به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمد مهاجری، سردبیر خبرآنلاین و عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به سوال «مذاکرات ایران و آمریکا به کدام سو میرود، آیا این مذاکرات در نهایت موفق خواهد بود و اساسا چرا تهران به گفتگو تن داد؟» توضیحاتی ارائه داده اند؛
بنا به روایت یورونیوز، پس از برگزاری دور اول مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، مقامهای دو کشور نسبت به نخستین نشست مذاکراتیشان اظهار رضایت کردند و گفتوگوها را «مثبت و سازنده» خواندند. مخالفان حکومت ایران نیز در داخل و بویژه خارج از کشور آشکارا نگران توافق دولت ترامپ با ایران هستند و امیدوارند که اختلافات متعدد ایران و آمریکا نهایتا مانع توافق دو کشور شود؛ اختلافاتی که حتی در تعیین مکان و مدت مذاکرات نیز خودنمایی میکند.
روز گذشته دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا ایران را متهم کرد که ایالات متحده را «سر میدواند» و به دنبال «وقتکشی عمدی برای کسب امتیاز» است. در حالی که یک روز قبلتر دربارۀ مذاکرۀ ایران و آمریکا گفته بود: «فکر میکنم اوضاع بد نیست. به نظرم وضعیت ایران خوب پیش میرود.»
دونالد ترامپ در نشست روز دوشنبه خود با نایب بوکله، رئیس جمهوری السالوادور، مجددا آمادگی خودش را برای اتخاذ تصمیم «سخت» اعلام کرد. همچنین ابتدا اعلام شده بود که دور دوم مذاکرات در رم پایتخت ایتالیا برگزار میشود ولی نهایتا اعلام شد که همان مسقط پایتخت عمان میزبان دور دوم مذاکرات خواهد بود.
این اختلافات و نوسانات، افراد و جریانهای سیاسی امیدوار به شکست مذاکرات را همچنان امیدوار نگه میدارد ولی در مجموع فعلا به نظر میرسد که عزم بر توافق نزد مقامات سیاسی آمریکا بیشتر از عزم بر تقابل است.
اینکه مذاکرات عراقچی-ویتکاف تا چه حد شانس موفقیت دارد و چرا ایران به مذاکره با آمریکا تن داده و توافق احتمالی با واشنگتن چه پیامدهایی برای سیاست سنتی آمریکاستیزیِ تهران خواهد داشت، موضوع گفتوگوی یورونیوز با محمد مهاجری، سردبیر خبرآنلاین، و عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاحطلب است. پاسخهای آقایان مهاجری و عبدی به سؤالات یورونیوز پیش روی شما است.
با توجه به مجموعۀ اختلافات و بدبینیهای موجود بین ایران و آمریکا، چقدر احتمال میدهید مذاکرات عراقچی-ویتکاف به توافق منتهی شود؟
مهاجری: برداشت من این است که این مذاکرات حتی اگر بخواهد با سرعت هم پیش برود، با محورهای جداگانه دنبال خواهد شد. یعنی طرفین سعی نمیکنند که موضوعات متعدد را در ابتدا مطرح کنند و بعد هم در پی مذاکره دربارۀ همۀ آنها باشند. به نظرم حتی اگر موضوعات متعددی مد نظر طرفین باشد، یکی یکی راجع به آنها بحث میکنند تا به نتیجه برسند. طبیعتا وقتی که موضوعات تکتک مطرح شود، امکان رسیدن به توافق بیشتر است. یعنی ذهنشان متمرکز بر موضوعات کوچکتر و سادهتر میشود و به احتمال زیاد، راه رسیدن به تفاهم هموارتر خواهد بود. با این پیشفرضی که من دارم، تصورم این است که احتمال توافق بین آقای ویتکاف و آقای عراقچی زیاد است.
عبدی: واقعیت این است که کاربرد مفهوم احتمال برای پدیدههای تکرارناپذیر حرف دقیقی نیست. اگر بگویم ۹۰ درصد احتمال میدهم ایران و آمریکا به توافق برسند، ولی توافقی حاصل نشود؛ میتوانم بگویم این عدم توافق هم جزو همان ۱۰ درصد احتمال بوده است. یا برعکس. بنابراین ما فقط میتوانیم بر اساس قرائن و شواهد نظری کلی بدهیم. به نظر میآید تا این جای کار طرفین به این نتیجه رسیدهاند که به نحوی با همدیگر تفاهم کنند؛ در حدی که هیچ کدام بازندۀ یا برندۀ مطلق نباشند. ایالات متحده و کشورهای منطقه به دلایلی از تقابل نظامی استقبال نمیکنند. ایران هم قطعا به دلایل روشن و مهمتری از چنین حالتی استقبال نمیکند. همین که ایران عراقچی را به عنوان مسئول مذاکرات معین کرده که در قیاس با افراد غیرمرتبط با وزارت خارجه، مسئولیتپذیری بسیار بیشتری نسبت به تصمیمات حکومت در برابر جامعه دارد و ایالات متحده هم فردی مثل ویتکاف را تعیین کرده، قرائن مشخصی است که ارادۀ طرفین معطوف به حل مسئله است. جلسۀ اول مذاکره هم که بسیار مهم است، فکر میکنم ارزیابی طرفین به اندازۀ کافی نشانۀ این بود که آنان میخواهند مسئلهشان حل شود. اما در عین حال گارانتیای در کار نیست. ما نمیدانیم قطعا چه اتفاقی میافتد. باید محتاط بود. عوامل زیادی ممکن است ماجرا را تخریب کنند.
آیا موافقت رهبر ایران با این مذاکرات و نیز موافقت وی با سرمایهگذاری و حضور شرکتهای آمریکایی در ایران، نشانه تغییر استراتژیک سیاست وی در قبال آمریکا است یا صرفا تدبیری تاکتیکی برای عبور از دوران خطرناک ریاست جمهوری ترامپ است؟
مهاجری: من معتقدم تفاوتی نمیکند که این یک تغییر تاکتیکی باشد یا یک تغییر استراتژیک. دستکم الان تفاوتی نمیکند. آنچه که مهم است خروجی این مذاکرات و ثمرهای است که عاید ایران و آمریکا خواهد شد. بنابراین موافقت با سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در ایران، چه استراتژیک باشد چه تاکتیکی، فکر میکنم طرفین ترجیح میدهند به جای پرداختن به این بحثهای ذهنی، به نتایج عملی تغییر مذکور برسند. هم برخورد آقای ترامپ چنین چیزی را نشان میداد، هم مصاحبۀ آقای عراقچی بعد از مذاکرۀ اول دال بر این بود که هر دو نتیجهمحور هستند.
عبدی: در واقع این مهمترین سؤالی است که باید به آن پاسخ داد و من شخصا پاسخی قطعی برای آن ندارم اما تحلیل دارم. تحلیلم این است که اگر ایران بخواهد تاکتیکی وارد این قضیه شود، دیر یا زود قطعا بازنده خواهد بود. ولی از یک جهت فکر میکنم اینکه بر خلاف گذشته پذیرفتهاند که روابط اقتصادی خوبی میان ایران و آمریکا برقرار شود، معنایش این است که رویکرد ایران تا حدی فراتر از یک رویکرد تاکتیکی است. ضمن اینکه ممکن است این تغییر اساسی، نگاهی هم به مسئلۀ جانشینی داشته باشد. اگر امام هم مسئلۀ جنگ را حل نکرده بود، جانشینانش به راحتی نمیتوانستند آن مسئله را حل کنند. شاید از این زاویه هم بتوانیم به ماجرا نگاه کنیم.
آیا رای مردم ایران در انتخابات ۱۴۰۳ و ریاست جمهوری پزشکیان در اینکه ایران به مذاکره با دولت ترامپ تن دهد، تاثیر داشته یا اینکه اگر کس دیگری هم رئیس جمهور میشد، الان شاهد این مذاکرات بودیم؟
مهاجری: برداشت من این است که هر کس دیگری هم رئیسجمهور میشد، ظرفیتهای موجود کشور ما را به سمت مذاکره میبرد. حتی من معتقدم شاید اگر آقای ترامپ در آمریکا انتخاب نمیشد، سرعت مذاکرات ایران و آمریکا شاید بیشتر هم میشد. اما اینکه آقای پزشکیان به جای آقای جلیلی رئیسجمهور شده، نحوۀ مواجهه با موضوعات و مقولات مذاکره را متفاوت میکند. زمانی هم که آقای رئیسی رئیسجمهور بود، بین مراجع تصمیمگیر کشور بر سر اصل مذاکره توافق حاصل شده بود و تصمیم بر این بود که این مذاکره صورت بگیرد. اما به هر حال هر دولتی توانمندیها و قابلیتهایی دارد که قطعا نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. دولت پزشکیان از این جهت شاید قابلیتهای بالاتری دارد.
عبدی: البته من رای مردم را در این ماجرا موثر میدانم ولی مهمترین دلیل را نفس اجازه دادن به پزشکیان برای حضور در انتخابات میدانم. تحلیلهای مرا در گذشته حتما خواندهاید. به یورونیوز هم گفتهام. معتقدم همین که اجازه داده شد پزشکیان نامزد ریاست جمهوری شود و میدانستند به احتمال زیاد هم رای میآورد، نشانه روشنی از تغییر دستفرمان حکومت بود که البته انتخاب پزشکیان مورد تایید مردم هم قرار گرفت. اما اگر کس دیگری به غیر از پزشکیان میآمد، قطعا بعید بود که بتواند اعتماد اطرافیان یا حمایت مردم را به راحتی جلب کند یا خود او در داخل کادر اداریاش توانایی این کار را داشته باشد. فراموش نکنید که دولت قبل به اقرار آقای مخبر دوبار تا توافق جلو رفت ولی اختلافات داخلی خودشان مانع از ثمربخشی شد. چنین اختلافاتی در این دولت وجود ندارد. در سطح جامعه نیز نیروهای مخالف مذاکره به حاشیه رانده شدهاند و خیلی نمیتوان روی تاثیر آنها حساب کرد. اتفاقات روزهای اخیر هم به خوبی نشان میدهد که اینها به طور کلی منفعل و عصبانی هستند.
اگر این مذاکرات به توافق منتهی شود، آیا روند خاتمۀ سیاست آمریکاستیزی در ایران آغاز میشود یا اینکه تاثیرات و دینامیسم این توافق، کموبیش در حد برجام خواهد بود؟
مهاجری: پاسخ به این سؤال واقعا ساده نیست. دلیلش هم این است که همه چیز بستگی دارد به اینکه مذاکرات در این مرحله به چه نتیجهای برسد. من تقریبا یقین دارم روشی که ترامپ در آمریکا اتخاذ کرده برای اینکه تقریبا با همۀ جهان مقابله بکند، دیرپا نخواهد بود. او هر چند ممکن است در شعار چنین ادعایی را مطرح کند، ولی واقعیتهای روی زمین او را مجبور خواهد کرد که هم در حوزۀ اقتصاد هم در حوزۀ سیاست به پارهای از واقعیتها تن دهد. کمااینکه دیدیم مثلا در مورد تعرفهها یکی دو بار هم عقبنشینی کرده و این عقبنشینی در اقتصاد، قطعا بر سیاست آمریکا، چه سیاست داخلی چه سیاست خارجی، تاثیرگذار خواهد بود و به نظرم تغییراتی که در سیاست آمریکا ایجاد خواهد شد، بر تصمیمات ایران هم تاثیر خواهد گذاشت. یعنی تصمیماتی که ترامپ و ایران متقابلا خواهند گرفت، نقش موثری دارند که ایران به سمت یک همکاری طولانیمدت با آمریکا سوق پیدا کند یا اینکه دینامیسم سیاسی این توافق شکل و شمایل دیگری پیدا کند.
عبدی: اینکه ماجرا را فقط به آمریکاستیزی ایران ربط دهیم، تا حدی غیرواقعی است. معتقدم ایالات متحده در منطقه نقشهایی را ایفا کرده وهمچنان میکند که موجب تشدید این وضعیت است. اگر در کشورهای عربی شدت این اعتراضات خیلی زیاد نیست، علتش این است که حکومتهای این کشورها به ایالات متحده وابستگی نسبی دارند. بنابراین مسئله اصلا یکطرفه نیست و دوطرفه است. اما به هر حال این دور باید در جایی شکسته شود. به نظرم کاهش آمریکاستیزی در سیاست حکومت ایران میتواند رخ دهد. اما اینکه با چه سرعتی حادث شود، بحث دیگری است. طرفین در عمل باید ببینند که رفتارشان برای همدیگر منافع مشترکی دارد. گرچه هنوز فکر میکنم که با توجه به سیاستهای منطقهای ایالات متحده در قبال اسرائیل، همیشه این ظرفیت وجود دارد که آمریکا دچار تنشهای منطقهای شود. نه فقط با ایران بلکه با سایر کشورهای منطقه هم خواهد شد مگر این که در این زمینه تغییر رویه ملموسی دهد.
۲۹۲۲۲