گروه اندیشه: متن زیر گزارش نشست تخصصی با موضوع "هویت ملی و تداوم تاریخی ایران" درهمایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره ایران است. این گزارش توسط آیدا آستانی تهیه شده که از سوی ستاد رسانه همایش به طور اختصاصی برای انتشار در اختیار خبرآنلاین قرار داده شده است. در این پنل دکتر تقی آزاد ارمکی، احسان هوشمند، و دکتر محمد عثمانی با دبیری دکتر حسین نورینیا (پژوهشگر افکار عمومی) به ایراد سخن پرداختند.
وضعیت کنونی و راهکار (تقی آزادارمکی): آزاد ارمکی در سخنان خود ابتدا به بحران بلاتکلیفی پرداخت. او گفت که جامعه ایران در وضعیت "بلاتکلیفی سیاسی و اجتماعی" قرار دارد که ادامه آن میتواند به "حذف تاریخی" منجر شود. این استاد دانشگاه تاکید کرد که ضرورت بازخوانی تاریخ برای برونرفت از این وضعیت ضروری است که باید به بازخوانی فرهنگی تاریخ ایران منتهی شود. او با اشاره به تغییر پارادایم موجود، گفت که به جای تمرکز بر "انحطاط" (که با تحقیر همراه است)، بر "شکستها" (که امکان مقاومت آگاهانه و برپایی دوباره را فراهم میکند) تمرکز کنیم. از نظر او فرهنگ ضامن بقای ایران است، نه سیاست یا اقتصاد.
ریشههای اسطورهای و ضعف علوم اجتماعی (احسان هوشمند): هوشمند در این پنل جامعه ایرانی را بر بنیان اسطورهها، روایتها و تصورات کهن دانست که درک این لایهها برای فهم بحرانهای امروز ضروری است. او یکی از بحران های وضعیت موجود را علوم اجتماعی بیمسئله ذکر کرد و گفت که علوم اجتماعی در ایران به دلیل غفلت از مسائل کلان و چالشبرانگیز ایران، "بیمسئله" مانده و بیشتر ترجمه است تا تفسیر. او تاکید کرد که برای عبور از روزمرگی و بحران، باید ظرفیت گفتوگو و تأمل در ریشههای تاریخی، اسطورهای و نسبت فرهنگ و سیاست در ایران را احیا کرد.
ماهیت هویتی ایران (محمد عثمانی) : عثمانی در سخنانش تداوم ایران یکپارچه را نتیجه هزاران سال همزیستی، گفتوگو و تعامل فرهنگی بین خردهفرهنگها و اقوام گوناگون ذکر کرده که هرگز به خواست مردمش تجزیه نشده است. از نظر او اندیشه حکومتی در ایران (از شاهنشاهی ایلامی تا دوران اسلامی) بر حفظ همزمان تنوع و یکپارچگی استوار بوده است.او تاکید می کند که هویت امروز ایران بر پایه مجموعهای از تصورات و ارزشهای فرهنگی مشترک (خیالاندیشی ایرانی) شکل گرفته که رمز بقای تاریخی ماست.
این گزارش در زیر از نظرتان می گذرد.
****
تقی آزادارمکی: عناصر قوامبخش هویت ایرانی در ایران امروز
تقی آزادارمکی در پنل "هویت ملی و تداوم تاریخی ایران" دربارهی موضوع «عناصر قوامبخش هویت ایرانی در ایران امروز» سخن گفت و چالشهای مهمی را که جامعه امروز ایران با آنها مواجه است، مطرح کرد. آزاد ارمکی، در سخنرانی خود وضعیت کنونی ایران را «دوران بلاتکلیفی سیاسی و اجتماعی» خواند و هشدار داد که اگر این بیتصمیمی در سطوح مختلف تداوم یابد، جامعه ایرانی ممکن است با نوعی «حذف تاریخی» روبهرو شود. او تأکید کرد بازگشت به بازخوانی تاریخی و فرهنگی ایران برای عبور از این وضعیت ضروری است.

آزاد ارمکی گفت: ما با وضعیت بلاتکلیفی سیاسی، اجتماعی و سازمانی مواجهیم؛ نظام سیاسی بلاتصمیم است و جامعه بلاتکلیف. در چنین شرایطی این پرسش پیش میآید که آیا جامعه مرده است؟ آیا ما از حیات تاریخی خود فرو افتادهایم؟»
او هشدار داد: «اگر این بیارادگی ادامه پیدا کند، ممکن است به حذف تاریخی دچار شویم؛ خطری که بسیاری از مدیران و اندیشمندان نیز نسبت به آن هشدار میدهند. چنین وضعی ما را وادار میکند تا یکبار دیگر به بازخوانی تاریخ، روایتهای تاریخی و فهم گذشته ایران بازگردیم.»
آزاد ارمکی ادامه داد: هرگاه ایران دچار فروپاشی یا بحران بزرگ شده، روشنفکران و سیاستمداران کوشیدهاند با رجوع به تاریخ، پاسخهایی تازه بیابند. پس از سقوط صفویه و در دوره بلاتکلیفی سیاسی، متفکران قاجار هم با همین پرسشها روبهرو بودند و در تلاش برای بازسازی دولت مقتدر از دل آن هرجومرج بودند. امروز نیز در وضعیتی مشابه قرار داریم؛ در میانهی تکرار تاریخیِ فروپاشی و بازسازی.»
او دو پرسش کلیدی را طرح کرد اول این که اگر فروپاشیهای مکرر در تاریخ ایران رخ داده، چرا این سرزمین همچنان مانده و ایرانیان ماندگارند دوم این که اساساً این ماندگاری چگونه ممکن شده است؟
آزاد ارمکی با اشاره به تلاشهایی چون کار داریوش شایگان گفت: «پاسخهای متفکرانی مانند شایگان، بیش از آنکه بر زیست اجتماعی متمرکز باشد، هویتی است؛ یعنی به ذات و فرهنگ ایرانی توجه دارد، نه به سازوکارهای اجتماعی و نهادی.»
او افزود: «در میان متفکران ما، نوعی غفلت مفهومی و نظری وجود دارد؛ یعنی کسانی که درباره تاریخ ایران نوشتهاند، اغلب درگیر اغتشاش فکریاند و نمیتوانند از دل آن راهی برای امروز بیابند. در این میان، دو چهره مهم اما کمتر شناختهشدهاند: زندهیاد شاهرخ مسکوب و شاهین احمدی؛ این دو، با رویکردی فرهنگی به تاریخ، کوشیدند ایران را از خلال روایتهای فرهنگیاش بفهمند، نه از خلال تغییرات سیاسی صرف.»
او تأکید کرد: «این دو متفکر در پسکوچههای تاریخ فرهنگ ایران به دنبال معنا بودند و نوعی روایت فرهنگی از هویت ایرانی ارائه دادند. چنین رویکردی میتواند مبنای جامعهشناسی تاریخی ایران باشد؛ جامعهشناسیای که بر بینش تاریخی استوار است، نه صرفاً بر تحلیل نهادی یا سیاسی.»
آزاد ارمکی در ادامه گفت: «باید پارادایم فکریمان را تغییر دهیم و به بازخوانی شکستهای تاریخی برگردیم، نه صرفاً انحطاطها. میان شکست و انحطاط تفاوت است؛ شکست همراه با برپایی دوباره است، اما انحطاط با تحقیر و انفعال همراه است. در مسیر شکست، امکان مقاومت آگاهانه وجود دارد، اما در انحطاط، تنها فروپاشی فرهنگی و اخلاقی باقی میماند.»
او در پایان افزود: «راه برونرفت از بلاتکلیفی امروز، بازگشت به درک فرهنگی از تاریخ ایران است. باید از درون فرهنگ، معنا و بینشی تازه برای ادامه حیات تاریخی خود بیابیم؛ چراکه فرهنگ، نه سیاست یا اقتصاد، ضامن بقای ایران بوده و هست.»
احسان هوشمند: ما میراثدار جامعهای با بنیان اسطورهای هستیم
در بخش دیگری از پنل، احسان هوشمند دربارهی «حافظهی جمعی و تاریخی ایرانیان و استمرار و تداوم ایرانیت در دورهی جدید» صحبت کرد. احسان هوشمند در ادامهی سخنان تقی آزاد ارمکی، با تأکید بر ضرورت بازاندیشی در تاریخ فکری و اجتماعی ایران گفت: «جامعه ایرانی در غیاب گفتوگوهای کلان و مناقشهبرانگیز، از اندیشیدن به ریشههای تاریخی و اسطورهای خود بازمانده است. او علوم اجتماعی موجود در ایران را «بیمسئله» خواند و تأکید کرد: «ما هنوز نتوانستهایم مسئله ایران را در ساحت علم و نظر بازنمایی کنیم.»

هوشمند گفت: «در تاریخ معاصر، به دلایل متعدد و پیچیده، از تأمل درباره مسائل کلان و چالشبرانگیز جامعه ایران غفلت کردهایم. امروز نیز در حالی با انبوهی از بحرانها روبهرو هستیم که ظرفیت گفتوگو و اندیشیدن در سطح کلان بهشدت کاهش یافته است.»
او افزود:«به جای آن که در باب ریشههای تاریخی، ساخت قدرت، یا نسبت فرهنگ و سیاست بیندیشیم، بیشتر گرفتار روزمرگی و واکنشهای سطحی شدهایم. این بیتأملیِ مزمن ما را از فهم موقعیت تاریخی خود بازداشته است.»
هوشمند با اشاره به ضعف نظری علوم اجتماعی گفت: «علوم اجتماعی در ایران، به معنای عام، هیچگاه مسئلهاش ایران نبوده است. نه مسئلهی قدرت، نه مسئلهی فرهنگ، نه مسئلهی دولت و جامعه را از دل واقعیت ایرانی بیرون نکشیدهایم. بیشتر ترجمه کردهایم تا تفسیر و بازاندیشی.در نتیجه، اندیشههای ما جهانوطنی و کلیگو باقی ماندهاند، بیآن که درگیر بافت تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ایران باشند. ما نیاز به بازگشت به زمین داریم؛ به بازشناسی بستر واقعیای که در آن زیست میکنیم.»
او در بخش دیگری از سخنانش گفت: «ما میراثدار جامعهای هستیم که بنیان آن اسطورهای است؛ مناسبات اجتماعیمان بر بستر روایتها، اسطورهها و تصورات کهن سوار شده است. اگر این لایههای اسطورهای را درک نکنیم، نمیتوانیم پویایی یا بحران امروز را بفهمیم.»
هوشمند افزود: «تقریباً تمام متون تاریخی دوره اسلامی یک ویژگی مشترک دارند: همگی تأکید میکنند که ایرانیان در طول تاریخ خود را مدعی دانستهاند؛ مدعی دانایی، فرهنگ و تمدن. این ادعا بخشی از حافظه فرهنگی ماست و باید دوباره بهصورت انتقادی فهمیده شود؛ نه انکار شود و نه صرفاً ستایش.»
او سخنان خود را با تأکید بر ضرورت بازاندیشی در «خیال ایرانی» به پایان برد و گفت: «اگر جامعه ایرانی بر بنیان اسطورهای شکل گرفته، باید بیاموزیم چگونه این اسطورهها را بفهمیم و از نو تفسیر کنیم، نه اینکه از آنها بگریزیم. خیال و اسطوره بخشهایی از منطق فرهنگی ما هستند و اگر از آنها غفلت کنیم، از فهم خودمان غافل ماندهایم.»
محمد عثمانی: ایران، تاریخی از تداوم در دل تکثر
محمد عثمانی که بهصورت مجازی در جلسه شرکت کرده بود، دربارهی «مخیال (بینش) اجتماعی ایرانیان و برسازی هویت ملی در دنیای معاصر» سخن گفت. محمد عثمانی در سخنرانی خود با محوریت «تجربه ایران» بر این نکته تأکید کرد که در طول تاریخ، هیچگاه تجزیه ایران به خواست مردم این سرزمین رخ نداده است. او ریشههای تاریخی و فرهنگی هویت ایرانی را در تعامل و گفتوگوی مداوم خردهفرهنگها دانست و «ایران» را حاصل هزاران سال کنش اجتماعی، تنوع زیستی و همزیستی مسالمتآمیز اقوام مختلف توصیف کرد.
عثمانی گفت: «اگر به تاریخ ایران نگاه کنیم، از دوره ایلامیها تا امروز با یک تداوم تاریخی روبهرو هستیم؛ تاریخی که در بستر آن، خردهفرهنگها و گروههای گوناگون در فلات ایران در برهمکنش با یکدیگر، کل فرهنگی واحدی را پدید آوردهاند. ایران نه بهصورت مصنوعی، بلکه از دل مناسبات اجتماعی و تعاملهای فرهنگی شکل گرفته است.»
او افزود: «برخلاف بسیاری از کشورها، هیچ بخشی از ایران هرگز به خواست مردمش جدا نشده است. این سرزمین همیشه توانسته در درون خود گوناگونیها را حفظ کند و از دل این تنوع، هویتی کلنگر و فراگیر بسازد.»
عثمانی با اشاره به تاریخ باستان ایران گفت: «در دوره ایلامیها، برای نخستین بار تحت تأثیر اندیشههای بینالنهرین، مفهومی به نام شاهنشاه پدید آمد؛ ایدهای که هدفش اتحاد شاهان محلی در ذیل یک کل سیاسی بود. در واقع، ریشه اندیشه حکومتی در ایران بر حفظ تنوع و یکپارچگی همزمان استوار بوده است.»
او تأکید کرد که در دورههای مختلف از سلوکیان و اشکانیان تا ساسانیان، این تنوع فرهنگی نه تنها تهدید تلقی نمیشد بلکه عامل پویایی و شکلگیری تمدن ایرانی بود. «ایران همواره توانسته از دل تکثر، کلّی فرهنگی بسازد که بر دیگران غلبه نمیجوید، بلکه با گفتوگو و ترکیب فرهنگی به بقا میرسد.»
عثمانی ادامه داد: «در دوره اسلامی نیز، ایرانیان که از بنیان اجتماعی و فرهنگی قدرتمندی برخوردار بودند، در تعامل با فرهنگ عربی و اسلامی، سنتزی تازه پدید آوردند. اگر تمدن اسلامی را بنگریم، در هر عرصهای رد پای نخبگان و اندیشهورزان ایرانی دیده میشود؛ ایرانیان نقشی اساسی در شکلگیری خودآگاهی مسلمانان و شکوفایی علوم اسلامی داشتند/ن»
به گفته او، در تمام این دورهها، ایران سرزمینی از گوناگونیها و تکثرها بوده و همین ویژگی، عنصر بقای آن را رقم زده است. عثمانی مفهوم «خیالاندیشی ایرانی» را چنین توضیح داد: «منظور از خیالاندیشی، مجموعهای از تصورات، ارزشها و هنجارهایی است که در طول تاریخ از طریق کنش اجتماعی ایرانیان شکل گرفته و در ذهن و ضمیر جمعی آنها نهادینه شده است. این اندوخته فرهنگی در طول تاریخ امتداد یافته و به هویت امروز ما معنا میدهد.»
او افزود: «در دوره مدرن، از مشروطه به بعد، این خیالاندیشی ایرانی در مواجهه با جهان مدرن دستخوش تغییر شد، اما همچنان بقای ایران در گرو حفظ همین تنوع و تکثر است. هر یک از اقوام ایرانی در تعریف خود، ابتدا به کل فرهنگ ایرانی تکیه دارند و سپس به خردهفرهنگ خویش؛ همین امر راز تداوم تاریخی ایران است.»
عثمانی در پایان گفت: «ایران سرزمینی است که همواره توانسته میان گوناگونیها همزیستی برقرار کند. این همزیستی محصول پذیرش دیگری است. اگر امروز بخواهیم از هویت ملی و پیوند اجتماعی سخن بگوییم، باید عناصر پیونددهنده و اشتراکات فرهنگی ایرانیان را بازشناسیم، نه تفاوتها را بازشناسیم.»
او تأکید کرد: «هیچ اندیشمند خردمندی به دنبال احیای گذشته در امروز نیست؛ بلکه باید از طریق مطالعه و بازخوانی ایران تاریخی، به شناخت ریشههای فرهنگی وحدت و همزیستی برسیم تا بتوانیم بر پایه آن، آیندهای مشترک و پایدار بسازیم.»
بیشتر بخوانید:
تنش و جدل در پنل همایش جامعه شناسی ایران / فراستخواه،آزاد ارمکی و توفیق چه گفتند؟
جلایی پور: با علی کریمی و شورای جورج تاون انقلاب نمیشود /جنگ ۱۲ روزه جمعیت نماز جمعه ها را ۵ برابر کرد / درایران؛ جامعه جنبشی، نا جنبشی و شرایط جنگی
نقد جواد کاشی به شیفتگی هواداران اسلام سیاسی، اصلاح طلبان و اپوزیسیون/ بی اعتبار سازی خشونت با حرمت دوستی و عشق / چگونه ایران از عشق و دوستی خالی شد؟
روایت پرویز پیران از قدرت زنان: کلید عبور از «جامعه لحظهای» در دستان زنان است / زوال خرد جمعی و کابوس «مدرنیته معکوس» در تاریخ ۱٥۰ ساله ایران
حاکمیت سر دو راهی تاریخی است / بسیاری از ردصلاحیتشدگان هم میتوانند مانند لاریجانی به مسئولیتهایی منصوب شوند
۲۱۶۲۱۶
نظر شما