اول:چندي قبل در يادداشتي نوشتم که نشان دادن عکس ساز هم در سيما با مشکلات تو بر تو و پيچيدهاي روبرو شده است و اگر گزارش يا مطلبي بخواهد در معرفي کتاب يا آلبوم موسيقي در شبکههاي داخلي پخش شود، نيابد عکس سازي بر پس و پشت آن باشد ،وگرنه به تيغ سانسور دچار ميشود. نمونه مصداقياش گزارشي از نمايشگاه موسيقي وآثار شنيداري(مهرماه) در تالار وحدت بود که يادداشتم نيز به همان ممانعت از پخش همان گزارش باز ميگشت.
دوم:عصر امروز(28آذر) اما خبر ديگري شنيدم(آن هم از کسي که اين عکس ها را گرفته و کمتر پيشکسوت و استاد موسيقي است که او را نشناسد) که بيش از خبر اول تکانم داد. نمايشگاه عکسهاي استاد حسن کسايي که خانم فروغ بهمن پور زحمت عکاسي آن را کشيده و قرار بود در نگارخانه لاله،در روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه به نمايش درآيد، با عدم موافقت دستاندرکاران سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران روبرو شد. آن هم درست دو روز مانده به برگزاري اين نمايشگاه که تقريبا تمامي کارهاي جنبي آن از جمله چاپ پوستر و کارت دعوت و ... انجام شده است.
توجيه دست اندرکاران سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران،همزماني اين نمايشگاه با شهادت امام چهارم ما شيعيان(حضرت زينالعابدين عليهالسلام) است که بر اساس يکي از روايتها روز 25 محرم سال 95 قمري به ديار باقي شتافتند.
سوم:پرسش اين است،در حالي که ساز ني تنها سازي است که تقريبا در ايام عزاداري و محرم اجازه اجرا دارد،چرا بايد نمايشگاه عکس شاخصترين نماد اين ساز با چنين بيتدبيري مدير برهم بخورد؟
به ياد دارم اخيرا در سوگواره عاشورايي که از سوي ميراث فرهنگي در ارگ آزادي برگزار شد،ساز ني و نوازنده آن به دليل همين محضورات خوانندگان را همراهي ميکردند. يعني ساز ني تنها سازي است که در ايام محرم ميتوان آن را در مراسم نواخت،همچنانکه در سمينار بينالمللي از بلخ تا قونيه،که 26 و 27 آْذر(شنبه و يکَشنبه) در مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامي برگزار شد، آقاي حسامالدين سراج،خواننده نامي ،با ساز ني به اجراي برنامه پرداخت.
پس اين قاعده و عرفي جاافتاده در ميان مديريت هنري کشور است که ميتوان ساز نيرا در ايام سوگواري و ماههاي محرم نواخت و اجرا کرد. همچنانکه يکي از شکوهمندترين قطعات تاريخ موسيقي ايران،نينوا،ساخته استاد حسين عليزاده، براي ني و ارکستر تنظيم شده است و بيتالغزل پخش در ايام سوگواري سالار شهيدان است. با اين همه به گفته خانم بهمنپور اصلا قرار بر اجراي موسيقي هم نبود و تنها نمايشگاهي بود که اتفاقا با غروب شب يلدا هم همزمان شده بود.
علاوه بر اين ساز ني در فرهنگ ما ايرانيان سازي عرفاني است و همه ما ايرانيان با نام«ني» به ياد نينامه (ابيات ابتدايي مثنوي معنوي) ميافتيم که آغاز اين کتاب مبارک هم با نام ني تبرک پيدا کرده است.
بشنو از نيچون حکايت ميکند
از جداييها شکايت ميکند
علاوه بر تمامي اين نکاتي که در توجيه ساز ني آورديم،نکته با اهميتتر اين است که اين نمايشگاه به نام کسي تبرک يافته است که پدر ساز ني در دوره معاصر نام گرفته است. استاد کامل و تمام که بيهيچ ترديدي تمامي اهل موسيقي و فرهنگ بر استعداد بينظيرش صحه ميگذارند و اگر بخواهيم چند تن را در موسيقي ايراني نام ببريم که برخي مسولان مدام از آن موسيقي و اجرا و قطعاتش به عنوان موسيقي مورد نظر نظام ياد ميکنند و يک کلمه فاخر ميگويند و قطعا ده کلمه کسايي از آن بيرون ميآيد، همين استاد کسايي است.
دم که مرد نايي اندر ناي کرد
در خور ناي است و ني در خورد مرد
اين بيتي بود که در گفت وگويي که سالهاي مياني دهه هفتاد با استاد کسايي داشتم،در سخنانشان بيان کردند و نگارنده هم در روز هفتم همشهري منتشرش کرد و به خوبي جايگاه استاد كسايي را نشان ميدهد كه اطلاعات و اشرافشان به موسيقي بسي بيش از آني است كه در نيميدمد و ني تنها گوشهاي از آن دانش و بينش وسيع درباره ادبيات و شعر وآواز و موسيقي كلاسيك ايراني را باز ميتاباند.
به گمان من ، و بسياري از اهل موسيقي و حتي فرهنگ و هنر و نيز سياستگزاران اصلي فرهنگ در اين کشور،کار سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران، در بر هم زدن اين مراسم ،خطايي نابخشودني است ، ضمن آنکه نشان از ناپختگي و کم تدبيري و بيمسئوليتي هم دارد که ميتوانستند از ابتدا برنامه را به نحوي سامان دهند که با چنين روز و شبههاي برخورد نکند،نه آنكه دو روز مانده به برگزاري مراسم آن را لغو به آيندهاي نامعلوم حوالت دهند.
نظر شما