در تاریخ آمده وقتی آلبویه به قدرت رسیدند و بغداد را فتح کردند، عملا قدرت سیاسی و مذهبی را در ید قدرت خود گرفتند. با توجه به خاستگاه خود یعنی مازندران و آشنایی با تفکر و اندیشهی شیعه بر آن شدند که واقعهی کربلا را بازسازی کنند و به یاد آن ایام و آن روزگاران ظلم و ستمی را که بر اهلبیت رفته بود یادآور مردمان کنند. از آن پس هرساله ایرانیان ایام محرم را به سوگ نشستند. پس از آلبویه این زنده نگه داشتن تا حدودی در خفا صورت میگرفت و یا در محلهای شیعهنشین در شهری.
آلبویه بر آن بودند که با بازسازی واقعهی عاشورا نشاندهندهی ظلم و جوری باشند که از مرکز خلافت به مردم میشد چراکه خلافتی که به اهلبیت ظلم و ستم روا میدارد و از خون آنان برای بیعت نمیگذرد، طبیعی است که با مردم عادی چه میکند. دیگر آنکه مازندران مرکز رشد و نمو و بالندگی شیعه محسوب میشد.
با گذشت زمان و ظهور صفویه و انتخاب شیعه به عنوان مذهب رسمی بار دیگر احیای مراسم ایام دههی اول محرم به صورت علنی و رسمی، رسمی پایدار شد. در دورهی قاجار تکایای خاصی افزون بر مساجد صرفا برای عزاداری ایام عاشورا برپا میشد و حتی ناصرالدینشاه دستور ساخت تکیهای به نام «تکیه دولت» را داد که مردمان بتوانند ایام عزاداری در یک جا جمع شوند. ضمن آنکه تکایای دیگر هم فعال بودند. همزمان با احیای مراسم، نذورات هم پا گرفت. هرکس با توجه به نیاز و باورها و اعتقادات خود برای سلامتی یا برآورده شدن نیازها و آمالش نذری میکرد و آن نذر معمولا در دههی اول محرم ادا میشد. بدین ترتیب سفرهاندازی و خرج دادن و اطعام در دهههای هر سال صورت میگرفت.
شیوههای عزاداری هر شهر با شهر دیگر تفاوتهای اندکی داشت. اما همه بر یک باور بودند و آن زنده نگه داشتن مصائبی که بر اهل بیت و آل علی رفته بود و درس عبرتی از تاریخ که ظلم و ستم هرچه نهان باشد باز علنی شده و رسوایی به بار میآورد. آری چنین بود...
* پژوهشگر تاریخ معاصر
۲۵۹۵۷
نظر شما