محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در مورد جنگ روسیه علیه اوکراین گفت:حوادث خونباری که دران سوی مرزهای شمالی ایران /اکراین/رخ داده است، گرچه پیشتر توسط ناظران سیاسی ومنابع آگاه وقوع ان پیش بینی شده بود وهشدارهای کافی هم بدنیای غرب داده میشد اما بهرحال انچه که واقع شد محصول خطای تاریخی روسها و هم ناشی ازبی تدبیری،تحقیر وخلاف عهدی است که ازسوی کشورهای غربی به ویژه آمریکا درحق روسیه که خودرا نماد اتحاد جماهیر شوروی سابق میداند، رخ داده است.
در مقام بیان خطای غرب بر این نکته باید تاکید کرد: بعد از فروپاشی شوروی، وبخصوص پس از برچیده شدن دیوار برلین که با توافق ساده لوحانه گورباچف باغرب انجام شد ومقرر میداشت که پیمان نظامی ناتو هیچگاه حتی یک قدم از حد مرزهای المان بسمت شرق گسترش نخواهد یافت ،اقدامات عهد شکنانه فراوانی است که از ان تاریخ تاکنون از سوی امریکا ودیگراعضای ناتو درحق کشورهایی همچون رومانی جمهوری چک ولهستان اِعمال شده است.گسترش ناتو در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 به کشورهای اروپای شرقی و مرکزی مانند لهستان، مجارستان، جمهوری چک، لتونی، لیتوانی و استونی که همگی بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سابق یا حوزه نفوذ آن بودند، واین اقدامات مغایر با عهد پیشین بین روس وامریکا، مزید و فراتر از تحقیری است که بارها توسط رهبران امریکا ،روسیه را درعصبانیت وحقد وکینه تاریخی فرو برده است.
فدراسیون های۱۵ گانه اتحاد جماهیر شوروی گرچه به سوی استقلال سیاسی وسرزمینی رفتند اما در مناسبات امنیتی ، روابط پیشین را حفظ کرده وترتیبات امنیتی ، همزیستی وهمگرایی گذشته را پذیرفتند که موضع حمایتی خود را ازیکدیگر درقبال خطر خارجی بوقت ضرورت داشته باشند. کشورهای استقلال یافته در مناسبات سیاسی اقتصادی اجتماعی خود آزاد شدند تا بر اساس فرهنگ و سنت منطقه ای شهروندان خود تصمیم بگیرند و مستقل عمل کنند اما بنا بضرورت واز جمله دفاع از حیثیت قدرت تاریخی گذشته خود ، قرارشددر نظام امنیتی منطقهای مشترک برای حفظ منافع سرزمینی،هم نظر بمانندو بدانندکه تاثیر وفرجام "دفاع جمعی" از پیامد های "دفاع ملی"منطقاً مرجّح است . پذیرش توافق امنیتی از سوی کشورهای کوچکتر که از توان کمتری برخورداربودند به این نکته برمیگشت که انها درک روشنی داشتند که توان کافی برای انجام تدابیر امنیتی ودفاعی را ندارند وبا برخی فدراسیونهای قدرتمند برابر نیستند. انهامیدانستند که بنا به سنت تاریخی قدرت، اعتبار و توانمندی روسهاوقزاقها بخصوص دراین زمینه وبرخی زمینه های دیگر از همه بیشتر است.
طبعا این وضعیت نابرابردر تنظیم معادلات امنیتی منطقهای موثر ودرامر تحقق مسئولیت مشترک ونظام همگرای امنیتی ،سامان بخش بودهاست.گرچه ۳فدراسیون کوچک استونی،لتونی و لیتوانی بنا به شرایط دو دهه پیش بدلایل سلبی ازجمله گرفتاریها ونابسامانیهای سیاسی اقتصادی روسیه و وجوه اثباتی همچون تمایزات تاریخی ، کوشیدند خودرادرحوزه مناسبات امنیتی غرب جا دهند و فاصله خود را با مرزبندی بیشتری با روسها ترسیم کنند. در ان شرایط روسها بدلیل اندازه کوچک وظرفیت اندک این فدراسیونها والبته حوادث دوران پرستریکا وگلاسنوست وضعف سیاسی واقتصادی موجود، بدون اقدام متقابل ازکناران گذشتند وخویشتنداری سیاسی خودرا ازدست ندادند.
بلاشک امروز وضعیت به گونه دیگر است. اوکراین با لتونی و لیتوانی درهیچ شاخصی قابل مقایسه نیست. شرایط فعلی با تاکیدبروجوه اقتدار دو دهه اخیری که پوتین درتعقیب ان بوده و تمایل او به احیای اقتدار پیشین اتحاد جماهیر شوروی، شرایط را بکلی نسبت به سالهای اولیه قرن بیست ویک /۲۰۰۷/ تغییر داده است.
بیشتر بخوانید:
- نماینده نزدیک به جبهه پایداری در مجلس : متاسفانه وزارت خارجه تعجیل در تفاهم را ترجیح داد / گذر زمان به نفع ایران است / توافق باید با هماهنگی مجلس باشد
- مقایسه موضع رهبری و رئیس جمهور درباره جنگ اوکراین/ مطهری : تماس تلفنی رئیسی با پوتین از سوی روسیه تحمیل نشد؟
اقدام رهبران غرب برای نزدیک کردن اوکراین به پیمان امنیتی آتلانتیک شمالی طبعا از سوی روسیه قابل پذیرش نبوده ونیست و هراقدامی دراین راستا جزوخطاهای بیّن دولتهای غربی و مشخصا آمریکا که درتحریک مقامات اوکراینی فعال بوده است، بحساب می اید. در مورد خطای روسها هم باید گفت انها نیزبا توجه به مشکلات اقتصادی و مساله حقوق بشر واساسا روندسریع تاثیر گذاری محکومیت هرگونه تجاوز نزد افکارعمومی جهان و نهادهای مرجع بین المللی وطبعاً حمله نظامی به جمهوری همجوار، اسیر اینده ای مبهم ، مجهول ونگران کننده و گرفتارمعضلات جدی ازجمله تحریم فراگیر خواهد شد. اگرچه درتحریم ، مشابه آنچه در ایران رخ داد شایدبرای روسها اتفاق نیافتد امابهرحال بارمنفی تحریم که بر دوش شهروندان تحمیل میشود، میتواندبرای پوتین که دررؤیای احیای امپراتوری تزار است،مشکلساز شود .
روسها درپاسخ به تحقیر تاریخی وبدعهدی امریکا تعجیل کردند. آنها میتوانستند باهدف دور کردن ناتو از منطقه بدون حمله به اوکراین با تدبیر وروش درست تری منطق خود را پیش ببرند و از طریق گفتوگو سیاسی با قدرتهای ذینفع ویاداوری حریف به لزوم پایبندی به توافقهای دهه های گذشته ، حیثیت سیاسی دفاعی خود را صیانت کنند.
علاوه براین و فارغ از حساسیتهای امنیتی ،بدلیل قرابت جغرافیایی ، همگرایی اجتماعی وفرهنگی روسیه با اوکراین، حضور بیش از۲۰درصد شهروندان روس تبار در اوکراین و ظرفیت تامین انرژی اروپا از طریق خط انتقال گاز روسیه از سرزمین اوکراین شایددر کوتاه مدت شرایطی به وجود آید که فرجام عملیات به نفع روسها تمام شود ،یا دولت فعلی در برابر مطالبات روسها تمکین کند یا دولت فعلی تغییر و دولت دست نشانده ای بر سر کار آید که مورد پذیرش روسها باشد. امادر دراز مدت روسیه دچار چالش های سنگین میشود مقاومت وهمبستگی ملی موجود دراکراین امروز جبهه متحد وماندگاری است که حضور درازمدت روس ها را دراکراین با صعوبت ودشواری مواجه میکند ضمن اینکه آمریکا واروپا از اقدام نامشروع تهاجم به سادگی عبور نمیکنند و در دراز مدت روسها دچار مشکل سیاسی درعرصه بین الملل خواهند شد. روس ها هنوز فرصت رجعت با خسارت کمتر را دارند. نظریه کسینجر وتوصیه منطقی وراهگشای او به پوتین ودولتمردان اروپایی وامریکایی این است که بفوریت درازاء تضمین بلندمدت عدم پیوست اکراین به ناتو هرچه سریعتر نیروهای نظامی خود را فراخواند. وی معتقد است اکراین باید فارغ از تنازع تاریخی بلوک غرب وشرق در موضع بیطرفی بماند.
اما برخلاف نظریات رادیکالهای ایرانی درباره تاثیرات درس آموز تجاوز به اکراین که برجام /برنامه جامع مشترک ایران با کشورهای غربی/ را ازحیّزانتفاع ساقط وان را تمام شده می انگارند و در ظاهر امر دیدگاه افراطی انان، توجیه پذیر می نماید. انها پیامد حوادث اکراین برتقویت قدرت هستهای ایران تاکید دارند ومدعی خروج ایران از مذاکرات اند ومدام اعلام میکنند که اوکراین توان هستهای خود را از دست داد و آسیب پذیر شد. پس ما هم باید به سمت تولید سلاح هسته ای برویم. این گفتمان شاید دربادی امربه به نفع مخالفان برجام وجاهت پیدا کند اما برجام و مباحث هستهای ایران از معادلات قدرت بین روسها و آمریکاییها فارغ است. سیاستهای هسته ای ایران تحت ارشادات شخص رهبری به پیش میرود و در مسائل استراتژیک هوشمندانه عمل میشود. اراده رهبری مدتهاست بر این قرار دارد که موضوع هستهای به نتیجه منطقی برسد و از تجارب گذشته درست استفاده شود، بنظرمن تجاوز ناموجه ومناقشات روسیه واکراین ومساله الحاق به ناتو ، تاثیر خاصی در سرنوشت برجام ایران ندارد و مسیری که رهبری برای برجام ترسیم کرده اند با فراست پیش می رود.
این گفتمان شاید دربادی امربه به نفع مخالفان برجام وجاهت پیدا کند اما برجام و مباحث هستهای ایران از معادلات قدرت بین روسها و آمریکاییها فارغ است. سیاستهای هسته ای ایران تحت ارشادات شخص رهبری به پیش میرود و در مسائل استراتژیک هوشمندانه عمل میشود. اراده رهبری مدتهاست بر این قرار دارد که موضوع هستهای به نتیجه منطقی برسد و از تجارب گذشته درست استفاده شود، بنظرمن تجاوز ناموجه ومناقشات روسیه واکراین ومساله الحاق به ناتو ، تاثیر خاصی در سرنوشت برجام ایران ندارد و مسیری که رهبری برای برجام ترسیم کرده اند با فراست پیش می رود.
21217
نظر شما