شاه در پاسخ به خبرنگار آمریکایی: ما از شما همبرگر نمی‌خریم/ از شوروی اسلحه خریدیم/ کاسترو آشوبگر است

شوروی فقط در طول مدت جنگ آذربایجان را اشغال کرده بودند یعنی ارتش سرخ آن را در اشغال داشت. آن وقت برای یک سال آن را از ایران جدا کردند. آن‌ها بیرون رفتند اما بعد از آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها. آن‌ها اول آن رژیم دست‌نشانده‌ی پوشالی را به وجود آوردند و سپس رفتند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در آذرماه ۱۳۵۵ درست دو سال پیش از پیروزی انقلاب و زمانی که شاه تصمیم گرفته بود قیمت نفت را در اجلاس پیش روی اوپک با ۱۵ درصد افزایش پیشنهاد دهد، خبرنگار آسوشیتدپرس با او گفت‌وگوی مفصلی انجام داد. این گفت‌وگو علاوه بر قیمت نفت، در موضوعاتی چون خریدهای تسلیحاتی ایران از آمریکا، همین خریدها از شوروی، تعداد کارکنان آمریکایی در ایران و دستمزد آن‌ها و... شکل گرفت. در ادامه بخش‌هایی از این گفت‌وگو را که در مجله‌ی «خواندنیها» مورخ ۲۷ آذر ۱۳۵۵ بازنشر شد می‌خوانید:

... رئیس‌جمهوری منتخب آمریکا جیمی کارتر گفته است که اگر کشورهای عضو اوپک قیمت‌های نفت را بالا ببرند، ضربه‌ی شدیدی به کشورهای مصرف‌کننده‌ی نفت وارد خواهد کرد. ملک خالد ماه گذشته گفته بود که اگر فقط پای عربستان سعودی در میان بود، او ترجیح می‌داد که قیمت نفت تا اواخر سال ۱۹۷۷ ثابت بماند. با توجه به این نکته، آیا اعلیحضرت شاهنشاه احساس می‌کنند پانزده درصد افزایش قیمت نفت که از طرف ایران پیشنهاد شده رقم قابل مذاکره‌ای باشد؟

افزایش بهای نفت

شما حتما می‌دانید که برخی از اعضای اوپک خواستار افزایش خیلی بیش‌تری بوده‌اند، بنابراین رقم پیشنهادی ایران رقم متعادل و بینابینی است. اما مسئله این است که افزایش قیمت نفت در سال ۱۹۷۳ که در حقیقت یک افزایش چهاربرابر محسوب می‌شد تا چه حد به تورم جهانی دامن زده است؟ در ایالات متحده به نسبت پنج دهم درصد. با این حساب پانزده درصد افزایش قیمت نفت تا چه حد به این تورم خواهد افزود؟ طبیعتا به مقدار ناچیزی.

ما به‌زودی یعنی پانزده دسامبر خواهیم دید و تردید نیست که کنفرانس قطر فرصتی برای مبادله‌ی هرگونه ایده و اندیشه خواهد بود و احتمالا مثل این سه چهار سال اخیر روش‌های عاقلانه‌ای اتخاذ می‌شود.

یعنی هر اتفاقی هم بیفتد باز شما احساس می‌کنید مقدار معتدلی است؟

ما معتدل هستیم. ما به ویران کردن جهان علاقه‌ای نداریم و در حقیقت هم دنیا به وسیله‌ی ما به ویرانی کشیده نمی‌شود. خود ما هزینه‌های بالارفته‌ی بسیار داریم که از آن رقم خیلی بیش‌تر است. در همین مدت شما قیمت فولاد خودتان را ۸ درصد افزایش دادید.

تصور می‌کنم ۶ درصد باشد قربان.

ما همبرگر از شما نمی‌خریم

بسیار خوب، گیریم ۶ درصد، ما نام این را همان‌طور که خودتان معمول کرده‌اید «تورم همبرگری» می‌گذاریم. اما ما که از شما همبرگر نمی‌خریم، ما فولاد، کالاهای الکتریکی، رآکتورهای اتمی و نیز اسلحه از آمریکا می‌خریم و می‌توانیم به شما اطمینان دهم که اصلا این یک تورم همبرگری نیست.

اعلیحضرتا هفته‌ی گذشته «او.ای.سی.دی» اعلام کرد که در سال ۱۹۷۵ مصرف نفت در ۲۴ کشور عضو آن ۳.۹ درصد کاهش یافته است، در حالی که تولید ناخالص ملی فقط ۱.۲ درصد تنزل کرده است. من شخصا سال‌هاست که با نظریات اعلیحضرت در مورد رجحان استفاده از نفت در صنایع پتروشیمی بر استفاده از آن برای گرم کردن خانه‌ها و مصارفی از این قبیل آشنایی دارم. آیا به عقیده‌ی شاهنشاه افزایش قیمت نفت به ترویج استفاده از سایر منابع انرژی کمک نخواهد کرد و آیا به نظر شاهنشاه چنین چیزی خوب است یا بد؟

این درست همان چیزی است که من همیشه امید آن را دارم، زیرا شما در ایالات متحده منابع زغال برای مصرف چهارصد سال دارید. برای کی و برای چه شما این زغال را زیر زمین نگه می‌دارید؟ واقعا برای کی و برای چه؟ در حالی که می‌بینیم برای تامین منابع انرژی دیگر کار چندانی نکرده‌اید.

فرمایش شاهنشاه پرسش دیگری برای من پیش می‌آورد: آیا اعلیحضرت به عنوان کارشناس مسائل انرژی احساس می‌کنند که ایالات متحده و سایر کشورهایی که از لحاظ تکنولوژی پیشرفته هستند، کوشش‌های همه‌جانبه و کافی برای پدید آوردن منابع دیگر انرژی مانند انرژی خورشیدی، هیدروژن، امواج دریا و مانند آن به عمل می‌آورند؟

تا آن‌جا که من می‌دانم خیر، همه‌چیز را که منتشر نمی‌کنند. شما آن‌چه را که باید بکنید نمی‌کنید، ممکن است کارهایی انجام دهید، اما به نظر من این به هیچ روی کافی نیست.

آیا اعلیحضرت هرگز خواسته‌اند در ذهن خود تخمین بزنند که از چه زمانی انرژی خورشیدی قابل استفاده خواهد بود، مثلا این کار در ۱۹۸۰ یا ۱۹۸۵ امکان‌پذیر است؟

نمی‌دانم، خود ما در این زمینه تحقیقاتی می‌کنیم. دو دانشگاه ما هم‌اکنون فعالیت خود را صرف تحقیق در این زمینه یعنی انرژی خورشیدی می‌کنند ولی منابع انرژی فراوان دیگری نیز وجود دارد. هیدروژن حرارت مرکزی زمین و غیره.

مایلم به سوال دیگرم یعنی خریدهای ایران از ایالات متحده بپردازم؛ تصور می‌کنم که ایران مصمم است ضمن پنج سال آینده حدود ۴۸ میلیارد دلار در آمریکا خرج کند، اما بخش اعظم این رقم صرف خریدهایی غیر از تسلیحات می‌شود و ارقام ۷ تا ۹ میلیارد دلار را دیده‌ام که برای خرید اسلحه اختصاص داده شده.

کمی بیش‌تر از این رقم، می‌توان گفت که سی‌وپنج میلیارد دلار صرف خریدهای غیرتسلیحاتی خواهد شد، کمی بیش‌تر از این رقم، اگر شما آن‌چه را که ما می‌خواهیم از شما بخریم خواه اسلحه و خواه غیر اسلحه به ما بفروشید.

زمینه‌های مهم مورد نظر کدام است؟ من شنیده‌ام که خرید بیمارستان‌ها ازجمله‌ی آن‌هاست.

قیمت بیمارستان‌های شما خیلی زیاد است. باید آن را کمی پایین بیاورید.

برخی دیگر از سایر زمینه‌ها چیست؟

زمینه‌های هسته‌ای و هر چیز دیگری که به تولید برق مربوط شود. ماشین‌آلات بسیار سنگین. سی‌وپنج میلیارد دلار رقم کوچکی نیست، بلکه رقم سرسام‌آوری است. حالا بگذارید من یک سوال بکنم: من واقعا در این اندیشه‌ام که شما کدام طرف بازرگانی دیگری دارید که یک چنین رابطه‌ی بازرگانی عظیمی با آن داشته باشید؟

من نمی‌دانم، شاید کانادا، ژاپن، نه نمی‌توانم بگویم، نمی‌دانم. من تصور می‌کنم که در حال حاضر ۲۲ هزار آمریکایی غیرنظامی در خدمت شرکت‌های آمریکایی در ایران به سر می‌برند. تردید نیست که نگرانی شما در مورد قیمت‌های نفت دست‌کم تا حدودی ناشی از هزینه‌ی برنامه‌های عمرانی ایران ازجمله پرداخت دستمزد به کارکنان خارجی است. ممکن است اعلیحضرت بفرمایند که ایران به طور متوسط در ازای هر آمریکایی غیرنظامی چه مبلغی به شرکت‌های آمریکایی می‌پردازد؟ من ارقام بسیار بزرگی را در این مورد شنیده‌ام.

واقعا ارقام بزرگی هستند.

کسی به من می‌گفت که حتی حقوق ماهانه‌ی ۱۲ هزار دلار هم هست.

در مورد عده‌ی معدودی حتی از این هم بیش‌تر، البته نه این‌که تصور کنید این افراد عالی‌ترین مدارج تحصیلات دانشگاهی را دارند، نام آن مکانیک‌های متخصص را شما چه می‌گویید؟ همان‌هایی که کارهای هواپیما را اداره می‌کنند؟

مهندس نگهداری هواپیما؟

چیزی مثل همین‌ها. دستمزدشان خیلی کلان است.

آیا این پول به خود این افراد می‌رسد، یا به شرکت مربوطه پرداخت می‌گردد؟

آه! این پرسش بسیار خوبی است.

قربان، آیا ممکن است حد متوسط دستمزد را ذکر بفرمایید؟

استفاده از هر یک شاهی

نه، ولی می‌توانم به شما بگویم که این پرداخت خیلی خیلی بالاست. من حداکثر پرداخت‌ها را می‌دانم که آن هم رقمی کمی بیش‌تر از ۱۲ هزار دلار در ماه است. منظورم این است که این پرداخت به سالی ۱۵۰ هزار دلار برای هر نفر می‌رسد. بعضی از مردم فکر می‌کنند که ایران کشور چاق و چله و پول‌داری است که نمی‌داند پول خودش را چگونه خرج کند، بنابراین آن‌ها باید پول ما را از ما بیرون بکشند اما این گروه نمی‌دانند که هر شاهی پول این کشور صرف برنامه‌های عمرانی آن می‌شود.

ایران بعد از چین طولانی‌ترین مرز مشترک را با شوروی که تصور می‌کنم ۱۵۰۰ مایل باشد دارد. بعد از جنگ دوم جهانی یعنی همان روزهایی که من برای اولین بار به ایران آمدم، تصور می‌کنم اتحاد شوروی آذربایجان را برای ده سال در اشغال داشت. آیا درست است؟

آن‌ها فقط در طول مدت جنگ آن‌جا را اشغال کرده بودند یعنی ارتش سرخ آن را در اشغال داشت. آن وقت برای یک سال آن را از ایران جدا کردند.

فقط یک سال بود؟

بله، ولی اشغال فقط در مدت جنگ، از موقعی که آن‌ها در سال ۱۹۴۱ وارد ایران شدند.

ولی آن‌ها که واقعا تا سال ۱۹۴۶ بیرون نرفته بودند، آیا درست است؟

نه، آن‌ها بیرون رفتند اما بعد از آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها. آن‌ها اول آن رژیم دست‌نشانده‌ی پوشالی را به وجود آوردند و سپس رفتند.

با توجه به این مسئله، خبر بازید ژنرال حسن طوفانیان که اکثرا خریدهای نظامی ایران را انجام می‌دهد، از اتحاد جماهیر شوروی در روزنامه‌ی حزب رستاخیز، توجه مرا به خود جلب کرد. آیا این بازدید حاکی از آن است که ایران احتمالا موضوع خرید اسلحه از اتحاد جماهیر شوروی را مد نظر قرار داده است؟

ما در گذشته هم از اتحاد جماهیر شوروی اسلحه خریداری کرده‌ایم. هدف اصلی ما در موضوع اسلحه، در نظر گرفتن نیازهای تسلیحاتی کشور است. ما از همه‌جا اسلحه می‌خریم. هرکس بتواند این سلاح‌ها را برای ما تامین کند، از نظر ما فرق نمی‌کند. اگر آمریکا بتواند تامین کند، بسیار نیکوست ولی باید بدانید که شما تنها منبع تامین سلاح نیستید.

بنابراین این موضوع علامتی برای جلب توجه سایر منابع به شمار می‌رود؟

خیر، این عمل قبلا انجام گرفته است.

همان‌طور که شاهنشاه اطلاع دارند من روز گذشته با هواپیما بر فراز تنگه‌ی هرمز پرواز کردم و شاهد عبور نفت‌کش‌های عظیم از این راه آبی بودم. با علم بر این‌که ۹۰ درصد نفت ژاپن و ۷۵ درصد نفت اروپا و ۳۰ درصد نفت ایالات متحده از تنگه‌ی ۲۶ مایلی هرمز که یک جانب آن سواحل کشور عمان و جانب دیگرش خط ساحلی ایران و بندرعباس قرار گرفته، حمل می‌گردد و نیز با آشنایی به این مطلب که خیلی آسان می‌توان جلوی این عبور و مرور را سد نمود، شخص بهتر می‌تواند دلیل احتیاج ایران را به خرید اسلحه درک نماید. با تامین مقادیر معتنابهی اسلحه و با توجه به دامنه‌ی آن، به نظر آن اعلیحضرت نقش استراتژیکی ایران در این قسمت جهان از نقطه‌نظر جغرافیای سیاسی (ژئوپولیتیک) چه خواهد بود؟

ایران خود سنگر ثبات است، تصور کنید که اگر عمان به دست جبهه‌ی خلق آزادی عمان که کمونیسم بین‌المللی در آن‌جا به وجود آورده بود، می‌افتاد می‌توانستند تقریبا با دست خالی محل عبور منبع انرژی جهان را تهدید نمایند. حال باید دید در صورتی که ایران اقدام قاطعی به عمل نمی‌آورد، چه تهدیدی ممکن بود به وجود آید. بنابراین قدرت ما قبل از هر چیز ضامن ثبات ملت ماست. در درجه‌ی بعد ایران کمک‌کننده به ثبات منطقه‌ی خلیج‌فارس است، تمام منطقه‌ی خلیج‌فارس؛ زیرا ما بهترین روابط را با کلیه‌ی کشورهای کرانه‌های خلیج‌فارس برقرار ساخته‌ایم و اگر آن‌ها متفقا با ما همکاری نمایند چه بهتر، در غیر این صورت ما بایستی قادر باشیم در صورت لزوم به‌تنهایی آن راه آبی را باز نگاه داریم همچنین ایران می‌تواند ستون ثبات برای آسیای غربی باشد و این چیزی است که همه‌ی ما آرزومندیم. فی‌المثل همان کاری که ژاپن می‌تواند برای شرق آسیا انجام دهد، ولی برخی پرسش‌ها پیش می‌آید: آیا ژاپن با تحولات جدید تصمیم خواهد گرفت که به صورت قدرت نظامی درآید و یا آن‌که همچنان به صورت قدرت اقتصادی باقی خواهد ماند.

بعد به خاورمیانه می‌رسیم. ایران در منتها الیه غرب آسیا واقع شده است. سیاست ما چنان است که غیر از آشوبگرانی مانند فیدل کاسترو، همه به آن احترام می‌گذارند و به آن اعتماد دارند. کاسترو معتقد است که بین کشورهای عضو اوپک عده‌ای خوب هستند، عده‌ای بد. خوب‌ها آن‌هایی هستند که برای رژیم او شخصیت قائل هستند. او معتقد است که خوب‌ها کاملا حق دارند قیمت نفت خود را بالا ببرند، اما بدها چنین حقی ندارند. همچنین او خودش می‌تواند شکرش را از قرار هر تن هزار و هفتصد دلار بفروشد و این کار را دو سال پیش کرد. بسیار خوب، این همان‌طور که می‌دانید غیرعادی است، این نوعی تزویر و تقلب یکنواخت است، گاهی انسان احساس می‌کند که مایل است در این دنیای غم‌افزا کمی هم بخندد.

در این تصویر کلی استراتژیکی، نظر شاهنشاه درباره‌ی بلوچستان چیست؟ شنیده‌ام که منطقه‌ی بسیار حساسی است.

این چیزی است که من درباره‌ی آن زیاد می‌اندیشم. البته نه دقیقا همین جمله، اما من امروزه عبارت کلی دوستان شرقی خودم را به کار می‌برم. تصور کنید که برای پاکستان و بلوچستان اتفاقی بیفتد، در آن صورت ما در تمامی منطقه‌ی اقیانوس هند با اوضاع کاملا جدیدی روبه‌رو خواهیم شد. من به دوستان و دشمنان خودم این اخطار را می‌دهم که قدرت ما فقط برای باز نگه داشتن تنگه‌ی هرمز نیست، بلکه متوجه وضع حفظ موجود در شرق ایران نیز هست و این به سود همه است.

... هنگامی که به تصویر جهانی آینده‌ی ایالات متحده، اتحاد شوروی و چین به صورت یک ضد تعادل در برابر ظهور ابرقدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران در خاورمیانه و برزیل در آمریکای لاتین و شاید به طور بالقوه اندونزی در آسیای جنوب شرقی می‌نگرید، آیا تغییرات اساسی را در تعادل قدرت‌ها پیش‌بینی می‌فرمایید؟ به عبارت دیگر من در فکر خود به عبارت ملت‌های دارا و ملت‌های نادار می‌اندیشم، چیزی مانند شمال و جنوب که تقسیم‌بندی‌های سنتی، مبتنی بر علل سیاسی را منسوخ کرده و براساس داشتن، خواه کمونیست، غیرکمونیست و ضد کمونیست، یا نداشتن است. به عبارت دیگر دسته‌بندی‌ها را نه براساس زمینه‌های تاریخی، بلکه براساس فقر و غنا تنظیم می‌کند.

تا آخرین دقیقه کوشیدیم

چنین چیزی اگر اتفاق بیفتد خطرناک است. برای همین است، اگرچه ما معتقد نیستیم که در پاریس نتایج زیادی به دست خواهد آمد، ولی باز هم ما یک عضو فعال کنفرانس پاریس باقی ماندیم و تا آخرین دقیقه کوشیدیم ببینیم چه کاری می‌توانیم بین شمال و جنوب بکنیم. زیرا اگر ما کشورهای سعادتمندتر و متمدن‌تر بخواهیم همچنان در شرایط ثروتمندی باقی بمانیم این وضع به حساب کشورهای فقیر که قبلا هم فقیر بوده‌اند تمام می‌شود، در آن صورت نوع جدیدی از امپریالیسم به وجود خواهد آمد که احتمالا خیلی بدتر از انواع قدیمی آن خواهد بود زیرا در گذشته‌ آن مردم آن‌قدر پایین بودند که هرگز نمی‌توانستند به فکر شورش یا چیزی مانند آن بیفتند. اما حالا می‌توانند. در چنین شرایطی ما مجبور خواهیم بود که آن واکنش‌ها را با زور و کشتن هزاران هزار نفر سرکوب کنیم که در آن صورت جامعه‌ی ما به جای پیشرفت سیر نزولی طی خواهد کرد.

اما چیز دیگری نیز که ممکن است اتفاق افتد آن است که کشورهای ثروتمند مسئولیت‌های بیش‌تری به دوش گیرند تا در نتیجه پاسداران صلح شوند و همان‌طور که اوپک امروزه تلاش به انجام آن دارد به کشورهای دیگر کمک کنند. و اما در مورد جهان به اصطلاح آزاد صنعتی اروپا، باید بگویم: اگرچه جوامع اروپایی امروزه در وضعی دشوار به سر می‌برند، ولی این پرسش اصلی پیش می‌آید ک چرا آن‌ها در چنین وضعی قرار گرفته‌اند؟ علت آن این است: همان‌طور که بارها گفته‌ام و با وجودی که ممکن است این گفته به مذاق دیگران ناخوشایند باشد، باز تکرار می‌کنم که مشکلات آن‌ها ناشی از خودسری آن‌هاست. شما بیش‌تر از آن‌چه می‌دهید می‌گیرید. چگونه ممکن است حتی اگر غنی‌ترین کشور جهان باشید، به این وضع برای مدت زیادی ادامه دهید، اگر شما بیش‌تر از آن‌چه می‌دهید بگیرید بالاخره پس از مدتی خزانه خالی می‌شود و جامعه منفجر می‌گردد. حتی امروزه در گرماگرم پیشرفت و ثروت و با وجود این‌که ما بزرگ‌ترین طرفداران کارگران هستیم من باز هم فرامینی صادر می‌کنم که از تضییع و اسراف جلوگیری شود. کارگران ایران ۲۰ درصد از منافع شرکت‌ها را به دست می‌آورند و می‌توانند ۴۹ درصد سهام آن را بخرند، اما باز هم به خاطر مصالح خود آن‌ها ما به آن‌ها می‌گوییم که اگر تنبلی کنند این ۲۰ درصد از منافع از کجا باید تامین شود. بابت سهام خود چقدر به دست خواهند آورد؟ این به خیر و صلاح جامعه و کشور شماست. و اما برای دنیای کهن و پیر باید گفت که آن‌ها باید بیدار شوند. من می‌دانم که این می‌تواند بعضی از مردم را تحریک کند که شخصی در این گوشه‌ی دنیا چنین سخنانی به آن‌ها می‌گوید ولی اگر من هم سخن نگویم چیزی تغییر نخواهد کرد، حقیقت همان است که من می‌گویم.

۲۵۹

کد خبر 1999697

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =