گروه اندیشه: به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین آلن دو باتن (به فرانسوی: Alain de Botton) یک نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیون ساکن بریتانیا است. کتابهای او موضوعات مختلفی را به شیوهای فلسفی با تأکید بر ارتباط آن با زندگی روزمره بررسی میکند. دوباتن جستارهایی در باب عشق را سال ۱۹۹۳ منتشر کرد که بیش از دو میلیون نسخه از آن به فروش رفت. از دیگر کتابهای پرفروش او میتوان به چگونه پروست میتواند زندگی شما را تغییر دهد، اضطراب منزلت و معماری شادمانی اشاره کرد. دو باتن، در مطلب زیر، که در یوتیوب منتشر شده، به فلسفه رقابت و رقابت صحیح و منفی اشاره می کند، او در مدرسه زندگی خود، دنبال آرامش حقیقی، محبت، یاریگیر، تعاون و شکرگزاری و قدرشناسی است. در مطلب زیر دوباتن به نقد جهان مدرن می پردازد که زندگی به مثابه مسابقه و رقابت نگاه می کند.
***
جهان مدرن زندگی را به مثابه یک مسابقه و رقابت نگاه میکند. ما از زمانی که چشم باز میکنیم در رقابت هستیم. رقابت در معدل، مسابقه زیبایی، پیروزی در کسبوکار، رقابت برای کسب ثروت و شهرت و منزلت. این فیلم قابل تامل از مدرسه زندگی آلن دو باتن رو با ترجمه و صدای دکتر ایمان فانی ببینید تا استراتژی زندگیتان را درست انتخاب کنید
جوامع ما عادت دارند که به برخی آدم ها برچسب برنده بزنند. و منطقا دیگران هم بازنده خواهند بود. جدای از توهین آشکار در این نوع طبقه بندی، مشکل اصلی این است که دارند می گویند زندگی میدان یک رقابت و مسابقه است. و زمانی که تمام شد می توانیم تر و تمیز همه شرکت کننده ها را از بالا به پایین، رتبه بندی کنیم.
ولی آیا واقعا این گونه است؟ حقیقت گیج کننده و پیچیده تر این است که زندگی در واقع میدان رقابت در زمینه های متعددی است، که همزمان اتفاق می افتند و قلمروهای متفاوتی دارند، و مدال ها و جام های متعددی وجود دارد.
مسابقه های بر سر پول، شهرت و پرستیژ وجود دارد. و البته این ها بیشترین تماشاچی را جذب می کنند. و در بعضی از طبقات اجتماع، عمده پوشش خبری در باره این ها است. ولی مسابقه های دیگری، انواع دیگری از قدرت را می سنجد که ارزش دارد محبوبیت پیدا بکنند.
مسابقه ای وجود دارد به نام در باره حفظ آرامش، در اوج ناامیدی و استیصال. مسابقه ای برای مهربانترین آدم با بچه ها. مسابقه ای که استعداد برقراری دوستی را می سنجد. رقابتی بر سر این که آدم ها چقدر به آسمان غروب توجه می کنند، و این که در لذت بردن از میوه های پاییزی، چقدر مهارت دارند. علیرغم علاقه ما برای مرتب کردن رقابت کننده ها، به رتبه های شسته و رفته، حقیقت جالب در باره تعد رقابت در زندگی، این است که هیچ کسی نمی تواند در همه زمینه های رقابت برنده باشد.
به نظر می آید که قدرت در یک نوع مسابقه، در تضاد با شانس موفقیت در زمینه های دیگر است. برای مثال پیروزی در مسابقه بی رحمانه پول جمع کردن الزام با برنده شدن در مسابقه قدرشناسی از آسمان، یا لذت بردن از انجیر خوردن، همراه نیست. آنانی که در مسابقه شهرت عالی هستند، معمولا در مسابقه سنجش صبر و حوصله با بچه های سه ساله مشکل دارند. به نظر می آید که نمی توانیم در همه چیز برنده باشیم.
آنانی که انگار همه جایزه ها را درو می کنند و در برخی محافل به قهرمان ابرانسان معروف می شوند، در بررسی دقیق تر امکان ندارد از دم، در همه چیز پیروز باشند. قطعی است که در برخی مسابقات ناآشناتر، و کمتر معروف زندگی، دارند خرابکاری می کنند. در برخی گوشه های استادیوم، پایشان پیچ می خورد و می افتند. و در باره شرایط زمین مسابقه جرزنی می کنند. و شاید کل مسابقه را بیخود حساب بکنند و بگویند که ارزش شرکت کردن را نداشته است.
اگر آدم نتواند در همه چیز برنده باشد، نتیجه منطقی اش این است که امکان ندارد آدمی در همه چیز بازنده باشد. اگر ما در مسابقه های خاصی از زندگی شکست خوردیم، فرصت های بیشماری داریم که برای برنده شدن در مسابقه های دیگر تمرین بکنیم و پرورده بشویم.
شاید نتوانیم در مسابقه پول و شهرت، اول بشویم، ولی درهای شرکت در مسابقه مهربانی، دوستی و بخشش، به روی ما باز است. شاید در مسابقه مهم لذت بردن از معاشرت با خودمان هم اول بشویم، یا مسابقه خواب راحت و بی اضطراب. ما هرگز در زندگی شکست قاطعانه نمی خوریم. وقتی در برخی زمینه های زندگی خرابکاری می کنیم و احساس دلشکستگی و انزوا داریم، دنیا دارد به ما یک فرصت استثنایی می دهد تا ما شروع کنیم به آماده شدن. و معنی اش این است که یک روز در رقابت های کمتر معروف اما به شدت مهم می توانیم ستاره بشویم. مسابقه حفظ حس طنز. نشان دادن قدر شناسی، بخشیدن، درک کردن، رها کردن و امرار معاش شرافتمندانه. این ها قلمروهای والای رقابت هستند که آنانی که حس می کنند باخته اند، می توانند یادبگیرند، که یک برد درست و حسابی و رهایی بخش نصیب خودشان بکنند.
216216
نظر شما