جمهوری اسلامی ایران به لحاظ تعداد همسایگان پس از چین با 15 همسایه زمینی و دریایی بیشترین کشور دارای همسایه در جهان است ولی به لحاظ تنوع استراتژیک همسایگان ایران را می توان نمونه منحصر به فردی در جهان دانست زیرا که همه انواع استراتژیهای جهانی مانند عضویت در ناتو ، عضویت در پیمان امنیت دسته جمعی ، عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای ، کشور بی طرف ، همپیمان استراتژیک امریکا ، شورای همکاری و ناتوی عربی در حال تشکیل در بین همسایگان ایران وجود دارد و اگر حضور نظامی امریکا در خلیج فارس ، عراق و نفوذش در افغانستان علی رغم خروج نظامی اش را هم در نظر بگیریم شرایط منحصر بفرد موجود در همسایگی ایران بیشتر و بهتر خود را نشان می دهد.
با توجه به شرایط منحصر بفرد فوق در ارتباط با ایران و همسایگانش همچنین شرایط بسیار پیچیده نظام بین الملل خصوصا پس از تهاجم روسیه به اوکراین که بی نظمی مضاغفی را بر روندهای بین المللی حاکم ساخته و ناامنی را در تمام جهان گسترش داده است لازم می آید که هر کشوری سیاستی امنیتی خود را برای بقا در نظام بین الملل با دقت و وسواس زیادی تعریف نموده با تمام نیروی خود و کشورهای دیگر همسویش برای صیانت از بودن خویش در این جهان پر آشوب تلاش نماید.
با نگاهی تحلیلگرایانه به تحولات سیاسی – امنیتی در پیرامون جغرافیای ایران در چهار دهه گذشته بخوبی می توانیم به این درک مشترک برسیم که با وجود تعارضات درونی و تحمیل شده از بیرون در جغرافیایی که ایران در آن قرار دارد نوعی همسویی ها و نزدیکی های آشکار و نهان بین کشورهای این جغرافیا وجود دارد که این کشورها را بهم نزدیک می سازد. این همسویی ها و نزدیکی ها و کشش مردمان کشورهای منطقه به یکدیگر بنیانی تمدنی و فرهنگی دارد و در حالت طبیعی شاهد بیشترین همگرایی فرهنگی و تمدنی هستیم و آنچه در این همسویی مردمی و همگرایی فرهنگی مانع ایجاد می کند رویکردهای مختلف سیاسی به روندهای بین المللی است.
برای احتراز از تاثیرات منفی رویکردهای مختلف سیاسی بر همگرایی طبیعی مناسب است کشورهای درون یک جغرافیا سیاستهایی در روابط خارجی و روابط بین خود اتحاذ کنند که بر روند های طبیعی همگرایی فرهنگی و تمدنی ایجاد مانع ننماید و بسترساز بیشتر همکاریهای و همگرایی های منطقه ای گردد. پیشنهاد این یادداشت این است که ما آن رویکرد سیاسی را که موانع را از مسیر همگرایی طبیعی بین کشورها برمی دارد "سیاست همسایگی" بنامیم. به عبارتی دیگر ایران سیاست ویژه ای را در تعامل با همسایگان برای حفظ رابطه طبیعی تاریخی و تمدنی خود را کشورهای پیرامونی خود طراحی و اجرا نماید که آن را " سیاست همسایگی " می نامیم.
برای درک بهتر مفهوم سیاست همسایگی ابتدا لازم است به چیستی سیاست همسایگی توجه کنیم و محتوی و ابعاد مختلف و شاکله بندی آن را بشناسیم. در این خصوص باید گفت :
- سیاست همسایگی دیپلماسی همسایگی نیست ضمن آن که دیپلماسی همسایگی رکن مهم آن است
- سیاست همسایگی سیاست کشور است نه صرفا سیاست خارجی
- سیاست همسایگی صرفا یک گفتمان نیست در حالی که نیاز امروز گفتمان سیاست خارجی برای همگرایی در یک جغرافیای مشترک است
- سیاست همسایگی اول پیوند اقتصادی بعد پیوند امنیتی با همسایگان است
- سیاست همسایگی بهره گیری از ظرفیتهای سرزمینی کشور برای پیوند با همسایگان و همسایگان با هم از طریق ایران و همسایگان با دیگران است
- سیاست همسایگی نشان دهنده این حقیقت است که همسایه از همسایه بودنش رضایت دارد.
- سیاست همسایگی متکی بر ظرفیتهای تکمیلی است یعنی همسایگان نیازهای خود را در گسترش همکاری با یگدیگر مرتفع می سازند
- سیاست همسایگی تضمین کننده حفظ وضع موجود ، ثبات و امنیت مرزهاست
- سیاست همسایگی کمربند استراتژیک پیرامون کشور است
- سیاست همسایگی با آن که ملاحظات ژئوپلیتکی را در نظر می گیرد ولی بر بنیاد حوزه تمدنی و حوزه نفوذ فرهنگی استوار است
لازم است بر این موضوع تاکید کنیم که سیاست همسایگی موضوعی نیست که فاقد سابقه باشد بلکه در مناطق و کشورهای مختلف جهان مورد توجه و استفاده قرار گرفته و نتایج و تجارب حاصل از کاربرد این سیاست قابل احصاء و ارزیابی است. و با توجه به این تجارب و مطالعه نمونه های مختلف و با توجه به ویژگیهای منحصر بفرد جمهوری اسلامی ایران این سیاست پیشنهاد می گردد.
مطالعه تجربه های تاریخی منفی در هژمونی منطقه ای آلمان نازی ، اتحاد جماهیر شوروی و ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم و نمونه های جدید سیاست همسایگی اتحادیه اروپا ، روسیه و چین در ارائه اصول کلی سیاست همسایگی نقش اساسی دارد.
سیاست همسایگی اتحادیه اروپا بر بنیاد اقتصاد درونی اروپا استوار است و تلاش برآن دارد که محیط پیرامونی اروپا را از طریق دو روند مشارکت شرقی و بارسلونا برای کشورهای عضو امن سازد.
سیاست همسایگی روسیه که پس از فروپاشی شوروی توسط روسیه دنبال می شود، در تمامی اسناد سیاست خارجی روسیه دارای اولویت است و بر بنیاد ژئوپلیتیک استوار بوده و تلاش دارد جایگاه روسیه را در بین کشورهای پسا شوروی تحکیم نماید . سیاست همسایگی روسیه با اسامی و ابتکارات مختلف دنبال شده و عمدتا تلاش نموده است از طریق ایجاد ساختارهای همکاریهای اقتصادی آن را دنبال کند.اتحادیه اوراسیا آخرین نمونه سیاست همسایگی روسیه محسوب می شود.
سیاست همسایگی چین دارای بنیاد اقتصادی است. چین زمانی که احساس کرد از طریق همسایگان در حال محاصره شدن است با انتخاب سیاست همسایگی از طریق پیوندهای اقتصادی و ایجاد شبکه ای تجاری بر اساس منافع متقابل برد برد به مقابله پرداخت. سیاست همسایگی چین این کشور را هسته همگرایی منطقه ای گرداند. سیاست همسایگی چین بر این نظریه استوار است که قدرتهای درحال ظهور نیازمند منطقه ای دوستانه در پیرامون خود هستند. سیاست همسایگی چین در سه حوزه متفاوت هند ، مغولستان و آسیای مرکزی پی گیری می شود.
مطالعه تجارب منفی تاریخی و سه نمونه سیاست همسایگی اتحادیه اروپا ، روسیه و چین همچنین مطالعه شرایط منحصر بفرد ژئوپلیتیک ایران و حوزه تمدنی ایران و توجه به این واقعیت که حوزه نفوذ تمدنی و فرهنگی ایران در قلمرو همسایگان است مدل خاصی از سیاست همسایگی را برای جمهوری اسلامی ایران بوجود می آورد که متفاوت از تجارب تاریخی و مدلهای موجود است.
مدل سیاست همسایگی جمهوری اسلامی ایران که با توجه با اصول ذکر شده و تجارب تاریخی پیشنها می شود مدلی چند وجهی است که با توجه به تنوع و گوناگونی همسایگان طراحی می شود ولی در این اصل کلی تشکیک نمی شود که وجود همسایه جبری تاریخی – جغرافیای است و باید با این جبر کنار آمد زیرا نه می شود آن را نادیده گرفت و نه می شود اجازه داد از حدود همسایگی اش گذر کند.
تمام همسایگان بی واسطه یا با واسطه ایران در یک گستره جغرافیایی ویژه ای قرار می گیرند که نوعی فضای همگرایی فرهنگی – تاریخی – تمدنی آنها را بهم نزدیک می سازد. در بین تمام جوامع بشری شاید هیچ حوزه تمدنی را به قدمت و گستردگی حوزه تمدنی نوروز نتوان یافت. حوزه ای گسترده و وسیع با اقوام و ملتهای گوناگون که چند هزار سال است از میراث مشترک خود پاسداری می کنند.
استمرار بدون انقطاع مراسم نوروزی در طول چند هزار سال در سرزمینهای پهناور حوزه کشورهایی که نوروز را گرامی می دارند این فرصت را پدید می آورد که این کشورها بتوانند با تکیه بر هویت و فرهنگ خود در ازاین جهان پر آشوب و بسیار بی نظم و نا امن با صلابت بحرانهای موجود را پشت سر بگذارند.
اقوام مختلف درون کشورهای ایران ، افغانستان ، تاجیکستان ، ازبکستان ، قزاقستان ، قرقیزستان ، آذربایجان ، عراق و ترکیه تا پاکستان و بخشهایی از هند مجموعه را تشکیل می دهند که نوروز را با مراسمی مشترک یا مشابه گرامی می دارند و زندگی خود را با آن هویت و معنا می بخشند. با کمی دقت می توانیم پی به این نکته اساسی ببریم که "نوروزستان " یا حوزه تمدنی نوروز می تواند زمینه ساز همگرایی کشورهای مهمی در عصرپر آشوب کنونی و بستری برای بنای سیاست همسایگی ایران باشد.
البته باید توجه داشت که اگر مشترکات فرهنگی و تمدنی نوروزستان زمینه و بستر سیاست همسایگی است ولی باید به اصول سیاست اجرایی همسایگی هم وفادر بود و باید توجه داشت به گسترش روابط با همسایگان در تمامی زمینه های امنیتی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی و تلاش برای حل مشکلات موجود و رفع سوء تفاهم ها که مهمترین شروع در پیشبرد سیاست همسایگی است .
نوروز برای ما و منطقه ما ثروتی است به ارث رسیده ولی برای تبدیل ثروت به سرمایه ای که سود آور شود باید سیاست همسایگی سیاست واقع بینانه ای داشت که واقعیتهای موجود را میبیند و درک می کند ولی همزمان این امید را دارد که در کار با همسایگان در نهایت منافع عینی برخی همسایگان ناساز را در مسیر سازندگی روابط قرار دهد که البته این سیاست نیاز به صبر و حوصله و البته هزینه دارد و در همین جا باید تاکید کرد که این نوع هزینه از جنس هزینه های سرمایه گذاری است که در نهایت سود آن عاید سرمایه گذر می شود.
و سخن آخر
سیاست همسایگی کشورهای نورزستان سیاستی است بر بنیاد فرهنگ و تمدن مشترک این کشورها و سرمایه ای است فنا ناپذیر برای همگرایی کشورهای این حوزه در مقابله با گسترش بی نظمی و نا امنی در جهان.
* منتشر شده در دوهفته نامه نیم روز
نظر شما