یش از ۲۰۰۰ سال پیش، در معبدی در شهر بورسیپا در بینالنهرین باستان یا عراق کنونی، دانشآموزی در حال انجام تکالیفش بود. نام او نبو کوسورشو بود و برای کار در معبد آموزش میدید. وظیفهی او سرو نوشیدنی برای مراسم مذهبی بود از طرفی سوابق اداری را هم روی لوحهای گلی به خط میخی مینوشت و سرودهای باستانی را با نسخهبرداری از لوحهای قدیمی، حفظ میکرد. این وظایف روزمره همراه با وظایف دیگر، نبو کوسورشو را به بخشی از میراث ارزشمند خواندن و نوشتن تبدیل کردند.
در زمان نبوکوسورشو، ۳۰۰۰ سال از ظهور خط میخی گذشته بود. سومریها این خط را ابداع کردند و از آن برای ثبت سهم غذا و نوشیدنی کارگران یا معابد استفاده میکردند. به مرور زمان، متون سومری پیچیدهتر شدند و افسانهها و سرودهای زیبایی را ثبت کردند. برای مثال یکی از آنها به بزرگداشت خدای نوشیدنی، نینکاسی و مهارت او در خمرهگذاری اختصاص داشت.
به مرور خط سومری منسوخ شد و خط مدرنتر اکدی جای آن را گرفت. در این زمان، کاتبها به شکلی هوشمندانه فهرستهایی طولانی از علامتها را به هر دو زبان تولید کردند. درواقع این فهرستها همان لغتنامهها یا دیکشنریهای باستان بودند. کاتبان با این کار میخواستند دانش لوحهای قدیمی را برای همیشه حفظ کنند.
نسل نبو کوسورشو که به زبان اکدی یا شاید آرامی در زندگی روزمره صحبت میکردند، آخرین گروهی بودند که از خط میخی استفاده میکردند. شاید نبو خود را صرفاً کاتبی جوان و معمولی میدانست که میخواست خط میخی را زیر سایهی خیرخواهانهی نبو، خدای نوشتار و کاتب جهان، برای نسلهای بعدی حفظ کند. او با تمام باور قلبی، از لوحهای قدیمی رونوشت برمیداشت. برای مثال براساس یکی از نوشتههای او، علامت سومری با تلفظ «او» میتواند به معنی هدیهی ازدواج یا سارق منزل باشد.
او روی لوحها مینوشت که برای «مطالعه» و بهعنوان تمرین یا پژوهش از آنها کپی برمیدارد و بهعنوان یک پیشکش آنها را در معبد قرار میداد. جی کریسوستومو، استاد تمدنها و زبانهای باستانی خاور نزدیک در دانشگاه میشیگان، به بررسی عمیق لوحهای نبو میپردازد. او میگوید:
او در حال یادگیری نوشتن و این فهرستها بود و سپس آثار خود را وقف خدای نبو و معبد میکرد.
این فهرستهای متواضعانه که در سایهی زیگورات عظیم (معبد پلکانی هرمشکل) نوشته شدند، عامل ماندگاری و فناناپذیری نبو کوسورشو بودند.
لوح خط میخی دوزبانه، کلماتی به زبانهای سومری و اکدی را نشان میدهد. کاتبها چنین فهرستهایی را تولید میکردند تا اطمینان پیدا کنند لوحهای قدیمیتر سومری برای همیشه قابل درک باقی میمانند.
بسیاری از افراد آرزو دارند پیامی را بنویسند که تا هزاران سال بعد قابل خواندن باشد این پیام میتواند شعری زیبا برای نسلهای آینده یا هشدار دربارهی خطرهای ضایعات هستهای باشد. مردمان گذشته با موفقیت پیغامهایی فناناپذیر یا حداقل بسیار بادوام را از خود بهجا گذاشتهاند.
برخی از آنها مثل نبو کوسورشو کلیدی را برای پی بردن به کل تمدنها از خود باقی گذاشتند. پژوهشگران قرن نوزدهم بر سر رمزگشایی زبانی اسرارآمیز که در لوحهای معابد بینالنهرین به دست آورده بودند، رقابت میکردند. این لوحها از معابد و مکانهایی به دست آمدند که تا مدتها با ماسه پوشیده شده بودند، بنابراین سومریها واقعاً گمشده و فراموش شده بودند.
چالش اصلی اینجا است که زبان سومری ارتباطی با زبانهای شناختهشدهی دیگر ندارد؛ اما به لطف ارتباط زبان اکدی با زبانهایی مثل عربی و عبری، پژوهشگرها توانستند آن را رمزگشایی کنند همچنین به فهرستهای لوحی سومری اکدی کاتبان باستان دست پیدا کردند که بهعنوان فرهنگ لغت کاربرد داشتند.
از میان لوحها، یک مجموعه لوح به خاطر شرایط دستنخورده و متن متمایز توجه پژوهشگرها را به خود جلب کردند. این لوحها به نبو کوسورشو تعلق داشتند و هنگامی که باستانشناسها در سال ۱۸۸۰ اتاقهای مدفون معبد بورسیپا را باز کردند، کنار برخی ستونها و آجرهای شکسته کشف شدند. کریسوستومو بیان میکند:
بخش زیادی از دانستههایمان دربارهی سومریها ازطریق نبو کوسورشو به دست آمدهاند.
کریسوسموتو معتقد است این کاتب جوان که در اواخر نوجوانی یا اوایل دههی بیستسالگی تقریباً یک چهارم رونوشتهای شناختهشده از فهرست علائم دوزبانه را تولید کرده است، نقش تأثیرگذاری بر رمزگشاییها دارد. برای پی بردن به نقش تأثیرگذار نبو کوسورشو میتوان به رمزگشایی سوابق سومری سه هزار ساله بهویژه کاربرد چرخ و ساعت ۶۰ دقیقهای در میان سومریها اشاره کرد.
رویهمرفته در زبانهای مختلف بیش از یکمیلیون خط میخی از خاور نزدیک کهن به جا مانده است و میتوانیم آنها را بهلطف سرنخهای پایدار باقیمانده از کاتبانی مثل نبوکوسورشو بخوانیم. چه عاملی باعث بقا و معناداری این پیامها در طی دورهی طولانی زمانی شد؟ و چگونه میتوانیم از این دانش برای انتقال پیغامهای خود به آیندگان استفاده کنیم؟
این لوح به خط ب نوشته شده است که پیش از ظهور الفبا، در سرزمین اصلی یونان وکرت بهکار میرفت.
اغلب افکار و ایدههای انسان به ندرت تا زمان حال دوام آوردند. تاریخ مملو از ارجاعهایی به پیامهای ناپدیدشده است. این پیامها نه صرفاً از نوع فردی بلکه میتوانند زبانی کامل باشند و خاطرات جوامعی که به این زبانها گفتگو میکردند، محو شدهاند. برای مثال چه کسی زبان باستانی گوتی را به یاد میآورد؟
براساس یک رسید سفالی سومری، هزاران سال پیش شخصی در ازای دستمزد یک مترجم گوتی به او نوشیدنی میدهد و این تنها چیزی است که دربارهی گوتیها میدانیم؛ بنابراین، احساسات گوتیها و پیامی که میخواستند به دنیا ارائه کنند برای همیشه از بین رفته است. تنها چیزی که از آنها باقیمانده توضیحات پراکندهای از زبان سومریها است.
علاوهبراین ، پیغامهایی وجود دارند که از سالها جنگ، تهاجم و بلاهای طبیعی باقی ماندهاند. گرچه اسپانیاییها کوهی از کتابهای تمدن مایا را نابود کردند، خط مایا در نوشتههای نادری روی پوست درختان و لوحهای سنگی باقی ماندهاند و افسانهها و پیشگوییهایشان را حفظ کردهاند.
حال راز دوام این نوشتهها چیست؟ از سه کارشناس دربارهی کهنترین زبانهای جهان پرسیده شد که چگونه این تمدنها پیام خود را برای آیندگان مینوشتند؟ هر سه به ابعاد مشخصی از مواد اشاره کردند. برای مثال سنگ و رس بادوامتر از کاغذ یا سوابق دیجیتالی هستند. همچنین محیط و اقلیم مناسب هم به کمک میآیند. برای مثال در زمان جنگ و آتشسوزی شهرها، لوحهای خط میخی در آتش میپختند و سخت میشدند؛ اما جذابترین دیدگاه کارشناسان به خود کاتبها بازمیگردند.
نوشتهها و خطوط گذشته را میتوان مانند ستونی درنظر گرفت که به شکلی تصادفی از زیر سنگریزههای تاریخ کشف شده است. برای مثال میراث نبو کوسورشو، مانند تصادفی تاریخی به نظر میرسد؛ اما به نقل از پژوهشگرها، پیداکردن این سرنخها را نمیتوان تماما به شانس و تصادف نسبت داد.
عادتها، ارزشها و تصمیمهای مشخصی وجود دارند که شاید فناناپذیری متون را تضمین نکنند؛ اما شانس دوام و پایداری آنها را افزایش میدهند. البته بهترین روش برای آزمایش این معیارها اجرای آزمایشی کنترل شده است که در آن خطوط مختلف درمعرض چالشهایی مثل فروپاشی تمدن قرار بگیرند تا در نهایت بفهمیم کدام یک باقی میمانند.
در یونان، مهارت نوشتن پس از وقوع فاجعه و نابودی نخبگان باسواد در حوالی ۱۲۰۰ پیش از میلاد منسوخ شد و بعدها مجددا احیا شد
مردمی که نوشتن را فراموش کردند
دو جزیرهی مدیترانهای را در عصر برنز درنظر بگیرید که در آن گوسفندها مشغول چرا در بیشههای زیتون بودند. در هر دو جزیره مردم به کار کتابت روی قطعههای رسی مشغول بودند. یکی از این جزیرهها قبرس در نزدیکی ساحل شرقی نزدیک و دیگری جزیرهی کرت است. در کرت و سرزمین اصلی یونان، طبقهی ممتاز به نام مسینیها حکومت میکردند. آنها یونانی را با خط ب مینوشتند.
از حدود ۱۴۰۰ پیش از میلاد، فاجعهای برای مسینیها رخ داد. در ابتدا کاخ آنها در کرت نابود شد. ۲۰۰ سال بعد کاخهای سرزمین اصلی هم نابود شدند. هنوز مشخص نیست چه اتفاقی رخ داد و مورخان در حال پژوهش در این مورد هستند. بااینحال جزیرهی قبرس هم تحت تأثیر این اتفاق قرار گرفت.
در ابتدا فروپاشی اقتصادی رخ داد و سکونتگاهها متروکه شدند. گروه جدیدی از مردم هم از نقاط دیگر آمدند؛ اما با وجود تغییرات چشمگیر زندگی، بومیان آن منطقه به نوشتن به خط خود ادامه دادند و خطهای جدیدی را آموزش دادند همچنین روشهایی را از فرهنگهای اطراف خود آموختند.
بااینحال با از بین رفتن کاخها در کرت و سرزمین اصلی یونان، نوشتن هم متوقف شد. نهتنها خط ب، بلکه دانش بنیادی خواندن و نوشتن ناپدید شد. به گونهای که یک جامعه بهطور کامل نوشتن را فراموش کردند. این رویداد زمانی جنجالی میشود که کرت محل تکامل یکی از قدیمیترین خطهای اروپایی بود که قدمت آن به ۱۸۰۰ پیش از میلاد بازمیگردد؛ اما این میراث هم در زمان فروپاشی طبقهی ممتاز میسنی از بین رفت.
هنگامی که مردم یونان قرنها بعد نوشتن را از سر گرفتند، الفبا و خط آنها نمونهی تغییریافتهی خارجی بود و روش و سنت قدیمی آنها برای همیشه از بین رفته بود.فیلیپا استیل، پژوهشگر ارشد کلاسیک در دانشگاه کمبریج و کارشناس خطوط باستانی کرت، قبرس و یونان میگوید:
بهنظر میرسد در یونان با از بین رفتن کاخهای میسنی، آثار خواندن و نوشتن هم از بین رفتند. بین سالهای ۱۲۰۰ پیش از میلاد و سدهی هشتم میلادی، هیچ اثری از این خط وجود ندارد. بااینحال قبرس در طول کل آن دوره، خواندن و نوشتن را حفظ کرد.
عامل این تفاوت چه بود؟ با اطمینان نمیتوان به این پرسش پاسخ داد؛ اما به باور استیل، احتمالاً دلیل این مسئله به نگرش هر کدام از جوامع به مهارت نوشتن برمیگردد.
فیلیپا استیل، کارشناس خطوط باستانی دانشگاه کمبریج، لوحی رسی را با پیغامی برای آیندگان در دست دارد
خطوط ناخوانای مشترک
در قبرس، شواهد باستانی فراوانی از «انعکاس سواد» وجود دارد. برای مثال میتوان به خطوط ناخوانای مردم عادی مثل فروشندگانی که کوزههای خود را نشانهگذاری میکردند، اشاره کرد که نوشتن را برای زندگی روزمرهی خود فراگرفته بودند. این کاربرد غیررسمی و گسترده یکی از عوامل انعطاف در نوشتن است.
حتی تا پس از نابودی و احیای تمدن و ظهور افراد جدید، مردم بومی قبرس خط خود را حفظ کردند و از آن برای نوشتن روی مجسمههای سفالی رسی که به خدایان پیشکش میکردند، استفاده میکردند. بعدها خطوط مختلفی را کنار هم نوشتند. برای مثال، خط سیلابی قبرسی را در کنار خط فنیقی مینوشتند و به همین دلیل رمزگشایی آن آسانتر شد.
خط اهالی کرت و سرزمینی اصلی یونان هرگز به جامعهای وسیعتر راه نیافت تا به یافتههای باستانشناسی برسد. کاتبان میسنی گمنام بودند و هنرشان به خوبی شناخته نشد. استیل میافزاید: «هیچ نقشی از افراد در حال نوشتن یا هیچ شیئی مرتبط با نوشتن وجود ندارد.»
همچنین هیچ اثری از خط ب روی سنگها یا دیوار کاخها دیده نمیشود که برای مردم یادآوری مهارتی ارزشمند به نام نوشتن باشد. بلکه خط ب به زندگی پنهان خود داخل کاخها ادامه داد و هنگامی که کاخها سقوط کردند هیچ جای دیگری برای بقای آنها وجود نداشت. استیل اینگونه نتیجهگیری میکند:
اگر خواندن و نوشتن محدود شود، با از بین رفتن زمینه، سیستم نوشتار هم نابود خواهد شد.
بهباور استیل، دیدگاههای مربوط به گذشته به ما در حل مسائل زمان حال مثل نجات سیستمهای نوشتار درمعرض خطر کمک میکنند. البته خط ب زندگی ثانویهای هم داشت. سالها طول کشید تا پژوهشگرها بتوانند این خطر را رمزگشایی کنند؛ زیرا در کنار هیچ خط بازماندهای نوشته نشده بود؛ اما آنها در نهایت در دههی ۱۹۵۰ میلادی موفق به رمزگشایی از آن شدند و این خط امروز قابل خواندن است؛ اما چگونه میتوان پیغامی فناناپذیر را خلق کرد. استیل با لوحی رسی به این پرسش پاسخ میدهد:
این لوح برای ماندگاری بالا از رس ساخته شده است. در حالت ایدهآل این لوح باید درمعرض آتش قرار بگیرد. لوح چندزبانه است؛ درنتیجه شانس بقای حداقل یکی از زبانها در آیندهی دوردست وجود دارد. علاوه بر این یک پیغام چندزبانه میتواند سرنخهای بیشتری را برای رمزگشایان آینده فراهم کند.
استیل برای لوح خود پیغامی ساده را انتخاب کرد: «نام من پیپا استیل است و این لوح را در سال ۲۰۲۲ در کمبریج مینویسم.» او با کمک دوستانش لوح خود را به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، چینی و عربی نوشت؛ زیرا کاربرد این زبانها در کل دنیا زیاد است. البته استیل قصد دارد زبانهای دیگری را هم اضافه کند.
خط هیروگلیف مایایی در پالنکه، مکزیک
پیغامهای مایا در انتظار خواندهشدن
یکی از درسهایی که میتوان از قبرس و کرت باستان گرفت، نوشتن پیغامی پایدار و ابدی است. میتوان این ایده را در زمان حاضر هم اجرا کرد. بسیاری از پژوهشگران، هدف اصلی اغلب کاتبها را یک چیز میدانند: برقراری ارتباط. تمدنهای باستانی به صورت عمدی متون غیرقابل رمزگشایی را نمینوشتند. کریستین پراگر، کارشناس مایای باستان در دانشگاه بن و بخشی از تیم تحلیل پایگاه داده و دیکشنری آنلاین خط، دربارهی این موضوع میگوید:
کدی مخفی را تنها گروه مشخصی میتوانند بخوانند. برای مثال در خط مایا که روی ستونهای سنگی یادبود و ساختمانها دیده میشود کاملاً عکس این مسئله صادق است. درواقع هدف اصلی ساخت چنین لوحهایی این بود که قابل درک باشند.
خط مایا بهمدت ۲۰۰۰ سال کاربرد داشت و زبانهای مایایی هنوزهم در مکزیک، بلیز، گواتمالا و هندوراس کاربرد دارند. قدمت اولین هیروگلیفهای مایا به ۲۵۰ پیش از میلاد بازمیگردد. مردم بومی این خط را حتی پس از حملهی اسپانیا در اواخر قرن هفدهم میلادی بهصورت مخفیانه حفظ کردند. امروزه نزدیک به ۶۰ درصد از هیروگلیفهای مایا رمزگشایی شدهاند این مقدار برای درک خلاصهی کل مطالب کافی است.
با اینکه بررسی هر علامت میتواند کاری کند و طاقتفرسا باشد، پژوهشگران مدرن از کاتبهای مایا کمک میگیرند که سالها پیش مردهاند. این کاتبها نشانههای کوچکی را به علائم خود اضافه کردند تا سرنخی را دربارهی معنای آنها ارائه دهند. بهتازگی یکی از این نشانهها که به معنی «سنگ» است به پراگر و همکاران او کمک کرد تا سرنخی از یک ستون سنگی جدید به دست بیاورند. ارتباط با زبانهای مایایی زنده هم نقش مهمی در رمزگشاییها دارد.
گرچه تعداد کمی از مردم تمدن مایا نوشتن میدانستند، پراگر بر این باور است که تقریباً طیف وسیعی از مردم میتوانستند پیامهای ابتدایی مثل پرترهی پادشاه و نام او روی لوح سنگی در میدان بازار را درک کردند. او میگوید:
مطمئنم آنها میگفتند این نام پادشاه است؛ زیرا ما امروز دورههای خط مایا را تدریس میکنیم و شما در سه روز میتوانید خط مایا را بخوانید. شاید نتوانید جزئیات زیباشناسانه را درک کنید؛ اما میتوانید توالی علامتها را تشخیص دهید.
حکاکی اسم روی سنگی بزرگ در کنار پرتره میتواند تا ابد به شکل قالبی معنادار باقی بماند. نهتنها در تمدن مایا بلکه در خطوط رمزگشایینشده، معمولاً کلمهی پادشاه و نام او در ابتدا حدس زده میشوند.
دستنوشتهی مایایی مربوط به قرن دوازدهم در کتابخانهی ایالتی ساکسون در درسدن آلمان
خط بهمثابه موجودی زنده
خط مایا حیات خود را دارد. پراگر میگوید:
این خط مانند موجودی زنده است. میتوانید با دیدن هیروگلیفها متوجه این موضوع شوید. ویژگی پویایی دارند. در تمدن مایای باستان، بسیاری از اشیاء ازجمله خط، متحرک انگاشته میشدند. حتی ستونهای سنگی دارای اسم بودند. این اسامی حاکی از ارزش و اهمیت فرهنگی این قطعه سنگها هستند. حتی برای این لوحهای سنگی، مراسم تدفین برگزار میشد.
امروزه با خواندن مایای باستان متوجه میشویم که باورهای باستانی پیامدهای سودمندی داشتند. کاتبهای مایا شکل علائم را دقیقاً منطبق با کتابهای پوستی مایا حفظ کردند. شاید این مسئله به علاقهی کاتبها به استفاده از سیستم نوشتار دستنخورده مانند نیاکانشان مربوط باشد. این نگرش را بهندرت میتوان در خطوط باستانی پیدا کرد؛ بنابراین وقتی خط مایا را یاد بگیرید، میتوانید بسیاری از اسناد مایا از دورههای مختلف را بخوانید.
پراگر دربارهی پیغامی خوانا برای هزاران سال آینده سخن میگوید. باتوجهبه سطح و جاهطلبی تمدن مایا این پیغام میتواند بهشکل لوح یادبود و ساخته از سنگ باشد؛ بهطوریکه دربرابر باد، آبوهوا و حتی انسانها مقاومت خود را حفظ کند. دیوار بزرگ چین بهترین مثال از پیغامی پایدار است. این دیوار حتی در زمان ساختهشدن، پایداری و دوام خود را به دشمنانی که در مرزهای قلمروی چین ظاهر شدند و همچنین به صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی که آن را ساختند، ثابت کرد.
پراگر برای پیغام خود ساختمانهای یادبود و پهناوری را مجسم میکند که حذفشدنی نیستند و متونی به زبانهای مدرن و باستانی روی هر کدام از ساختمانها به ارتفاع ۱۰۰ متر حکاکی شدهاند. درنهایت، حداقل یکی از این پیغامها از فجایع آینده جان سالم بهدر خواهد برد.
حجاری نئوآشوری مردی از نمرود، جنوب بینالنهرین
فهرست خدمتگزار
در زمان نبو کوسورشو، خدمتگزار جوان بورسیپا که در حدود ۴۵۰ پیش از میلاد روی فهرستهای خود کار میکرد، بسیاری از زبانهایی که زمانی در خاور نزدیک رایج بودند، بهویژه زبانهای هوری و هیتی ناپدید شده بودند. حتی زبان آموریت که زبان پادشاهان صحرانشین قدرتمند در سوریهی باستان بود و در نامههای کهن بهعنوان زبانی قدرتمند برای یادگیری به آن اشاره شده است، با ردپایی بسیار اندک ناپدید شد.
بااینحال، زبان سومری که بیفایدهترین زبان آن زمان بود و حتی کاربرد روزمرهی آن منسوخ شد، به حیات خود ادامه داد. از ۲۰۰۰ پیش از میلاد تقریباً هیچکس به زبان سومری سخن نمیگفت؛ اما در نوشتهها از آن استفاده میشد. درنتیجه این پرسش مطرح میشود که چه عاملی باعث بقای این زبان شد؟
پاسخ به این پرسش را میتوان در اولین علائم میخی پیدا کرد که سومریها روی لوحهای رسی حک کردند. از آغاز سومریها با نوشتن عجین شده بودند. بهمرورزمان این رابطه با فرهنگ باستانی و خدایان، شهرها و افسانهها و همچنین قدرتهایی که بر سر کار آمدند حفظ شد. پادشاهها یکی پس از دیگری حتی اگر اجداد سومری نداشتند، از این ارتباط برای مشروعیت بخشیدن به حکمرانی خود استفاده کردند. آنها ترانههای سومری را با این امید میساختند که کلماتشان برای مردمان آینده ارزشمند تلقی شوند.
جوانان عراقی در سایهی خرابههای زیگورات بورسیپا در عراق بازی میکنند
میراث کتابت طیفی از سرودها و پیشگوییها را دربرمیگیرد. در تمدن مایا، ارتباط بین نوشتار و قدرت ازطریق لوحهای یادبود تبلیغ میشد. بههمینترتیب یک تمدن و فرهنگ کامل، لوحهای نبو کوسورشو را حفظ و مراقبت کردند؛ اما شاید یک انتخاب فردی در کار بود. نبو کوسورشو به نوشتن افتخار میکرد و سعی میکرد بینقص باشد. کریسوستومو موزههای جهان را برای یافتن تعداد بیشتری از لوحهای نبو کوسورشو جستجو کرد که موفق به یافتن ۲۴ لوح شد. او تمام جزئیات دستنوشتههای نبو از علامتها تا فاصلهی بین خطوط را مطالعه کرد.
براساس قانونی کلی بهتر است پیغام خود را بهاندازهی کافی بزرگ بنویسید که نادیده گرفته نشود یا بهقدری کوچک که تقریباً از نظر پنهان بماند و بهدلیل اهمیت کم حفظ شود. یک سرنخ بصری یا زمینهها مثل اضافهکردن یک تصویر یا قراردادن لوح در جایی مرتبط با معنای آن مثل معبد یا یادمان، به کشف آن کمک میکند. بهعقیدهی پژوهشگرها، برای تولید لوحی برای آیندگان بهتر است از زبانی رایج استفاده شود نه یک زبان مصنوعی؛ زیرا زبانهای واقعی فرهنگی دارند که آنها را دوست دارند و برای حفظشان تلاش میکنند درنتیجه رمزگشایان آینده میتوانند منبعی غنی از سرنخها و معنا را دراختیار داشته باشند.
بهنظر میرسد خط میخی این روزها یک رنسانس را تجربه میکند چراکه جوانان عراقی به یادگیری آن میپردازند. روح مشابهی در هیروگلیفهای مایا جاری است. بومیان مایا از این خط برای ساخت آثار هنری و ستونهای سنگی جدید برای رویدادهای مهم استفاده میکنند. ارتباط و دوستی انسان در بازههای مختلف زمانی شاید آخرین قدم برای پیغامی ابدی باشد. هرچقدر تلاشمان در این زمینه بیشتر باشد، میتوانیم امیدوار باشیم که در آن سوی خط، شخص دیگری صدای ضعیفمان را میشنود و به آن اهمیت میدهد.
۲۲۷۲۲۷
نظر شما