اما مدیران وقتی وعدهای میدهند که قادر به عملی کردن آن نیستند، فقط اعتبار خودشان را از دست نمیدهند بلکه بخشی از اعتماد عمومی را که دارایی مشترک همه است نابود میکنند.
سؤال از فرایند سیاستگذاری، تا تصمیمسازی، تحقیقات، تولید و اطلاعرسانی درباره واکسن کرونا، از این منظر که بر اعتماد عمومی تأثیر داشته و دارد، و هم از آن جهت که منابع عمومی برای آن صرف شده است، حق شهروندی همه ایرانیان است.
چندین سؤال هم از همین منظر درخصوص کل فرایندهای مربوط به مختلف کرونا در ایران وجود دارد که با پاسخ دادن به آنها شاید بشود راهی به سوی آینده بهتر برای سیاست علم، فناوری و صنعت در ایران گشود و برای بهبود وضع فعلی هم اندیشه کرد.
۱. سیاست تحقیقاتی و سیاست صنعتی برای تحقیقات و تولید واکسن کرونا چه بوده، کجا بررسی و تصویب شده، و متن مصوب این سند چیست و چگونه اجرایی شده است؟
۲. هدف سیاست رسمی درخصوص واکسن، ظرفیتسازی تحقیقاتی، تولید صنعتی برای نیاز داخل و صادرات، یا هر دو بوده است؟
۳. همکاری فناورانه با کشورهای خارجی - بهطور مشخص چین و روسیه – برای تولید واکسن مشترک یا تولید انبوه واکسن خارجی (نظیر راهبرد هند در تولید انبوه واکسنهای خارجی که تحقیق و توسعه آنها در هند انجام نشده است) در سیاست واکسن کشور چه جایگاه، موانع یا دستآوردهایی داشته است؟
۴. واکسنهایی که با اسامی مختلف تحت عنوان واکسن ایرانی در دستورکار قرار گرفته و تولید آنها رسانهای و اطلاعرسانی شده، پروژههای صرفاً تحقیقاتی برای توسعه زیرساخت پژوهشی بودهاند یا از ابتدا با هدف تولید صنعتی در نظر گرفته شدهاند؟
۵. چرا علیرغم محدودیتهای زیرساخت، منابع و شرایط تحریم شدید، فعالیت در زمینه تحقیقات یا تولید صنعتی چندین گونه واکسن، در دستور کار قرار گرفته است؟ آیا برنامه منظم و سنجیدهای بر این سیاست حاکم بوده یا محصول عوامل دیگری است؟
۶. اگر واکسنهای اطلاعرسانی شده فقط طرحهای تحقیقاتی بودهاند چرا اطلاعرسانی درخصوص آنها بر محور ایجاد امید به تولید واکسن داخلی برای واکسیناسیون میلیونها ایرانی صورت گرفته است؟
۷. اگر زیرساخت صنعتی لازم برای تولید واکسن در داخل وجود نداشته و پیشبینی میشده که فعالیت در سطح تحقیقاتی باقی بماند یا تولید صنعتی آن مستلزم همکاری فناورانه با طرفهای خارجی باشد، چرا اطلاعرسانی چنان انجام شده که انتظار تولید صنعتی و واکسینه شدن میلیونها نفر با واکسن ایرانی ایجاد شد؟
۸. تعارض منافع شرکتها و مؤسسات تحقیقاتی یا تولیدکننده داخلی واکسن، با راهبرد همکاری فناورانه و تأمین واکسن از طریق واردات چه سهمی در پیدایش وضعیت فعلی دسترسی به واکسن داشته است؟
۹. سیاست اطلاعرسانی زودهنگام درخصوص واکسنهای در مرحله تحقیقات و کارآزمایی (Trial) و قول دادن درخصوص زمان دقیق تولید واکسنی که در مرحله کارآزمایی است، کجا و با چه هدفی تنظیم شده بود؟
۱۰. ظرفیت تولید داخلی – به شرط تبدیل شدن همه موردهای تحقیقاتی به محصولات صنعتی با تولید انبوه – چقدر برآورد شد، با چه مقدار ریسک و احتمال خطای برآورد، و چه تأثیری بر سیاست واردات واکسن خارجی باقی گذاشت؟
۱۱. چه اصولی بر سیاست واکسیناسیون حاکم بوده است؟ آیا راهبرد تزریق بر اساس گروههای سنی مناسبترین بوده است؟ آیا با توجه به مرزهای گسترده ایران و تفاوتهای محلی زیاد در الگوهای مراقبت شخصی و ابتلا به بیماری، راهبردهایی نظیر واکسیناسیون گسترده در مرزها یا بر اساس گروههای شغلی، بهتر نمیبود؟
۱۲. آیا با توجه به نقش زمانبندی و ضرورت واکسیناسیون تعداد زیادی از شهروندان در مدت زمان کوتاه برای قطع زنجیره انتقال، راهبرد و وضعیت فعلی تأمین (از طریق تولید یا واردات) واکسن، قادر است چشمانداز امیدبخشی برای بازگشت به زندگی عادی در بازه زمانی مناسبی ایجاد کند؟
اینها بخشی از سؤالاتی است که از منظر سیاست و منافع عمومی، میتوان از سیاستگذاران بهداشت و درمان پرسید. پاسخ دادن و نه بر حذر داشتن از پرسش است که امید به بهبود خلق میکند.
* عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
نظر شما