فروزان آصف نخعی: نتیجه خالص سازی، یک کشور درمانده در همه ابعاد شده است. اکنون زمانه آن است که کارشناسان با شهامت بیشتری پا به میدان گذاشته، بحث توسعه کشور را به یک امر ملی تبدیل کرده، گفتمان آن را هژمون کنند. عدالت از کشور رخت بربسته است، سرمایه داری افسارگسیخته انگلی، به دولت آقای پزشکیان به ارث رسیده است، همه چیز مادی شده است حتی جان آدمیزاد. حوزه بهداشت از نظام عدالت به طور کامل خارج شده، و به حوزه کالایی کامل ورود کرده است. نتیجه آن که پول نداری برو بمیر. غنی بهداشت را می خرد، و فقیر ، باید از دیدن عزیزانش چمپوشی کند. از این منظر در توسعه، مقایسه فقر دیگر وابسته به سنجش آن میان این شهر و آن شهر، مرکز و پیرامون، و استان به استان دیگر نیست. بلکه در درون یک شهر به ظاهر توسعه یافته مانند تهران، فقر گسترش یافته تا یک شهر در اقصا نقاط کشور. به عبارتی فقر با نظام خالص ساز همه جایی، شد. اکنون راه حل این وضعیت چیست؟ گفت و گوی خبرگزاری خبرآنلاین، با دکتر حسین نوری نیا، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی در این باره است. این گفت و گو در زیر از نظرتان می گذرد:
***
فرصت های از دست رفته جهان ایرانی
انتخابات 1403 شاید یک تحول عمیق در حوزه آرایش اجتماعی، باشد، برخی گمان میکنند که آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهور جدید ایران میتواند معجزه کند. اگر بخواهید در ارتباط با وضعیت توسعه در ایران و مشکلات آن برای مردم بگویید بر روی چه مسایلی انگشت میگذارید؟
توسعه در ایران بیشتر به یک شوخی شبیه است. ما از کاروان توسعه و حتی پیشرفت عقب افتادهایم. به نظر هم نمیرسد به راحتی و به این زودیها بتوانیم این عقب افتادگی را جبران کنیم. فرصتهای تاریخی همیشه وجود ندارند. بعد از انقلاب بیش از 1600 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم. این رقم به غیر از صادرات غیرنفتی و درآمدهای مالیاتی و غیره است. با این درآمد الآن باید یکی از کشورهای توسعه یافته منطقه باشیم. این که صنعتی و کشاورزیای داریم و میتوانیم چیزهایی در ایران تولید و بخشی از نیازهای خودمان را تأمین کنیم، توسعهیافتگی نیست. هر کاری هم که در این چند دهه کردهایم، پیشرفت چندانی رخ نداده است و به دلایل گوناگون اکنون در نقطهای ایستادهایم، که بسیاری از منابع خود را از دست دادهایم، چه منابع مالی، چه سرزمینی و چه انسانی؛ به عبارتی ما اکنون در این سه لایه که البته پیوند دهندة آن نوع حکمرانی است، با بحرانی مواجه هستیم که ظرفیت توسعه را از ما ستانده است.
40 سال از دنیا عقب هستیم
شما پیشرفت را چه می دانید یا بهتر است بگویم منظورتان از پیشرفت چیست؟
پیشرفت را میتوانیم وجود فرایندهایی بدانیم که بتواند جامعه را در جهت بهبود هر چه بهتر زندگی در ابعاد مادی و غیرمادی سوق دهد، به گونهای که افراد دو نسل بتوانند تفاوتهای معناداری را در بهبود زندگی خود احساس و ادراک کنند. ما چقدر چنین احساسی داریم؟ ببینید، سرعت تغییر و تحول در تکنولوژی چنان بالاست که ما دیگر به گَرد آن هم نمیرسیم. زیرا بخش بزرگی از تکنولوژیهای ما قدیمی است و هزینههای بالایی را به تولید ما تحمیل میکند. این را هم در نظر بگیرید که چند دهه تحریم، کمر تولید صنعتی ما را خم کرده است. تحریم، ارتباط ما را با تکنولوژیهای نوین قطع کرده است. ما از تکنولوژی برتر بی خبر یا کم خبریم و فاقد آن هستیم. این ماندگاری ما در صنایعِ چند دهه پیش در صورتی است که دنیا چند دهه جلو رفته به طور کامل، برای همه آشکار است. مثلا اگر دنیا از نقطه توقف ما 20 سال جلو رفته باشد، و ما الان با صنایع 20 سال پیش روزگار میگذرانیم، در اصل 40 سال عقب هستیم که به دشواری قابل جبران است. کشاورزی هم با همین مشکل مواجه است و هنوز عمدتا به شیوه سنتی و حداکثر با وسایل چند دهه پیش انجام میشود. ما تولید را با بالا بردن سطح زیر کشت افزایش دادیم، ولی سرزمینمان را با بحران مواجه کردهایم. این که پیشرفت نیست.
خداحافظی با اهداف چشم انداز 20 ساله
این وضعیت برای ایران و ایرانیان چه پیامدهایی به همراه داشته است؟
قرار بود در بسیاری از حوزههای توسعهای، بر اساس سند چشمانداز بیست ساله، ایران در میان کشورهای خاورمیانه مقام نخست را داشته باشد. همه شاخصها نشان میدهد اهداف چشمانداز بیست ساله غیرقابل تحقق بوده است. اکنون کشور ما با چالشهایی مواجه است که برخی در جایگاه ابرچالشی نشستهاند. به عنوان مثال وضعیت آب و خاک و محیط زیست را ببینید. در حال حاضر ایران با بحران آب مواجه است و از 609 دشت ایران، 410 دشت بحرانی و یا ممنوعه اعلام شده است. نگاهی به کشورهای همسایه به ویژه کشورهای عرب خلیج فارس بیندازید، تغییرات تکنولوژیک و صنعتی و حتی کشاورزی در آن کشورها که هیچ نداشتند، بهروز به پیش میرود و با سرعت انجام میشود و متعاقب آن سرمایههای انسانی و مالی به صورت توأمان جذب میشود. دورِ توسعهیافتگی این گونه سرعت میگیرد. ما از یک طرف سرمایه نداریم و ظرفیت جذب سرمایه خارجی را هم از دست دادهایم، ضمن این که شدت فرار سرمایه نیز بالاست. از طرف دیگر ظرفیتهای انسانیمان را نیز با مهاجرت نخبگان از دست میدهیم.
مساله اصلی ایران نه برنامه که منوط به حل مسئله حکمرانی است
ما چندین برنامه توسعه داشتیم و اکنون دولت جدید با برنامه هفتم توسعه کار خود را آغاز میکند. آیا این موضوع نمیتواند امکان مثبتی برای کاهش شدت مسائلی باشد که مطرح کردید؟
به رغم نوشتن چندین برنامه توسعه، در بستر پر مسأله جامعه ایرانی که با مسائل حاد در سیاست خارجی و سیاست داخلی مواجه است، با وجود ناپایداری مدیریتها و فقدان شایستهسالاری و فساد اداری و اعمال نفوذهای سیاسی و محلی که خاصگراییهای محلی و منطقهای را دامن زده است، نتوانستهایم منابع موجود را به خوبی توزیع و مدیریت کنیم. برای همین، ما با یک توسعه نامتوازن بیمارگون در کشور مواجه هستیم. مسأله کنونی ما برنامه نیست که دولت جدید با اتکای به برنامه هفتم بتواند مسیر نابسامان ما را بسامان کند. در نخستین جلسات کارشناسی برنامه هفتم، که در موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی برگزار میشد و من نیز حضور داشتم، آقای دکتر مردوخی بحثی را مطرح کردند که با توجه به بحران حکمرانی در ایران، نوشتن برنامه نمیتواند راهکار فائق آمدن بر موانع توسعه در ایران باشد، بلکه گشودن راه توسعه و پیشرفت در ایران، منوط به حل مسائل حکمرانی است. از این رو، ابتدا باید مسائل این حوزه در فضای باز گفت وگویی شناسایی و برای حل آنها عزمی ملی داشت.
همه جایی شدن فقر و توسعه نیافتگی
برخی توسعه نامتوازن را در مقایسه میان مرکز و پیرامون میدانند، و از نظریه رشد و پیشرفت در مرکز و پیرامون استفاده میکنند. برای مثال از نظر آنان تهران توسعه یافته است، و هرچه از مرکز دور میشویم، این وضعیت رو به وخامت میگذارد، دیدگاه شما در این باره چیست؟
تأکید و پافشاری بر نظریه مرکز ـ پیرامون هر چند توجیهها و مستنداتی دارد، ولی به یک رویکرد ایدئولوژیک منتهی میشود که بنیادش نه بر مبنای مطالعات مناسبات اجتماعی و سیاسی در ایران بلکه بر تجارب دیگران استوار است و نمیتواند برای ما راهگشا باشد. اشکال کار در این جا است که در این نظریه، مرکز اصالت پیدا میکند، به طوری که محرک تغییر و توسعه پیرامون، از مرکز میآید نه از شناسایی ظرفیتهای موجود در پیرامون و تلاش برای توانمندسازی آن در جهت بهبود زندگی. به عبارتی، توسعه نامتوازن، ناشی از چشم بستن بر مزیتهای نسبی و ظرفیتها و استعدادهای موجود خاص هر منطقه و رها کردن آن به سود توسعه منطقه دیگر است؛ منطقة دیگری که میتواند فاقد ظرفیتهای مساعد باشد، ولی در چارچوب مناسبات قدرت، منابع را به خود جذب میکند. برای همین، ما مراکز نسبتا توسعه یافتهای داریم که لزوما در یک رابطه استعماری با پیرامون رشد نکردهاند و منابع را از پیرامون خود جذب نکردهاند؛ چرا که توزیع منابع بر حسب ضرورتهای کارکردی مناطق و ظرفیتها و مزیتهای نسبی آنها نبوده است. این را شما میتوانید در همه جای ایران ببینید؛ از استان تهران بگیرید تا آذربایجان شرقی و کردستان، تا خوزستان و کرمان و سیستان، تا خراسان و سمنان و اصفهان و اراک و مناطق مرکزی و شمال ایران، فرقی نمیکند، در همه جا ما با بخشهایی از توسعهنیافتگی حاد مواجه هستیم.
عقب افتادگی شامل مناطق شیعه نشین و سنی نشین
برخی از نظریهپردازان، معتقدند که سیستم سیاسی و ایدئولوژیک، باعث شده تا برخی مناطق دارای جمعیتی از ادیان یا مذاهب یا اقوام ایرانی از بهرهمندی کافی از منابع برخوردار نباشند و این امر به توسعه نیافتگی این مناطق دامن بزند، این دیدگاه از نظر شما با توجه به مطالعاتی که انجام دادهاید، تاچه اندازه صحیح به نظر میرسد؟
توسعهنیافتگی در ایران، ویژگی قومی و مذهبی و دینی ندارد. طی دو سال گذشته وضعیت توسعه در تمام استانهای کشور و عدم تعادلهای درون منطقهای آنان بررسی شده است. ما در تمام ایران با عدم تعادل توسعهای مواجه هستیم. مثالی بزنم: آذربایجان شرقی یکی از استانهایی است که بر حسب شاخصهای توسعه وضعیت نسبتا مناسبی دارد. اما، همین استان مناطقی دارد که میزان محرومیت در آنها باور نکردنی است؛ در صورتی که همه آنها شیعه هستند. اگر خط مستقیمی از شمال به جنوب استان بکشیم و آن را به دو قسمت مساوی غربی و شرقی تقسیم کنیم، شاخصهای توسعه در قسمت غربی وضعیتی به مراتب بهتر از قسمت شرقی نشان میدهد. این در صورتی است که همه مدیران این دو قسمت محلی و آذری و شیعه بودهاند. این مشکل در همه استانها قابل مشاهده است و با تقسیم استانها به دو یا سه پهنه به خوبی میتوان تفاوت میزان توسعه یافتگی را در آن پهنهها و ناموزونی توسعه را ملاحظه کرد.
عدالت برای همه ایران نقطه اتکاء دکتر پزشکیان
در این شرایط شما به عنوان پژوهشگر اجتماعی از نگاه توسعهای، چه توصیهای به دولت جدید ایران به ریاست جمهوری آقای پزشکیان دارید؟
آقای پزشکیان، در سخنرانیها و مناظرههای انتخاباتی خود به عدالت و لزوم برخورد عادلانه با مناطق مختلف ایران به دفعات اشاره داشتند. میتوان این موضع را نقطه اتکا قرار داد و روی آن ایستاد. در این باره به چند نکته اشاره میکنم:
اول، مسألة ایران در شرایط کنونی داشتن یا نداشتن برنامه توسعه نیست. مسائل ایران، چنان حاد و برخی مزمن شدهاند که از شمول برنامه خارج هستند، یعنی نمیتوان با برنامههای معمول توسعه از شر آنان رها شد. به عنوان مثال، مسأله آب در ایران که موجب شده 67 درصد از دشتهای ایران ممنوعه یا بحرانی اعلام شوند، با برنامههای کنونی توسعه بهبود پیدا نمیکنند. ما نیازمند عزمی ملی از یک سو برای توقف بسیاری از طرحهای برنامهای هستیم که بر بحران آب میافزایند و از سوی دیگر تلاش گسترده و سریع برای تغییر زیرساختی کشاورزی و مدیریت آب هستیم. اینها نیز مسائل برنامهای نیستند، بلکه مسائل حکمرانی هستند؛ یعنی ما باید در حوزه حکمرانی آب تجدید نظر جدی کنیم. میخواهم نتیجه بگیرم، در گام نخست به جای تأکید بر برنامه که در مناظرههای انتخاباتی نامزد شکست خورده یکسره به آن اشاره میکرد، نیازمند رویکرد و عزمی برای بهبود حکمرانی در حوزههای گوناگون هستیم. اگر این اتفاق بیفتد، بسیاری از مسائل توسعهای که از دل حکمرانی نامطلوب سر برآورده، روند بهبود پیدا میکنند.
دوم، مناطق محروم ایران، لزوما مناطق قومی ایران نیستند. هم در مناطق قومی، شهرهای برخوردار و توسعهیافتهتر داریم و هم در مناطق غیرقومی، شهرها و روستاهای غیربرخوردار و محروم داریم. بنابر این، ذهنیت توسعه و عدم توسعه قومی و غیرقومی را باید به طور کامل پاک کرد؛ همان گونه که یک هارد را فورمت میکنیم و هیچ لکهای روی آن باقی نمیگذاریم. به جای آن، باید رویکرد توسعه متوازن منطقهای هم در سطح کلان ملی و هم در سطح منطقهای و استانی را برگزید، حال هر کجای ایران که میخواهد باشد، از غربیترین تا شرقیترین و از شمالیترین تا جنوبیترین نقطه و نیز مرکز ایران.
سوم، رفع محرومیت و قدم در راه توسعه یافتگی لزوما و تنها با توزیع منابع و اجرای طرحهای تملک داراییهای سرمایهای رفع نخواهد شد. به رغم آن که بیشتر این طرحها در استانهای محروم اجرا شده است، هنوز همان استانها در نسبت با دیگر استانهای کشور، محروم شناخته میشوند. سیاست رفع محرومیت و ایجاد بستر عادلانه برخورداری از حقوق شهروندی برای همه، باید بر شناسایی مزیتهای نسبی هر منطقه و خلق ظرفیتهای متناسب با آن مزیتها در یک فضای تعاملی و رابطه سالم بین دولت و مردم استوار شود. در غیر این صورت، منابع مالی، ثروتی خواهد بود که به چاه ویل توسعه نیافتگی فرو میریزد، مثل آن چه در دهههای پیشین رخ داده است.
چهارم، در همین ابتدا، باز گذاشتن درِ دولت به روی ستادهای انتخاباتی، یکی از موانع بزرگ سامان دادن به حکمرانی خوب است. ستادهای انتخاباتی با دو مسأله مواجه هستند: یکی حضور افرادی برای کسب منابع قدرت و ثروت پس از پیروزی در انتخابات بدون این که شایستگی آن را داشته باشند(البته قطعا در میان افراد ستادها، کسانی بودهاند که بدون چنین نگاهی و واقعا برای ایران تلاش کردند). مسأله دیگر، بردن منازعات انتخاباتی و حب و بغضهای رقابتها و تبلیغات انتخاباتی به فضای اجرایی دولت و سازمانهای دولتی است. پیشبرد اهداف توسعهای دولت به ویژه گام گذاشتن در اصلاح حکمرانی نسبت دولت و مردم، نیازمند تفکیکگذاری شدید بین دوران رقابت انتخاباتی و دوران استقرار دولت است. عمده شایستگان، در فعالیت ستادهای انتخاباتی وارد نمیشوند. آقای پزشکیان نباید خود را مدیون هیچ فرد، گروه، حزب و گرایشی بداند. او مدیون ایران و مردم ایران است؛ همان طور که در شعار انتخاباتی برای_ایران برجسته شد. از این رو، یکی از اقدامات برای فائق آمدن بر مسائل توسعه نامتوازن ایران، انتخاب مدیرانی است که با معیار گفتمان انتخاباتی ایشان همخوان باشند؛ یعنی عدالتخواهی، شایستهسالاری، اخلاقگرایی، احترام به حقوق شهروندی و برخورداری از نگاه کلان نسبت به ایران به عنوان کشوری تاریخی و همبسته بدون ذهن تمایزگذار و برتری دادنهای منطقهای، و برخوردار از دیدگاه همگرایانه نسبت به مناطق ایران و محدوده تحت مدیریت خود در تمام سطوح و لایهها؛ در این صورت، آن که در دهستان فعالیت میکند، روستای خود را برتری نمیدهد و آن که در شهرستان مدیریت میکند، شهر خود را نور چشم نمیبیند و آن که در استان مستقر میشود، شهرستان و وابستگیهای محلی خود را در اعمال مدیریت وارد نمیکند. تنها در این صورت است که میتوان توسعه متوازن منطقهای را رقم زد.
بیشتر بخوانید:
روند افزایشی خودکشی از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱
سطوح تحلیل خودکشی در ایران
مطالعات جدید برای ایجاد توازن میان مناطق غنی و فقیر درون استان ها / شاخص های توسعه درون استانها نامتعادل توزیع شده اند
216216
نظر شما