به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کیانوش عیاری در گفتگویی مفصل که با خبرآنلاین داشت از سختی های ساخت سریال «دکتر قریب» گفت.
تحقیق روی سریال «روزگار قریب» چقدر طول کشید؟
همزمان با ساخت سریال، ۶ سال در حال تحقیق بودم و قبل از نوشتن فیلمنامه حدود یک سال و نیم روی موضوع و درباره هر چیزی که مربوط به آن دوران بود، تحقیق کردم.
درباره سریال «روزگار قریب» چه مشکلاتی وجود داشت؟ همانطور که گفتید نزدیک به هشت سال زمان صرف ساخت آن شد و مورد تأیید سازمان نظامپزشکی بود. سریالی که یکی از درخشانترین آثار تلویزیون در دهههای اخیر است.
برای «روزگار قریب» هم مشکلاتی داشتیم. گروهی از حوزه علمیه قم به سیمافیلم آمدند و ایراداتی داشتند که ربطی به موضوع نداشت. میگفتند تصویری که شما از مکتبهای قبل از برپاشدن آموزشوپرورش نوین ارائه کردهاید، به این شکل نبوده و تصویر بدی ارائه داده اید. درحالیکه به نظر من، مکتبهای ما در آخرین دورههای قبل از آموزشوپرورش نوین، بدتر از چیزی بود که من نشان دادم. آنها معتقد بودند که خیلی از علما و دانشمندان ما از طریق مکتب تعلیم دیدهاند، درحالیکه این موضوع مربوط به گذشتههای دور است که در فرهنگ ایرانی مدارس بزرگی همچون «نظامیه نیشابور» و... وجود داشت. در مکاتب دورههای متأخر، تنها الفبا آموزش داده میشد. با آمدن مدارس و دبیرستانها و دانشگاهها در دوره جدید، دانش به طور فراگیر گسترش یافت و علما و دانشمندان رشد کردند. مخالفتهای دیگری هم با این سریال داشتند؛ مثلاً در سریال مطرح شده بود که کالبدشکافی حرام است و پروفسور فرانسوی از دانشجویان میخواهد که یک جنازه بدزدند و بیاورند تا در جایی مخفی کالبدشکافی را عملی به دانشجویان یاد بدهد. (این واقعیت تاریخی است، در آن دوره کالبدشکافی حرام بود و بعدا منع شرعی آن برداشت شد و امروز در دانشگاه علوم پزشکی این اتفاق علمی برای دانشجویان انجام می شود.)
او ادامه داد: «مخالفت مراکز سنتی با نحوه آموزش زبان انگلیسی و جغرافیا و... از جمله این موارد بود. یا نواخته شدن زنگ مدرسه به دلیل شباهت به ناقوس کلیسا که محل اشکال بود، خب این نکته در سریال وجود داشت راه حل آن هم بود؛ در یکی از سکانسها، پدر دکتر قریب، مهران قریب، در آن روستا گفته بود بهجای زنگ تفریح و زنگ آخر، یک نفر بیاید روی سکوی مدرسه بایستد و یکی از آیات کوتاه قرآن را با صدای بلند قرائت کند تا روحانی ده راضی شود. یا در جایی از سریال، هفت هشت نفر از آدمهای شرور دهکده میآیند و مدرسه را آتش میزنند. این حادثه در زمان حسن رشیدیه در تبریز اتفاق افتاده بود و او را از طبقه دوم خانهاش پایین انداختند و رشیدیه ۸ ماه در بیمارستان تهران تحت درمان شکستگیها بود. خلاصه، تمام این موارد و حتی بیشتر از اینها آقایان را ناراحت کرده بود و میخواستند حذف شود، درحالیکه توجه نداشتند این واقعیت تاریخی است. هر وقت امر جدیدی جایگزین امور قدیمیتر شود، تنش به وجود میآید.»
برای مطالعه کامل گفتگو اینجا کلیک کنید.
۲۴۵۲۴۵
نظر شما