از یارگیری و جبهه بندی در منطقه و گسترش حمله به یمن و نقش آفرینی منفی در مذاکرات برجام گرفته تا کشیدن جنگ داخلی به خاک یکدیگر (حمله تروریستی داعش به مرقد امام (ره) و مجلس و حادثه روز 31 شهریور ماه 1397 ارتش در اهواز و حمله نیروهای یمنی به خاک عربستان سعودی). اما هر چه که در این دوره 8 ساله گذشت، این هست که هم برای جمهوری اسلامی ایران هزینه های سنگینی را در بر داشت و هم به تَبَع آن برای عربستان سعودی هم متحمل خسارات بسیاری گردید.
عربستان سعودی در بازی که در منطقه به راه انداخت تا از آن منتفع گردد، خودش در آن گرفتار آمد (حمله به یمن). در آن سوی جبهه، جمهوری اسلامی ایران هم برای حمایت از گروهها و کشورهای مورد حمایتش به تنگنای اقتصادی و سیاسی رسید. به طوری که دو کشور ناخواسته در میدان ترسیم شده (یا حداقل مورد قبول) دشمنان امت اسلامی گرفتار شدند (مانند جنگ ایران و حزب بعث عراق). در این رویارویی ناخواسته ی طرفین، نیروها و توان امت اسلامی را متاسفانه معطوف به هم که بر ضد هم بودند، قرار گرفت و منطقه را به سوی آشوب و ناامنی پیش بردند. اما پس از خوابیدن گرد و غبار منطقه (نابودی داعش، فرار آمریکا از افغانستان) صداهای طرفین به یکدیگر رسید و دو طرف به این نتیجه رسیدند که بهترین راه حل، مذاکرات مستقیم و حمایت از یکدیگر در امور منطقه ای است.
حال که آمد و شد مقامات عالی رتبه از سال 1393 (آخرین دیدار سفر جواد ظریف به ریاض جهت شرکت در مراسم فوت ملک عبدالله بود)، توسط وزیران امور خارجه دو کشور در چندماهه اخیر زده شده است، بهتر است که عالیترین مقامات دو کشور از خاک یکدیگر بازدید به عمل آورده و سطح روابط و همکاریها را در زمینه های بیشتری گسترش داده و از توان یکدیگر برای رسیدن به اهداف هم مدد بگیرند.
البته نکته ای که در اینجا لازم به ذکر است که، نزدیکی این دو قدرت برتر منطقه، قطعا همراه با کارشکنی هایی از سوی سایر قدرتهای منطقه و فرامنطقه ای روبه رو خواهد گردید. (مانند مطرح شدن مجدد جزایر سه گانه ایرانی از سوی امارات عربی منحده یا میدان گازی آرش یا الدوره).
نخبگان دو کشور باید بدانند که برای پا گذاشتن در مسیری که به نفع همگان هست باید سختی هایی را به تن بخرند و کارشکنی هایی که میشود را با متحدین خود به بحث و میان بگذارند (عربستان سعودی با کویت و امارات متحده عربی وارد مذاکرات شود و کمک به حل اختلاف دو کشور نامبرده با جمهوری اسلامی ایران نماید و جمهوری اسلامی ایران هم با دو کشور یمن و سوریه برای باز روابط با عربستان سعودی چاره اندیشی کند).
اگر بگویم که منطقه ی جنوب غرب آسیا، هم مانند اتحادیه اروپا توان تشکیل چنین اتحادیه ای را داراست، سخنی به گزاف نگفتم. چرا که مولفه های تشکیل اتحادیه در این منطقه بسیار بهتر از اتحادیه اروپاست. از جمله توانهای منطقه جنوب غرب آسیا جهت تشکیل اتحادیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کمتر بودن تعداد اقوام و نژادهای منطقه (فارس، عرب و ترک) به نسبت اقوام اتحادیه اروپا (همگرایی آسانتر)،
- استفاده نخبگان منطقه از اصول کلی دین مبین اسلام در راستای وحدت،
- بهره گیری از تاریخ و فرهنگ مشترکی که در بین کشورهای منطقه در طی سالیان متمادی شکل گرفته است (پخش جغرافیای سیاسی در منطقه)
- موقعیتهای استراتژیک در خطوط مرزی قاره ای (متصل کننده قاره های آسیا، آفریقا و اروپا)،
- جغرافیای امنیتی پایدار در ترانزیت نفت و گاز (به عنوان وزنه ای محکم در برابر سایر قدرتها)،
- استفاده از پتانسیلهای بین المللی و جغرافیایی کشورها در سازمانهای فرامنطقه ای و جهانی (عضویت هر کشور منطقه در سازمانهای فرامنطقه ای و کمک گرفتن از سازمان مربوطه در جهت رشد و اعتلای سایر همسایگان منطقه ای).
کارشناس ارشد روابط بینالملل
v.ozeiri@gmail.com
نظر شما