان است. حالا دیگر آنقدر آدم در خیابان است که دیگر کسی به تو توجه نمی‌کند. حالا با خیال راحت می‌توانی سوال کنی. اینطوری شاید راحت‌تر جوابت را بدهند. کمی از نان سنگک چپانده شده در کیفم را می‌کَنم و می‌گذارم توی دهنم. خشک شده وجویدنش به همین راحتی‌ها نیست.

 

3939

کد خبر 216075

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 21
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حميد IR ۱۲:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    255 1
    ممنون-بهترين گزارشي بود كه تابحال تو خبرآنلاين خوندم - واقعيت ملموس جامعه رو ميشه تو گزارش حس كرد -اقتصاد با آمارهاي غير واقعي درست نميشه
    • امیرحسین IR ۱۴:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
      72 1
      بنزین از لیتری 100 تومان که قراره بشه ازاد 1000 تومان را چرا ننوشید ؟؟؟ چون تفاوت 1000 درصدی داشته !؟ مردم ایران نمیتوانند با یک باک 30 روز را با گستردگی ابر شهرهایی همچون تهران بگذارنند ( هرچقدر هم از مترو و اتوبوس و خط 11 استفاده کنند ) باز باید بنزین ازاد هم بزنند
  • بدون نام IR ۱۳:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    85 2
    چرا با خرداد 84مقايسه نميكنيد؟
  • ناشناس IR ۱۳:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    74 1
    اقتصاد چیزیه که ما با تمام وجودمون حس میکنیم،نه اون چیزی که بهمون میگن
  • بدون نام IR ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    31 2
    خیلی خوب در همه ی زمینه ها احتیاج به این نوع مستند سازی گزارشی هست باید رفت و از نزدیک همه دستاورده ها را گزارش کرد مثلا مسکن مهر چه تعداد مسکونی شده است مشکلات اش چه است تعهدات چه بوده است چرا عمل نشده است اگر شده است هم بیان شود البته این را هم بگویم این کار تخصصی است امروزه در دنیا خبرنگار و گزارشگر متخصص آن شاخه را تربیت و به میدان می فرستند خبرنگاران هم واقعا خبرنگارند با اطلاعات جامع این است که از دل موضوعات آن ها می شود دهها مقاله علمی و متقن در اورد یا راه حل پیدا کرد به این که روزی ما هم داشته باشیم فعلا همین مقدار هم کار بزرگی است
  • محمد IR ۱۳:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    52 1
    عالي بود . خسته نباشيد.
  • بدون نام IR ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    30 7
    سلام گزارش خوبی بود ولی چرا پنج سال دیر به فکر افتادید؟ بنده خدا اگر بخواد کاری هم بکنه دیگه وقتی نداره.
  • بدون نام IR ۱۴:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    50 0
    چه عجب خبرآنلاين!
  • بدون نام IR ۱۴:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    60 0
    بسیار عالی بود به محضر مسئولین که میگویند تورم 10 تا 15 درصد بود برسد ....
  • بدون نام US ۱۴:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    45 5
    درود بر شرفت خبر آنلاین که همیشه صادق هستی
  • بدون نام IR ۱۴:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    45 1
    کم لطفی کردید و مواد غذایی که روی آنها دولت کنترل بیشتری را دارد گذاشتید کاش محصولات زیر را می گذاشتید تا می دیدی افزایش قیمت بیشتر از این حد بوده است *انواع شیرینی * سیب و پرتقال *مواد شوینده * ابمیوه *برنج
  • مام IR ۱۴:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    6 97
    خب شما لطف کن قیمت سال80 و84و86رو هم مقایسه کن بعد بیا نظر بده-قیمت ها همه ساله تغییرمیکنن-هردولتی اومده قضیه همین بوده
    • مام IR ۰۰:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۷
      5 8
      حرف حق تلخه اینهمه منفی دادین
    • علی IR ۱۱:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۷
      9 1
      حرف حق تلخ نیست ولی در مقایسه باید زمان را هم در نظر گرفت اینکه 80 تا 86 چند درصد گران شده چه کمکی به ما می کند آنها که دیگر پستی ندارند و نمی توانند جوابگو باشند و این تورم سرسام آور را هم نداشتیم . در 3 ماه اخیر 50% افزایش قیمت شیر داشتیم (البته اینهائی که هستند هم جوابی به مردم نمی دهند) . مام عزیز از افراد خانواده ات بپرس یه کارمند ساده دولت در سال 62 با حقوق کارمندی ماهی 6000 تومان می توانست باحدود 2 ماه حقوق یعنی با 13000 تومان بلیط ژاپن بگیره و بدون ویزا بره ژاپن . براحتی تفریح کنه و خونه بگیره (یعنی با حقوق 6000 تومان زندگی کنه ) دوست داری اطلاعات بیشتری بهت بدم که با ماهی 6000 تومان حقوق یه کارمند ساده چه زندگی خوبی داشت.
  • زهرا IR ۱۴:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    65 1
    متاسفانه این روزها جلوی بچه ها شرمنده می شویم برای این که نمی توانیم با این گرانی میوه و مواد غذایی شکم آنها را سیر کنیم خدا خودش فرجی بکند .
  • هم وطن IR ۱۴:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    61 1
    بسیار جالب بود بدنیست رییس جمهور هم آنرا بخواند . آقای رییس جمهور واقعیات ملموس جامعه است که با گوشت و پوست احساس میشود. واقعیتهایی مثل تورم , بیکاری , فقر , هزینه های کمر شکن تحصیل , ازدواج , بیماری و....
  • بدون نام IR ۱۹:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۶
    0 20
    «تورم 6 درصد است، دو درصد آن هم تازه برای اقتصاد جهانی است.» بنده سخنرانی رييس جمهور رو بطور کامل گوش دادم و اصلا چنین جمله‌ای نگفته بود بلکه گفته بود «تورم حاصل از هدفمندی يارانه‌ها فقط 6 درصد بود که در نيمه اول سال 90 خودش رو نشون داد و تورم لجام گسيخته فعلی ربطی به هدفمندی ندارد»
    • برنا IR ۰۹:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۷
      9 1
      نه....مثل اینکه شما ساکن این سرزمین نیستی برادر....
  • بدون نام IR ۱۰:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۷
    7 1
    تورم اینه که من وامثال من شرمنده بچه ها میشیم درامد کم به کجا برسه کرایه خونه خرج خونه راستی من یادم نیست که مرغ یه پا داشت یا دو پا چون 5 ماه مرغ ندیدم گوشت قرمز که دیگر رنگش هم از ذهنم خارج شده تورم = یعنی جمله ندارم بر زبان یک مرد زحمت کش
  • بدون نام US ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۷
    2 1
    گیر ندید حالا این بنده خدا یک چیزی گفتند دیگه ؟
  • بدون نام CH ۱۷:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۹
    2 1
    گزارش عالی بود با اون قسمت گوشت برزیلی کلی حال کردم