در این تصویر نوشته بود :
توابین شک کردند . شاید هم ترسیدند ...... که ........ . آنها از کربلا جاماندند . توبه کردند ...... سپس شدند توانین . اما . توابین کربلایی نشدند ..... !!
اگر به ولی امر زمانت شک کنی از کربلا جا می مانی.
یکی گفت هنوز با این گرانی ها پای آرمانهای انقلاب و رهبرت هستی ؟! گفتم در مکتب امام حسین (ع) ممکن است زمانی آب هم برای نوشیدن نداشته باشیم.
در جواب این دوست عزیز اینگونه می نویسم :
سلام دوست محترم .
آیا میدانی چه نوشته ای را فوروارد کردی و آیا میدانی فرهنگ و مکتب امام حسین (ع) چیست و کاربرد این فرهنگ و مکتب در شرایط امروز چیست؟
اول اینکه : امام حسین (ع) که بی هدف و بی برنامه و همینطوری سر به بیابان نگذاشت و به قصد تشنگی و شهید شدن به این وصف به کربلا نرفت .
او در مقام و جایگاه یک انسان حق انتخاب داشت و اصحاب او هم در جایگاه هر انسانی حق انتخاب داشتند.
او می توانست با حاکم جور آن وقت بیعت کند و بشود امام درباری با خدم و حشم و تا پایان عمر کیف هم میکرد و درچند ده سال بعد هم با تغییر حکومت ها از تاریخ محو شود.
و می توانست خودش باشد و به وظیفه ذاتی و امامت اش عمل کند و خط جدش را انتخاب و برای اصلاح امت پیامبر اکرم (ص) حرکت کند و در این راه سختی هایش را تحمل کند و یا پیروز شود و یا شهید شود.
امام حسین (ع) امام معنوی و پدر معنوی و راهبر امت بود و برای اینکه حرفی نگفته بر زمین نمانده باشد راه خودش را با علم به آن و نتیجه اش انتخاب کرد و با ابتکار و مهارت خاص آن را در محیط و جغرافیای کربلا مدیریت کرد تا همه حق و باطل را به وضوح ببینند و امام حسین واقعی و به حق بودن راه خدا و راه جدش را درک کنند و به همین دلیل در تاریخ و قلوب بشریت ماندگار شد.
خاندان و اصحاب امام هم دانسته و بدون هیچ زور و اکراهی راه مولایشان را انتخاب کردند و مثل حسین (ع) در تاریخ ماندگار شدند.
دوم اینکه : میگویید در مکتب امام حسین (ع) تشنگی هم باید کشید بله صحیح است تشنگی و سایر سختی ها را هم باید کشید . اما اگر مکتبی نباشی و فقط همینطوری و ندانسته شعارش را بدهی و برای این شعار هم کاسب باشی و بی برنامه باشی و شاید هم کار خراب کن باشی و با تقصیر خودت تشنه شوی و به پای مکتب بگذاری آنوقت چه می شود؟
مکتب امام حسین که فقط در شعار نیست بلکه در عمل هم باید امام حسینی و اصحاب امام حسینی باشی و در عمل هم باید هدف داشته باشی و با برنامه باشی و حتما باید آدم های توانمند هم در کنارت باشند.
سوم اینکه : شما هیچ وقت نمی توانید راه امام حسین (ع) و وضعیت کاروان امام حسین و شیب ابی طالب و جنگ احزاب و جنگ های حضرت علی و امام حسن علیهما السلام و ....... را فقط با شعار و لفاظی های امروز و شرایط و تجربیات و دانش امروز جامعه را با آن روز جامعه صدر اسلام در مقابل هم قرار دهید و قیاس کنید و برای آن نظر بدهید..
چون بین آن زمان شرایط و امروز و شرایط ما یک دنیا فاصله و فرق است و باید با نگاه به تاریخ و تجربیات و عبرت های گذشته برای امروز صحبت کنیم و حرف بزنیم و تصمیم سازی و تصمیم گیری کنیم.
چهارم اینکه : شما از گرانی و پای کار ماندن مردم نوشتید و من این نوع گرانی و گرسنگی و تشنگی و ناهنجاری ها و نا امنی های اقتصادی و چیزهای شبیه به اینها را از عملکرد مکتب مهدویت و امام حسین (ع) نمیدانم بلکه آنرا ناشی از انتخاب های غلط و بد تدبیری سهوی و شاید هم امور عمدی ناشی از نفوذ بیگانگان میدانم و در ادامه میخواهم در این مورد چند خط بنویسم .
ببینیم ما و مردم ما در قرن 15 هجری شمسی زندگی میکنیم و مردم و آدم های صفر کیلومتر بی تجربه نیستیم که هیچ چیزی ندیده باشیم. و ندانیم.
اتفاقا آدم های دنیا دیده و اصطلاحا سرد و گرم روزگار چشیده هستیم .
ما زادگان در سر زمین ایران هستیم و صرف نظر از اینکه تاریخ چند هزار ساله باستانی داریم . تاریخ 1425 ساله اسلام هم داریم که در آن انواع اقسام آدم ها با انواع شعارها آمدند و رفتند با انواع و اقسام حکومت ها با اندیشه ها و سیستم های مدیریتی و گفتمانی آمدند و حاکم شدند و بر مردمان شان حکومت کردند و رفتند.
علاوه بر آن ما به عنوان بخشی از جامعه بشری تاریخ حکومت ها و اداره جوامع جهان را در اختیار داریم و از آنها آگاه هستیم.
پس باید به این نتیجه و باور رسیده باشیم که با بودن این همه گنجینه های ارزشمند متنوع و بهره گیری از تجربیات بشری در طول هزاران سال گذشته و با داشتن فرهنگ غنی و قوی و قابل دفاع اسلامی و بخصوص شیعی در مکتب امام حسین (ع) و در مکتب حسین زمان و در مکتب امام زمان (ع) باید بتوانیم جامعه مان را خوب هدفمند و با برنامه و مدیریت کنیم.
در جمهوری اسلامی ایران ما باید کارگزاران و متولیان و مدیران مدبر هدفمند و با برنامه امور در تراز شیعه داشته باشیم و این مدیران و کارگزاران و متولیان امور باید با دانش و مشورت بتوانند از تاریخ و تجربه گذشته عبرت و درس گرفته و با استفاده از تجربیات ارزشمند تاریخ و استفاده از تجربیات قرآن و ائمه معصومین علیهم السلام و تطبیق و تحلیل علوم و شرایط روز امور زمان حال را به روز و با ابزار روز و روش های روز که در جهان استفاده می شود مدیریت کنند و برای امور آینده نیز پیش بینی و برنامه داشته باشند و در مجموع آنقدر بافکر و توانمند و کارا و حال و آینده نگر باشند که مثل یک شطرنج باز حرفه ای برای هر نوع موضوعی برنامه و حرکت داشته باشند و آماده عمل و حتی مقابله باشند .
این مدیر و حتما مدیریت تحت امر او مطمئنا آنقدر زیر و زرنگ و با کیاست و با سیاست و حرفه ای و بهره ور است که هدفمند امور و کارها را مهار و مثل یک خلبان حرفه ای هواپیما را مثل موم در دست دارد و جلو تر از سرعت و حرکات هواپیما فکر میکند و با آرامش و تمرکز به کارهایش میرسد و برنامه هایش را عمل میکند
مدیر حرفه ای متعهد هم مثل یک خلبان حرفه ای متعهد است که هدف دارد و مطابق آموزش ها و توانمندی ها و برنامه هایش و ارزش هایش عمل میکند و برای انجام امور از داخل و خارج سیستم مشورت میگیرد و تصمیم میگیرد و در اندازه سیستم های خودش تعهد میدهد و برای دلخوش کنک مردم و مقامات وعده سر خرمن و خارج از توان نمیدهد و با برنامه هایش بگونه ای عمل میکند و پیش میرود که بدون ترس اجازه میدهد که همگان بر رفتار و اعمالش ناظر باشند و در مقابل رفتارش متعهد و پاسخگوست.
حتما این مدیر و این نوع مدیریت از آدم های با دانش و با تجربه و حرفه ای و بهره ور و دلسوز استفاده میکند که به موقع انتخاب و گمارده شده و سرجایشان هستند و مثل یک سیستم کارا و توانمند و متصل و اصطلاحا مثل موتور بنز با مصرف سوخت پایین و راندمان بالا همه سیستم و اجزا و قطعاتش هم خوانی دارند و بیصدا کار میکنند و از هم پشتیبانی میکنند و کمترین عیب و نقص را دارند و به سازمان و مردم خدمت میرسانند.
وقتی این چنین شد و با این اوصاف که از اوصاف یک مکتب پویا و موفق به نام امام حسینی و مهدویت است آنوقت در این مدیر و این نوع مدیریت حتما و حتما موضوعاتی به نام گرانی و تورم و نقدینگی و دلار و فرار مالیاتی و بی آبی و بی گازی و بی برقی و بیکار و بازنشسته و تامین اجتماعی و سلامت و ........ معنا نباید داشته باشد.
اما متاسفانه بر عکسش هم هست و آن اینکه
اگر فردی همینطوری و خارج از قانون و چارچوب های شایسته سالاری بخاطر رفاقت و هم جناحی و همشهری و سفارش های گوناگون و ...... و بی هدف و بی برنامه برای کاری که مناسب نیست منصوب و مدیر شود به احتمال بسیار زیاد این شخص مدیر مدبر برای آن سیستم مناسب و کارا نیست و چون فقط و فقط به نیت در خدمت به جناح و رفقایش و اشخاص است پس نمی تواند امور و کارها را مناسب با زمان انجام دهد و حتما هم عقب تر و حتی خیلی عقب تر از زمان و برنامه آن سازمان است و با این نوع آدم و این نوع مدیریت تکلیف کار هم مشخص است و نباید هم انتظار معجزه داشته باشید
در اینصورت بدون هیچ شک و شبه ای از کوزه همان برون می تراود که در اوست و باید انتظار داشته باشی که اقتصادت و معشیت مردمت و اجتماعت و فرهنگت و فضای رسانه ای ات لنگ بزند و درگیر تورم و گرانی و بی صاحب بودن بازارها و هر هر کی بازارها و ........ و بی برقی و بی آبی و ....... شود و طبق معمول بهترین راه فرار هم برای این اشخاص برای توجیه ناکارآمدیشان این است که تمام مشکلات را به نام دشمن می نویسند و با دادن آدرس های غلط و دور کردن جامعه از اهداف اصلی ملی و انقلابی، تشویش ادهان میکنند و ...... .
در مکتب امام زمان، امام تو آنقدر با زکاوت و خردمند و فرزانه و قوی و بی نیاز است که خوب میفهمد چه کسی مدیر و مدیر و خادم است و خوب کار میکند و چه کسی ناتوان است و دارد فیلم بازی میکند و باید بدانی که امام تو گوشش شنونده و بدهکار مجیزگویی و پاچه خواری نیست.
امام حسین زمان و نایبش امام خامنه ای (حفظه الله) یار صادق و با تقوا و کارا و توانمند و مدیر مدیر و پای کار می خواهد که کشور و انقلاب را به اهدافشان برساند و یکی از آنها توسعه یافتگی و پیشرفت کشور است .
حالا اگر من و تو خیلی هنرمند هستیم و حقیقتا باور داریم که در فرهنگ مهدویت و انتظار آن یار امام و منتظر واقعی امام هستیم آن کاری را که می توانیم به بهترین شکل انجام دهیم ، حتما آن را با دقت کامل و به بهترین شکل و دقیق و منظم و طبق برنامه انجام میدهیم و اگر حقیقتا نمی توانیم آن را انجام دهیم بهترش این است که به امام خیانت نکنیم بلکه بگردیم آن شخص و آن سیستم خوب و بهترینش را پیدا کنیم و از او و از آنها خواهش کنیم که بیاید و خدمتی کند .
اگر ما به این باور رسیدیم و اینگونه عمل کردیم بدانیم که در مکتب امام حسین (ع) از منتظرانیم و این کار ارزنده ما بخشی از فلسفه حکمرانی واقعی و اصولی اسلامی و شیعه است .
اگر چنین کنیم و دیگران هم چنین کنند بدان که شایسته سالاری در تراز اسلام و قرآن و مکتب شیعه در جامعه ما اتفاق افتاده و همان مدیر مدیر تراز امام زمان و مذهب شیعه ای که دنبالش هستیم سر جایش نشسته و دارد به کشور و مردم و حفظ و پایداری اسلام و مذهب و مکتب شیعه خدمت میکند و شکر گذار و آسوده خاطر و مطمئن باشیم که جای هیچ نگرانی نیست.
درست مثل نگاه و بررسی یک شرکت هواپیمایی قوی و منظم و مطمئن است که هواپیماهایش خوب طبق برنامه نگهداری می شوند و به موفع چک شده و به روز هستند و خلبانانش و کادر پروازی و تعمیر و نگهداری اش توانمند و امتحان پس داده و قابل اعتماد هستند و به این امید به شرکت و هواپیما و خلبان و کادر پروازی و نگهداری شرکت اعتماد میکنی و با توکل بر خداوند وجود و جان خودت و خانواده ات را برای سفر به داخل هواپیما می بری و امید داری و مطمئنی که در مقصد سالم از هواپیما بیرون می آیی . ان شاءالله
و این یک نمونه بسیار کوچک و ملموس از شایسته سالاری است و در فرهنگ و مکتب انتظار و مهدویت داشتن هدف و برنامه و شایسته سالاری یکی از اصول حکمرانی و خدمتگذاری است.
این مقدمه ای است که میخواهم از فرهنگ انتظار و مهدویت و رابطه آن با توسعه یافتگی کشور بنویسم .
من سالهاست که می نویسم و سخنرانی و مباحثه میکنم و تمرکزم و علاقه ام به توسعه یافتگی و پیشرفت ایران با محوریت اخلاق است .
موضوعی که میدانم مورد علاقه و هدف تمام ملت بزرگ ایران در داخل و خارج از مرزهای کشورم است.
بر اساس معیارهای سازمان ملل تعدادی از کشورها توسعه یافته و پیشرفت شدند .
در دنیا از کشورهای توسعه یافته و پیشرفته که به همین دلیل توسعه یافتگی الگوی مدیریتی و برنامه ای سایر کشورها هستند سئوال میکنند چگونه توسعه یافته و پیشرفته شدید و آنها میگویند این گونه.
دلیل این الگو شدن و این نوع سئوال این است که در علم جنگ و علم مدیریت و حتی در رقابت ها هیج وقت از پیروز میدان نمی پرسند چرا پیروز شدی بلکه می پرسند چگونه پیروز شدی و راه موفقیت تو چه بود به ما یاد بده تا ما هم همان کاری بکنیم که تو کردی و ما هم مثل تو پیروز و موفق باشیم.
اما از شکست خوردگان میدان با خفت می پرسند چرا شکست خوردی؟
چون مردم نمی خواهند شکست بخورند پس از تو می پرسند دلیل شکستت چه بود تا آن راه را نروند
این فرق پیروز و شکست خورده در میدان و نگاه ها و سئوالات مردم است.
ایران ما کشور اسلامی و شیعی است که تحت تاثیر و نفوذ و قدرت فرهنگ انتظار و مهدویت و طبق ابلاغ فرمان رهبری انقلاب در آبان 1382 قرار است در پایان برنامه هفتم توسعه، کشور اول منطقه غرب آسیا شویم و قرار است سند چشم انداز توسعه یافتگی ایران در پایان این برنامه محقق شود.
تا امروز بخش های کمی از آن پیاده شده و متاسفانه در این 16 سال گذشته آن انتظاری که میرفت نکردند و محقق نشد؟
شاید که نه بلکه حتما یکی از دلایل مهم عقب افتادن از تحقق سند چشم انداز و توسعه یافتگی ایران گماردن افراد شعاری و شلوغ کن بجای افراد کاری در کارها بوده است.
در فرهنگ انتظار و مهدویت خوردن و خوابیدن و اینکه او می آید و مشکلات ما یک مرتبه حل می شود جواب نداده و جواب نمیدهد و اصولا مغایر با سنت الهی و توهین و تحقیر این فرهنگ ارزشمند است.
دعا کردن و چراغانی هم خوب است اما آن ها هم به تنهایی جواب نمیدهند چون کاری که باید انجام شود نمی شود.
در فرهنگ انتظار و مهدویت باید هدفمند بود و با توکل بر خدا و استعانت از او با برنامه و نقشه راه و گماردن و کمک گرفتن از آدم های کاری کمر همت را محکم کرد و وارد میدان شد و کمتر حرف زد و بیشتر عمل کرد تا قوی و قدرتمند شوی.
همان کاری که در تمام کشورهای توسعه یافته و پیشرفته و قدرتمند کردند.
آنها هدفمند بودند و انتخاب شایسته داشتند و کمتر حرف زدند و بیشتر عمل کردند و در رقابت جلو افتادند.
در فرهنگ انتظار و مهدویت باید شرایط را برای ظهور و حضور حضرت آماده کرد و یکی از خدمات بزرگی که می شود در فرهنگ مهدویت و انتظار به امام زمان داشت این است که ایران ما و کشور امام زمان کشور و قدرت اول منطقه و توسعه یافته شود.
آنوقت که اول شوی و توسعه یافته و قدرتمند شدی ، مشکلاتت مطمئنا خیلی کمتر شده و مردم منطقه در همسایگی ات و حتی آنطرف تر های همسایگی ات بجای گوش کردن به اراجیف حاکمان خود، قدرت ایران را در تمامی ابعاد می بینند.
آنوقت بی هیچ هزینه ای و بدون جنگ و بدون نزاع و بدون چانه زنی و اینکه من خوبم و دیگری بد است ، جذب ما می شوند و ما می شویم الگوهای آنها و راه برای حضور و ظهور حضرت هموار و آسان و باز می شود و باید به این باور برسیم که بهترین و ساده ترین و پربازده ترین و ارزانترین راه برای شروع پیروزی ها فقط توسعه یافتگی و پیشرفت است که می توانیم با این سلاح قدرتمند در منطقه موفق شویم که ان شاءالله و بعون الله موفق هم می شویم و شک نکنیم اولین خاکریزی که باید آنرا فتح کنیم همین موضوع اقتصاد و فرهنگ است که در برنامه توسعه یافتگی و قدرت اول منطقه غرب آسیاست که با شایسته سالاری محقق می شود.
این چیزی است که دشمنان میدانند و مطمئنا مانع از آن می شوند کما اینکه تاکنون از خارج و داخل مانع شدند و نمونه هایش را دیدیم و از آنها آگاهی داریم و به نظر میرسد برای اصلاح و پاکسازی و خالص سازی هدفمند سازی مدیریت و مجریان کشور بهترین وقت همین الان است که در برنامه هفتم توسعه به سمت و سوی توسعه یافتگی و پیشرفت و قدرتمندتر شدن کشور را هدفگذاری کنید و گام های اساسی و محکم و قوی و پر انرژی و شتابان با پشتوانه رهبری و مردم بردارید..
درخواست حقیر از رییس جمهور محترم جناب آقای دکتر رییسی عزیز این است که حداقل کار و لطف و خدمتی که دولت مردمی ایشان می تواند در سال 1402 به ملت ایران تقدیم کند این است که در نوشتن برنامه هفتم رفیق بازی و جناح سالاری را کنار بگذارد و زیر بار فشار این و آن ها نروند و از فرصت برای رسیدن به اهداف بزرگ استفاده کنند و بگونه ای برنامه هفتم را بنویسند که :
اول : برنامه هفتم توسعه باید برنامه ای شفاف و دسترس و هوشمند و پیشگیرانه و چابک با واکنش سریع و آماده در مقابل بحران ها و حوادث و با انعطاف با زمان و شرایط و مطابق زمان و اهداف های ملی و انقلاب باشد و
دوم : تعاریف در برنامه هفتم شفاف و قابل فهم و دسترس برای همه به روز و رو به آینده و پاسخگوی به نیاز جامعه با حفظ اسلامیت و انقلابی و هویت ایرانی ما باشد و
سوم : برای اجرای خوب و به موقع برنامه حتما و حتما گماردن افراد صالح و توانمند و حرفه ای و برنامه محور و قانون محور و باورمند به برنامه و اهداف برنامه و در تراز دولت و حکومت امام زمان (عج) و در تراز ولایت ولی فقیه زمان حضزت امام خامنه ای (حفظه الله) در دستور کار باشد و
چهارم : برنامه و نقشه های راه و اشخاص مجری بگونه باشند که متعهد و ملتزم به نتیجه در زمانش باشند و نظارت مردمی و پاسخگویی به رهبری و مردم در دستور کار باشند تا مردم امیدوارتر شوند.
پنجم : در پایان برنامه هفتم توسعه سند چشم انداز و یا حداقل 85 درصد سند چشم انداز ایران توسعه یافته محقق شده باشد.
این حداقل کار و لطف و خدمتی است که دولت جناب آقای دکتر رییسی می تواند برای توسعه یافته شدن ایران ما و پیشرفت کشور و تحقق آرزوی های رهبری و ملت انجام دهد. ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها
با احترام و ارادت
جمعه 26 اسفند 1401
نظر شما