خطای بزرگ دینانی چیست؟ / مواجهه ساده انگارانه دینانی با تاریخ اسلام؟

بدتر این که پیش فرض های انسان شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی، تاریخی و فلسفی اندیشمندانی چون فارابی و ابن سینا و سهروردی را که به طور کامل برخاسته از بافت و زمینۀ جامعه ای سراسر پیشامدرن و سنتی بوده است، با پیش فرض های متفکران و فیلسوفان جهان مدرن که از اساس دیگرگونه اند یکی گرفته اند و این یکی از بدترین خلط مبحث هایی است که توسط ایشان صورت گرفته است.

گروه اندیشه: به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در شماره نخست نقد دکتر محمد باقر تاج الدین،به آثار دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، که در کانال ایشان منتشر شده، فقدان "دستگاه فکریِ  فلسفی" و "دستگاه فکریِ  منسجم" مورد بررسی قرارگرفت.در شماره دوم استدلال های دکتر میرتاج الدینی با استناد به آثار دکتر دینانی، بر متکلم بودن دکتر دینانی تاکید شد. در ادامه استدلال های دیگر تاج الدین در  این باره در بخش سوم مطلب او آمده  است که  در زیر از نظرتان  می گذرد:   

***

6.پیش فرض دیگری که ایشان  آورده اند و آن را مسلّم و قطعی پنداشته اند این است که « کسی نمی گوید که اسلام چیست، اسلام، اسلام است و هویت خود را در طول چهارده قرن در طیف وسیعی از جامعه نشان داده است». در این زمینه نیز نقدهای زیر بر ایشان وارد است:

1.به راستی  فیلسوف حق ندارد بپرسد که اسلام چیست؟ و در پاسخ  فقط بگوید« اسلام، اسلام است؟»!! آیا  کسی که داعیۀ فیلسوف بودن را دارد چنین سخنان ساده انگارانه ای را مطرح می کند؟؛ 
2. اگر فیلسوف کارش پرسشگری آن هم پرسشگری بنیادین به ویژه در جهان مدرن که زمانۀ رواج گسترده و عمیق "پرسش های بنیادین" و "نقدهای  بنیادین" است،  باشد آن گاه نباید دربارۀ هر موضوع و پدیده ای پرسش های بنیادین مطرح کند؟ 
 3.امروزه نه تنها در بین اندیشمندان غیر اسلامی(روشنفکران به اصطلاح سکولار)  بلکه در بین اندیشمندان اسلامی دربارۀ این که اسلام چیست  فوراً این پرسش مهم مطرح می شود که منظور کدام "اسلام" است؟ اسلام صدر(ارتدوکس یا اولیه)؟ اسلام تاریخی؟ اسلام نهادینۀ شدۀ موجود؟ کدام قرائت و خوانش  از اسلام؟ قرائت بنیادگرایانه؟ قرائت سنت گرایانه؟ قرائت نواندیشانه؟ اما در سراسر کتاب "عقلانیت و معنویت" اثر آقای دکتر ایراهیمی دینانی هیچ کدام از این پرسش ها طرح نشده است! 
4. واقعیت این است آن چیزی که آقای دکتر ابراهیمی  دینانی تحت عنوان "فلسفۀ اسلامی"  بر آن پافشاری می کند در حقیقت  "کلام اسلامی" است و این را بسیاری از فیلسوفان و حتی برخی متکلمان نیز بیان داشته اند.
5.اگر ایشان حتی اندکی عمیق تر با تاریخ تحولات فکری در جهان اسلام آگاهی می داشتند موضوع را تا این حد تقلیل نمی دادند و ساده انگارانه با آن مواجه نمی شدند؛
6. می توان گفت که جناب ایشان هیچ گزارش درستی از  "تحولات  تاریخی دین اسلام" در طول قرن های گذشته ارائه نمی کنند و حتی آن جا که به اصطلاح خودشان به ماجراهای فکر فلسفی در اسلام نیز می پردازند چنین غفلتی در کارشان آشکار است.  

7.واکاوی دقیق  در اثر مورد نظر نشان می دهد که آقای دکتر ابراهیمی دینانی هیچ تفاوت و تفکیکی بین اندیشه ورزی در جامعۀ سنتی با جامعۀ مدرن قائل نشده اند و بدتر این که پیش فرض های انسان شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی، تاریخی و فلسفی اندیشمندانی چون فارابی و ابن سینا و سهروردی را که به طور کامل برخاسته از بافت و زمینۀ جامعه ای سراسر پیشامدرن و سنتی بوده است، با پیش فرض های متفکران و فیلسوفان جهان مدرن که از اساس دیگرگونه اند یکی گرفته اند و این یکی از بدترین خلط مبحث هایی است که توسط ایشان صورت گرفته است. همچنین ایشان  بین دو نگاه "درون دینی" و "برون دینی"  نیز نتوانستند تفکیکی و تفاوتی قائل شوند و بیش تر با نگاه درون دینی درصدد پاسخ به پرسش های برون دینی برآمده اند. مگر می توان  تصور کرد که کسی خود را فیلسوف بداند و نتواند بین دو نگاه درون دینی و برون دینی تفکیک ایجاد کند؟

بنابراین  روشن است که  نگاه کسانی چون فارابی و ابن سینا و سهروردی نگاهی درون دینی بوده است و نه نگاه برون دینی و در نتیجه بیش تر متکلم  اَند تا  فیلسوف. فلسفه  نگاهی غیر دینی و سکولار به موضوعات و پدیده های دینی داشته و کوشش می کند مبتنی بر قواعد و اصول فلسفی  آن ها را مورد نقد و بررسی قرار دهد. برای مثال فیلسوفِ دین که نگاهی برون دینی دارد  متفاوت از متکلم که نگاه درون دینی دارد  دربارۀ خدا و وحی و نبوت و معاد می اندیشد و کوشش می کند برای تمام این موارد استدلال های فلسفی اقامه کند. این گفته به این معنا نیست که فیلسوفِ دین به متون دینی توجهی ندارد،  بلکه سخن بر سر این است که متون دینی را نیز با نگاه برون دینی و استدلالی مورد واکاوی قرار می دهد و نه عقایدی از پیش مسلّم و قطعی. لذا جناب دکتر ابراهیمی دینانی در کتاب مورد نظر هیچ کدام از این مباحثی که مطرح شد را بیان نکرده اند و کاملاً با نگاه درون دینی و متکلمانه بحث خود را پیش برده اند.  

(ادامه دارد.......)

بیشتربخوانید:
آیا دینانی سرسپردگی به عقاید خاصی دارد؟ / تفاوت فیلسوف و متکلم
چرا دینانی فیلسوف نیست؟ / میرتاج الدین و فقدان "دستگاه فکریِ منسجم فلسفی" در اندیشه های دینانی 

216216

کد خبر 1997864

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 21
  • نظرات در صف انتشار: 152
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۹:۲۲ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    بزرگ ترین خطای دینانی این است در باره همه چیز نظر می دهد
  • ZABIH IR ۲۰:۱۹ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    45 6
    بسیار عالی! لذتی که از خوندن این متن و خبر بردم این است که صاحب نظران ما(به تعبیری) در عرصه علوم انسانی یکدیگر را نقد کرده اند؛ خود عمل نقد کردن اهمیت و ارزش دارد(فعلا کاری با این موضوع ندارم که نقد ایشان وارد بود یا نبود...)
  • کوثر IR ۲۰:۲۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    78 22
    با سلام و تحیت ایکاش آقای دکتر میرتاج الدینی این سئوالات و مباحث را قبل از رسانه ای کردن و در انظار عموم مردم مکشوف میکردند، بطور خصوصی از خود آقای دکتر دینانی می‌پرسیدند و طبعا جواب را دریافت میکردند. اینطور خیلی بهتر بود. این مباحث عمومی نیستند که شما اینها را در سطح جامعه مطرح میکنید؟!!!! هر چیزی عرفی دارد. ولله الحمد
  • باقر IR ۲۰:۵۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    10 18
    خوب
  • IR ۲۱:۰۱ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    سطح علمی دینانی بالاست
  • IR ۲۱:۲۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    دینانی یک مهین پرست به تمام معناست تحریفهای که در تاریخ ایران به نفع اعراب کردید را برملا میکند
  • IR ۲۱:۲۹ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    فلسفه ما فلسفه اسلامیست
  • احمد IR ۲۱:۳۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    همه ی دنیا قربون صدقه ی این فیلسوف بزرگ میرن ولی شماها .......
  • IR ۲۱:۳۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    53 7
    آن آقایی که هیچ کدام یک از فلاسفه های ایرانی را نمی پسندد نوشته ها و مقاله ها وکتابهایش را بیاورد که ببینیم از درون برونش چه فلسفه ای برای معیشت بشر در دنیا و آخرت دارد
  • IR ۲۲:۱۱ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    67 2
    چرا رو در رو با ایشان صحبت نمیکنید؟ مگر در فلسفه دستگاه فکری منسجم داریم ؟ در فلسفه بدون پیش فرض و جزم اندیشی باید مسائل رو نقد کرد
  • IR ۲۲:۱۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    2 16
    نقد فی نفسه خوبه. درست و غلط بحث کار ندارم
  • IR ۲۲:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    36 4
    سلام ودرودفراوان. اگر دینانی فیلسوف باشد که دیگر عارف نیست .عاشق نیست . مرید مثنوی نیست همانگونه که اسلام اسلام است دینانی دینانیست . آنکه نمیگیرد حرف ایشان یا استادطباطبایی را مشکل ازخودش میباشد و جز گوشه چشمی بزرگواری تدبیری بر وی نیست .....رجوع شود به دفتر دوم مثنوی بخش ۳۴ انکارفلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا.....
  • IR ۲۲:۵۰ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    36 1
    به نظرم مناظره بینشان بگذارید.
  • IR ۲۳:۰۱ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    21 2
    فرق عارف وعاشق مانند وصف غذا برای ناخورده آنست. پای استدلالیون چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود
  • IR ۲۳:۲۴ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    69 5
    آقای دینانی روحانیت ویژه ای دارد
  • IR ۲۳:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    22 30
    شما هیچی از اسلام ناب محمدی نمی‌دانید .
  • رضا کریمی IR ۲۳:۲۶ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    57 3
    اتفاقا دکتر دینانی درست عمل کرده اسلام را چند گونه نکرده و اسلام واقعی در نفس الامر هر چه هست را مسلم گرفته و اینکه فیلسوف به دین نگاه برون گرایانه دارد غیر از دیندار بودن نیست و از بیرون به دین نگریستن بعد دیندار شدن هنر فیلسوف است و هیچ منافاتی با هم ندارد چند گونه فرض کردن اسلام صرفا یک تحلیل مفهومی است در حالیکه فلسفه از حقیقت حرف میزند و اسلام هم حقیقت است و تحلیل مفهومی انتغییری در حقیقت ندارد
  • IR ۲۳:۳۵ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    17 7
    مطلب مفیدی بود.ممنون.
  • IR ۲۳:۴۴ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
    34 3
    ای کاش نقد در همه حوزه ها رواج پیدابکند
  • IR ۰۰:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
    73 7
    دکتر دینانی با سواد هست
  • IR ۰۰:۲۴ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
    3 39
    چرا آقای دینانی جواب نمی د هد؟