به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، دکتر حسن محدثی گیلوایی در یادداشت کوتاهی، در باره احیاء خورشید نوشت در زمانه کشتار سهمگین در غزه و لبنان. این یادداشت کوتاه در زیر از نظرتان می گذرد:
***
خورشید مرده است. همه غمگین و ناراحت اند. اما هنوز یک امکان وجود دارد. خورشید میتواند زنده شود. لازم است مردم حرکت کنند. لازم است مردم کاری بکنند. سرنوشت خورشید به دستها و حرکات مردم وابسته شده. باید جمع بشوند و از خدایان طلب یاری کنند و بعد با همهی وجود در فرآیندی شرکت بکنند که به زنده شدن خورشید منتهی شود. اضطراب و دلهره همه را فرا گرفته. همه آکنده از تمنا و خواست احیای خورشید اند. پس با همهی وجود زنده شدن خورشید را طلب میکنند و در مناسک زنده شدن اش شرکت میکنند.
اما ما چه کنیم؟ ما دیگر از ایران باستان عبور کرده ایم. فلات ایران تازه شده و مردمان اش دیگرگون شده اند. خدایان دود شده اند و مرده اند. متفکر بزرگ دوران نیز دیوانهوار فریاد زده "خدا مرده است. ما با دستان خود او را کشته ایم". تازه وقتی به تاریخ بشر نگاه میکنیم، میبینیم همیشه عدهای از طرف خدا سخن گفته اند و گروهی به نام خدا اعمال قدرت کرده اند.
بعد انبوه جنایات در عالم با توسل به نام خدا رخ داده است. همین ماهها و روزها دیدیم که به نام یهوه خدای عبرانیان، هزاران فلسطینی قتل عام و نسلکشی شدند. همین روزها دیدیم که در زندانها و گورهای دستهجمعیی سوریه چه چیزهای فاجعهباری رخ داده است.
هر بار وقتی که با این همه جنایت مواجه شدیم، پرسیدیم پس خدا کجا است؟ هر بار به ما گفته اند: "خدا سکوت کرده است! خدا گاهی با سکوت اش با ما سخن میگوید!"
هر بار باید گوش تیز کنیم که خدا با سکوت خود به ما چه میگوید. ما چهگونه سکوت خدا را رازگشایی کنیم؟ چرا خدا اجازه داده عدهای به نام او سخن بگویند و به نام او اعمال قدرت کنند؟ چرا خدا اجازه داده عدهای او را مال خود کنند و به تصاحب اش دربیاورند و بعد دیگران را به نام او به بند بکشند؟ آیا نباید از خدایان مایوس شویم و به دستان خود بنگریم؟
آری ما به دستان خود مینگریم و بر پاهای خود اتکا میکنیم و برمیخیزیم و تلاش میکنیم تا خورشید سرزمینمان بار دیگر زنده شود و زنده بماند و از تابش خود به ما و سرزمینمان گرما و روشنی و شور زندهگی ببخشد. چه بهتر اگر که هستیی بخشنده نیز عطایای خود را نصیب ما کند!
ما خودکشی نمیکنیم بلکه زندگی را پاس میداریم. ما به غارها و زاویهها پناه نمیبریم بلکه در میان جمع میمانیم و دست در دست هم میدهیم. ما مهاجرت نمیکنیم تا سرنوشت فردیی خود را جدای از دیگران دنبال کنیم. ما وسط معرکه و درد و فاجعه میمانیم تا ایرانمان را در کنار برادران و خواهران ترک و لر و عرب و کرد و فارس و گیلک و بلوچ و گرجی و ترکمن و غیره بسازیم. ما میخواهیم خورشید این فلات پیر همیشه درخشان بتابد!
ما میمانیم و میسازیم فردای این سرزمین را! یلدا مبارک!
216216
نظر شما