فروزان آصف نخعی : پیش بینی فرجام برجام و احتمال توافق یا عدم توافق بر سر احیای آن، همواره دشوار بوده و اکنون که طرف های مذاکره ، بدون اعلام قبلی و ناگهانی ، راهی وین شده اند تا مذاکرات را پس از مدت ها تعلیق ، ادامه دهند ، این پیش بینی دشوارتر از همیشه بنظر می رسد. دراین میان ، اغلب کارشناسان تاکید دارند با لحاظ استانداردها و عرف دیپلماتیک جهانی ، می توان به چشم انداز مثبت توافق نهایی امیدوار بود زیرا بعید است تیم های مذاکره طرفین ، ریسک سفر به وین و آغاز مذاکرات را بدون اطمینان از توافق در دسترس مهیا شده از سوی میانجی اروپایی بپذیرند.
امیرعلی ابوالفتح پروهشگر حوزه آمریکا، از جمله کارشناسانی است که برخلاف دیگران ، به توافق بی دردسر ، چندان خوش بین نیستند و معتقدند ، دیوارهای بی اعتمادی بین ایران آمریکا بسیار بلند است و در چنین شرایطی ، نمی توان به توافق نهایی امیدوار بود . او تاکید دارد تامین دو خواسته ایران توسط آمریکا نیازمند نرمش چشمگیر آمریکاست.
ابوالفتح دو مطالبه اصلی را شامل اطمینان از بهره مندی از مزایای اقتصادی برجام و نیز پایداری و دوام توافق حتی در دولت جمهوری خواهان ، برمی شمرد و اتوافق نهایی را در گرو تحقق این دو خواست ایران می داند. گفت و گو با این کارشناس روابط بین الملل و سیاست خارجی آمریکا را بخوانید :
دفعه قبل که راجع به برجام با شما صحبت کردیم، گفتید مذاکرات به جایی نمی رسد. اکنون دو طرف برجام به وین رفته اند. بورل اعلام کرده مذاکرات وین بر اساس طرح اروپا آخرین فرصت است، باقری هم از آمادگی ایران برای جمع بندی مذاکرات خبر داده، در این میان ایرنا ادعای وال استریت درباره اینکه ایران از شرط حذف سپاه از فهرست تروریسم منصرف شده را بلافاصله تکذیب کرد و این در حالی است که مرندی ، مشاور تیم مذاکره ، طی روزهای اخیر دو بار تاکید کرده که حذف سپاه از فهرست تروریسم ، هرگز شرط ایران نبوده . در نبود اطلاع رسانی رسمی دقیق ، به ویژه از سوی طرف ایران و با اتکا به معدود خبرهای کلی منتشر شده از سوی طرفین مذاکره ، فضای مذاکرات ناگهانی وین را چگونه ارزیابی می کنید ؟
با توجه به مواردی گفتید باید بگویم در اختلافات اصلی هنوز تحول آن چنانی رخ نداده و مشکلات و دیوار بی اعتمادی میان ایران و آمریکا به قوت خود باقی است. از این رو در نظر من تغییری ایجاد نشده ، پیشنهادی را جوزف بورل داده که قابل بررسی است، طرف آمریکایی مدعی است متن جوزف بورل ، همان متن ماه مارس و آمریکا آماده امضاء آن است. آقای باقری توئیت کرده که پیشنهاد خودش را داده و آماده است جمع بندی مذاکرات را در کوتاه ترین زمان انجام بدهد.
باز هم تاکید می کنم با توجه به این مواضع، باید بگویم که تغییر اساسی هنوز انجام نشده و این وضعیت ادامه پیدا می کند. بنابراین به شخصه خیلی خوشبین نیستم که وضعیت به سمت بهبودی برود چون چیزی که ایران از آمریکا می خواهد آمریکا یا دولت بایدن نمی تواند و یا نمی خواهد آن ها را محقق کند، از این رو فاصله دو طرف بیشتر از آن چیزی است که امکان یک مصالحه از طریق آن فراهم شود.
خواسته های ایران و آمریکا از یکدیگر چیست؟
آمریکا هر آنچه که می خواهد بر اساس متن پیش نویس محقق شده است. بر اساس متن وضعیت تعداد سانتریفیوژها، ذخایر اورانیوم، درصد غنی سازی اورانیوم، کاربری فوردو و اراک، دقیقا مشخص است. بر این اساس بازرس های آژانس وسایل سنجشان را به ایران می آورند و در هر حوزه سنجش های لازم را صورت می دهند. برای همین آمریکایی ها برای امضای متن اعلام آمادگی کرده اند. زیرا نگرانی آمریکا از زمان گریزهسته ای ایران و خواهان بازرسی های دقیق است که اگر توافق حاصل شود اجرایی خواهد شد.
اما مطالبات ایران ، توافق را دشوار کرده است. ایران دو مطالبه اصلی دارد: ۱- اطمینان از بهره مندی از مزایای اقتصادی برجام است. به این معنا اگر ایران تعهداش را انجام داد انتظار دارد مشکلات تحریمی اش به صورت عملیاتی و نه روی کاغذ رفع شود. بر این اساس ایران انتظار دارد شرکت های خارجی ترسی از سرمایه گذاری در ایران نداشته باشند. برای ایران تنها خرید و فروش کالا و تجارت کفایت نمی کند، ایران دنبال جذب سرمایه گذاری و بازگشت شرکت های اروپایی چون توتال، پژو و ... است. به عبارت دیگر ایران می خواهد اطمینان یابد که با بازگشت آمریکا به برجام، از مزایای برجام به لحاظ اقتصادی منتفع شود.
۲- خواسته دوم ایران آن است که بر روی پایداری و دوام این توافق اطمینان پیدا بکند. به این معنا که اگر دمکرات ها تا ۶ سال آینده در قدرت باشند، توافق، پایدار بماند. یا در صورت روی کارآمدن جمهوری خواهان، مکانیزم هایی پیش بینی بشود تا دولت بعدی به راحتی ترامپ قادر نباشد از توافق بیرون برود. این دو موضوع برای ایران بسیار حایز اهمیت است .
بخش مهمی از اقتصاد ایران در اختیار قرارگاه خاتم الانبیاء است، بالاخره آیا رفع تحریم ها شامل سپاه و خاتم الانبیاء خواهد شد؟
صرف تحریم بودن سپاه اعم از سپاه قدس، یا قرارگاه خاتم الانبیاء فی نفسه اهمیتی ندارد چون فرماندهان سپاه در هر حال هیچ رغبتی برای مسافرت به آمریکا ندارند ضمن این که به بانک چیس مانهاتان از نظر روابط مالی وابسته نیستند. اما ایران تاکید دارد که از منافع اقتصادی برجام بهرمند شود و ارتباط با این نهاد نظامی که در فهرست نهادهای تروریستی قرار گرفته ، شامل شرکت های خارجی برای عقد قرار داد نشود. زیرا عقد قرارداد شرکت های خارجی با نیروهایی که رسما و آشکارا به سپاه نزدیک هستند، مانند بخشی از مدیران، و مدیران عامل که بسیجی بوده اند، سابقه سپاهی داشته اند، جبهه رفته اند، یا مردانی که سربازی شان را در سپاه گذرانده اند، در مظان ارتباط با تروریست ها قرار می گیرند. به همین دلیل است که ایران اصرار می کند از فواید اقتصادی برجام برخوردار بشود و به بهانه سپاه ایران تحریم نشود. برای مثال یک شرکت هواپیمایی ایران ، یک فروند هواپیما را به ونزوئلا اجاره داده ، هواپیما به آرژانتین رفته و در آن جا توقیف شده است، کادر پرواز هم در آرژانتین مانده اند، اعلام شده که یا جزو سپاه قدس هستند، یا تشابه اسمی دارند، ...آمریکا در صدد است هواپیما را مصادره کند. این گرفتاری برایشان ایجاد شده است، این شیوه رفتار آمریکا این پیام را به دنیا مخابره می کند که هر کمپانی سرمایه گذار که به ایران بیاید، باید در انتظار رفتار مشابه آمریکا باشد. ایران خواهان آن است که رفتار آمریکا به صورت پایدار و مستمر اصلاح شود.
پس بحث جمع بندی مورداشاره آقای باقری ناظر به بحث شماست؟
ایران از مدت ها قبل اعلام کرده که اگر آمریکایی ها خواسته های ایران را محقق بکنند رسیدن به توافق خیلی سریع خواهد بود و نیاز به مذاکرات طولانی ندارد. این موضوع از زمان حسن روحانی اعلام شده ظرف نیم ساعت، قابل تحقق است، در دولت آقای رئیسی هم عنوان شده که ما آماده ایم و توافق در دسترس است. اگر آمریکایی ها اراده داشته باشند، ما به سرعت به توافق می رسیم. الان هم که از واژه جمع بندی استفاده شده به این معنا است که از نظر ایران امکان جمع بندی وجود دارد، پیشنهادها داده شده و آمریکایی ها نمی پذیرند. من فکر نمی کنم که جمع بندی مساله خاصی باشد، ولی باید دید که آمریکایی ها جمع بندی ایران را می پذیرند یا نمی پذیرند، که تا کنون نپذیرفته اند، جمع بندی آمریکایی ها را هم ایرانی ها نپذیرفته اند.
بیشتر بخوانید :
بورل ، مدام مطرح می کند که این آخرین فرصت است، عده ای هم می گویند احتمال این که پرونده ایران بعد از این مرحله و امتناع ایران از پذیرش طرح اروپا، امکان دارد به شورای امنیت برود، آیا این گونه است؟
حدود ۸ ماه است که دائم دارند می گویند این آخرین فرصت است، یادم است اواخر سال ۲۰۲۱ که آذرماه ایران می شود، می گفتند که اگر مذاکرات تا فوریه به نتیجه نرسد، مکانیسم ماشه فعال می شود. بعد گفتند ۱۵ فوریه، بعد گفتند اول مارچ، در هر مرحله این کلید واژه «آخرین فرصت» به عنوان یک بازی با واژه ها به کار می رود. قبل و بعد از مذاکرات دوحه هم همین را گفتند. بورل هم که این یادداشت را نوشته است باز همین موضوع را مطرح می کند. من بعید می دانم که شکست رسمی مذاکرات اعلام بشود، چون قبلا عرض کردم که پلن B وجود ندارد و هیچ کسی مایل نیست به دوران بدون برجام برگردد. حتی اگر برجام کارکردی هم نداشته باشد، اما فقدان برجام این خطر را ایجاد می کند که ایران بمب بسازد، و آمریکایی ها چاره ای نداشته باشند جز این که وارد یک جنگ نظامی با ایران بشوند که هیچکدام از طرفین چنین سناریویی را دوست ندارند. نه ایران مایل است بمب بسازد و نه آمریکا مایل است اقدام نظامی انجام بدهد. از این جهت این داستان کج دار و مریز را همچنان ادامه می دهند .
ارجاع موضوع به شورای امنیت هم تصور نمی کنم انجام شود به دو دلیل: ابتدا تحریم های کنونی آمریکا به مراتب فراگیرتر، گسترده تر، و قوی تر از تحریم های سازمان ملل است. از این رو ارجاع به شورای امنیت چیزی را اضافه تر از تحریم هایی که در جریان است مطرح نمی کند. و فشاری بیشتر از این به ایران وارد نمی کند. تا ایران را به نحوی بترساند تا بخواهد با آمریکایی ها کنار بیاید.
همچنین ایران پیام هایی را ارسال کرده است که اگر اقدامات رادیکال صورت بگیرد، و موضوع به شورای امنیت ارجاع شود، یا اگر بخواهند از طریق مکانیزم ماشه بخواهند قطعنامه های پیشین را علیه ایران فعال کنند، ایران هم ممکن است از «ان پی تی» خارج شوه، که از نظر غربی ها، معنای این اقدام ایران حرکت به سوی ساخت بمب اتمی است . بنابراین اگر واقعا امریکایی ها می خواستند به شورای امنیت مراجعه بکنند تا به حال کرده بودند. اگر تا کنون به شورای امنیت ارجاع نداده اند، می دانند که ممکن است عواقب وخیمی داشته باشد.
اگر آمریکا و نظام بین الملل تصیم شان این باشد که ایران را شورای امنیت یا به زیر فصل ۷ منشور ملل متحد ببرند، فکر می کنید نظمی که در حال شکل گیریه یعنی اروپا و آمریکا در یک طرف و ایران و روسیه و چین در طرف دیگر قرار دارد، اجازه می دهد ما وارد جنگی مانند افغانستان، و یا عراق بشویم؟
این احتمال وجود دارد که سه کشور اروپایی عضو برجام به مکانیزم ماشه متوسل بشوند. یعنی موضوع را به شورای امنیت ارجاع بدهند، و رای گیری قطعنامه معکوس را به اجرا بگذارند و تمام ۶ قطعنامه قبلی را بر ایران اعمال کنند که در آن قطعنامه ها به بند ۴۱ منشور ملل متحد ذیل فصل هفتم نیز ارجاع شده است. در آن بند کشورها برای رفع تهدیدات صلح و امنیت جهانی متوسل به تحریم می شوند. اما این که از بند ۴۱ بخواهند به بند ۴۲ بروند که در آن جا استفاده از اقدام نظامی علیه کشور خاطی پیش بینی کرده، نیاز به قطعنامه جدید دارد. این قطعنامه جدید به رای مثبت نیاز خواهد داشت. مکانیزم ماشه به گونه ای تنظیم شده است که نیازی به رای روسیه و چین ندارد و از این طریق قدرت وتوی روسیه و چین را سلب کرده اند. اما برای مرحله دوم به رای مثبت روسیه و چین نیاز دارند که احتمال قریب به یقین نه روسیه و نه چین چنین رای مثبتی را به قطعنامه ای نمی دهند تا ایران را ذیل بند ۴۲ منشور قرار بدهد.
ضمن این که آمریکایی ها شیوه جنگیدن را تغییر داده اند و با پایان جنگ عراق، جنگ های قرن بیستمی شان را کنار گذاشته اند. از این رو حملات نظامی شان را از طریق جنگ های اقتصادی ، تحریم، جنگ های نیابتی، آشوب و شورش از درون انجام می دهند که در حال حاضر ما با آمریکا در این وضعیت قرار داریم.
سیاست نگاه به شرق ایران را در به هم خوردن معادلات آمریکا در منطقه تا چه اندازه موثر می دانید، زیرا اگر آمریکا مجال داشته باشد، از سیاست های ملیتاریستی بعید است کناره گیری کرده باشد که موضوع جنگ سوم جهانی میان آمریکا و چین از آن مقوله است. فکر می کنید سیاست نگاه به شرق بخشی از امر نظم دهنده به منطقه خاورمیانه و جهان خواهد بود؟
به هر حال دنیا در حال انتقال از دوران ابرقدرتی ایالات متحده به سمت یک نظم چند بلوکی است. البته بلوک شرق هنوز شکل نگرفته، ولی بلوک غرب هم دیگر یکه تاز تحولات جهانی نیست. یک نمونه بارز آن قضیه اوکراین است که غرب تمام توانش را به کار گرفته ولی در قضیه اوکراین از این مرحله بیشتر جلوتر نمی تواند برود. در حوزه اقتصادی نیز همین گونه است. فقط بحث ایران هم نیست. الان خیلی از متحدان آمریکا روابط گسترده ای با چین دارند. حتی اسراییل هم در بعضی از حوزه ها همکاری هایش با چین به گونه ای است که صدای امریکایی ها را هم درآورده است. این موضوع زمان ترامپ نه زمان بایدن رخ داده است. از این رو کشورها منافع اقتصادی خودشان را بررسی می کنند وقتی می بینند در همکاری با چین منافع اقتصادی بیشتری را می توانند تامین بکنند خواسته یا ناخواسته این مناسبات برقرار می شود.
البته با گرایش ایران، روسیه و چین به یکدیگر، کماکان نمی توانیم بگوییم یک بلوک قدرتمند مانندن بلوک غرب ایجاد شده است. ولی نشانه هایی از همکاری دارد شکل می گیرد. با به همان اندازه که ایران روابط اش را با این بلوک درحال ظهور افزایش بدهد میزان آسیب پذیری اش در برابر غرب کاهش پیدا می کند. و هرچه میزان تاثیرپذیری اش و یا آسیب پذیری اش از غرب کاهش پیدا بکند قدرت مانور بیشتری خواهد داشت و کمتر حاضر می شود به فشارهای امریکا تن بدهد . یکی از دلایلی که ایران الآن شاید انگیزه قوی ای برای رسیدن به مصالحه در باره برجام در مقایسه با سال ۲۰۱۵ وجود ندارد، این است که آمریکا تحریم هایش را به سرحد امکان رسانده ، اما فروپاشی اقتصادی رخ نداده است. هزینه جنگ اوکراین هم باعث شده ایران به هر آنچیزی که آمریکایی ها می خواهند راضی نشود. انچه مشخص است نفوذ غرب رو به کاهش است و قدرت های موازی در حال ظهور هستند. و کشورهایی مثل ایران می توانند از این فرصت استفاده کنند.
۲۱۲۱۶
نظر شما