اثر زیر با نام «چه عرض کنم» از سرودههای اوست:
ز شر و فتنه جنسِ دو پا چه عرض کنم؟
زکبر و نخوتِ اهل جفا چه عرض کنم؟
هنوز صحبت جنگیری است و رمالی
من از جهالتِ بیانتها چه عرض کنم؟
ز دست رفته و از پا فتادهاند همه
از این جماعت بیدست و بیپا چه عرض کنم؟
من از لجاجت بیگانگان نمیگویم
زکینه و غرض آشنا چه عرض کنم؟
ز بند وهم نشد مرغ دل دمی آزاد
از این حکایت و این ماجرا چه عرض کنم؟
به پارسا چو نشانی ز پارسایی نیست
دگر ز مردم ناپارسا چه عرض کنم؟
یکی ز کج روی این و آن سخن میگفت
اگر که راست شد این گفتهها چه عرض کنم؟
روا نداشت به ما روزگار، عیش، فرات!
زکارهای بد و ناروا چه عرض کنم؟
بود به بند مرا مرغ طبع و نغمهزن است
اگر ز بند کنندش رها چه عرض کنم؟
28/242
نظر شما