به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کتاب «پانصد سال تاریخ خوزستان (و نقد کتاب تاریخ پانصد ساله خوزستان تالیف احمد کسروی)» تالیف عبدالنبی قیم توسط انتشارات اختران منتشر شد.
از نکات مهمی که قیم به آن پرداخته است توجه به زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در تحلیل هر پدیده تاریخی است به طوری که برای مثال به دقت شرایط بروز جنبش مشعشعیان و دلایل خاص موضعگیریهای رادیکال مذهبی از جانب آنان یا استفاده شبههناکشان از علوم غریبه با توجه به زمینههای اجتماعی آن بررسی میشود تا توهمات خوشایند ذهن تاریخ پنداشته نشود و دروغ به جای حقیقت بر سریر ننشیند. با همین رویکرد است که تئوری توطئه و دشنامگویی در روایت عبدالنبی قیم راه ندارد و به جای پیشداوریهای رنگارنگ مستقیماً با تاریخ روبه رو میشویم.
قیم معتقد است کسروی هر آنچه خود در کتب و مقالات دیگر درباره خصال تاریخنگار گفته، در کتاب تاریخ پانصدساله خوزستان آنها را رعایت نکرده است و دقیقاً خلاف نوشتههای خویش عمل کرده است. برخی از دلایلی که او در نقد عملکرد کسروی در «تاریخ پانصدساله خوزستان» برمیشمرد عبارتاند از:
عدم رعایت امانت در نقل و روایت نوشتههای دیگران و بیان چیزهایی از خود به عنوان مکتوب سایرین مانند نقل نوشتههای نیبور درباره بنیکعب یا نقل نوشتههای قاضی نورالله دربارهی اعتقادات سید علی و سید ایوب فرزندان سلطان محسن مشعشعی.
برداشتهای کاملاً سوء و استنباط غلط از نوشتههای دیگران مانند انتساب پارهای نابکاریها به سید بدران البته در خوشبینانهترین حالت و اگر مبنا را بر صداقت کسروی بگذاریم.
اهمیت ندادن و نپرداختن به موضوعات بسیار مهم در تاریخ خوزستان مانند روابط مشعشعیان و بنیکعب با قدرتهای مسلط آن روزگار و همسایگان آنها و بهویژه عدم ذکر جنگ بنیکعب با انگلیسیها، و به عوض آن پرداختن به موضوعاتی که با تاریخ خوزستان ارتباط چندانی ندارد، مانند رفتار والی حویزه در زمان حمله افغان.
برخورد گزینشی با منابع و مآخذ و انتخاب کتب موافق طبع و ایدهی خویش و نادیده گرفتن سایر منابع معتبر و شاهدان عینی در داستان والی حویزه، غارتگر و راهزن نشان دادن مردم عرب خوزستان و به کار بردن متوالی این عبارات در سرتاسر کتاب.
نبش قبر درباره هفت یا هشت نسل بنیکعب و انتساب غلط آنها به بنیخفاجه،
مطلقانگاری و عمومیت بخشیدن به برخی خصلتهای گروهی از بنیخفاجه و دروغ نوشتن در این باره.
کتمان حقایق و عدم ذکر ماموریت خویش به خوزستان.
مشارکت فعال در منازعه و کشمکش رضاخان و شیخ خزعل و تاثیرگذاری آن بر اظهار نظر کسروی.
روابط نزدیک او با دربار و ملاقاتهایش با رضاخان به همراه درک سطحی او از «تاریخ تحلیلی» و عدم توجه به اوضاع و احوال تاریخی وقوع حوادث.
ارزیابی حوادث قرون گذشته بر مبنای اوضاع و احوال قرن بیستم.
روش غیرآکادمیک در استفاده از منابع و مآخذ و عدم ذکر مشخصات کامل کتاب یا صفحهی مورد استناد.
اظهار نظرهای قاطع بدون ارائه دلیل و مدرک و بدون استدلال،گویی کلام کسروی بر همگان حجت است.
بیتوجهی یا به تعبیری عدم درک روابط ظالم و مظلوم و عصیان طبقات ستمدیده علیه ستمگران به ویژه در مبحث سید محمد بن فلاح.
درک نژادی او از مقوله ایران و ایرانی و مآلاً غیرایرانی خواندن عربهای خوزستان.
تناقضگوییهای آشکار به همراه اشتباهات فاحش در نوشتار که ناشی از بیدقتی و عدم مراجعه به نوشتههای قبلی است.
خوزستان تاریخی بس دراز دارد و به گفته کسروی تاریخ آن چند هزار سال بیشتر از تاریخ ایران است، اما با وجود این، نوشتهها دربارهی تاریخ خوزستان و بهویژه تاریخ کهن آن بسیار اندک است و تصویر روشنی از آن ارائه نمیدهند. حتی دانستههای ما دربارهی تاریخ عیلام و عیلامیان که قدمت آن به هزارهی نهم پیش از میلاد مسیح میرسد، بسیار کم است. فراتر از این، اطلاعات و آگاهیهای ما در خصوص تاریخ پیش از اسلام این خطه نیز بسیار ناچیز و بسیار پراکنده است. در حقیقت مدونترین و منسجمترین تألیفات دربارهی تاریخ خوزستان، رخدادهای اواسط قرن نهم هجری است، زمانی که سید محمد بن فلاح در سال ۸۴۵ هجری قمری با قیام خویش حکومت مشعشیان را بنا نهاد. با این همه به دلیل عدم اهتمام پژوهشگران به تاریخ خوزستان و کمکاری مفرط در این زمینه، تاریخ خوزستان برای بسیاری ناشناخته باقی مانده است. به همین دلیل معدود کتب نوشتهشده نتوانستهاند واقعیت رویدادها را آنطور که بوده برای خوانندگان روایت کنند. این کتاب گامی است در جهت شناخت بهتر تاریخ سدههای اخیر خوزستان و تلاشی است برای زدودن غبار تیره و تار نظرها و تحلیلهای ناصواب از تاریخ این خطه.
۲۵۹
نظر شما