اصلاحات پروتستانی در غرب، دشمنی کلیسا با حضرت محمد را تغییر داد / قبل از بعثت هم به پیامبر وحی می‌شد

یک پژوهشگر دینی گفت: ابتدایی‌ترین گزارشاتی که از پیامبر در غرب ملاحظه می‌کنیم از قرون وسطی شروع می‌شود و در آثاری که قرن‌های ۱۸ و ۱۹ میلادی در اروپا منعکس شده رگه‌هایی از ستایش شخصیت پیامبر ملاحظه می‌کنیم درصورتی که تا قبل از این قرون، هیچ ستایش و تمجیدی از پیامبر مشاهده نمی‌شد و روایت کلیسا از پیامبر معاندگونه بود.

به گزارش مبلغ نشست «حضرت محمد (ص) از نگاه غرب» پنج شنبه 19بهمن سال جاری از سوی دانشکده علوم قرآنی مشهد به مناسبت سالروز بعثت پیامبر برگزارشد. دکتر رسول ابراهیمی ‌آبشور در این نشست سخنرانی کرده و به ابعاد ناگفته ای از شخصیت پیامبر از نگاه غربی ها اشاره نموده است. مشروح سخنان وی را در ادامه می‌خوانید:

قبل از بعثت هم بر پیامبر وحی نازل شده بود!

دکتر ابراهیمی در ابتدای این نشست در تبیین موضوع زمان بعثت پیامبر گفت: بین مورخین و علمای اسلام اختلاف است که آیا پیامبر در ۲۷ رجب سال ۴۰ عام الفیل، در چهل سالگی برای پیامبری برگزیده شد یا چهل سالگی و بعثت، آغاز آشکارسازی نبوت برای عموم مردمان و همگان بوده است؟ بنابر روایاتی که از معصومین به ما رسیده پیامبر در بعثت مامور به آشکارسازی نبوت خود بر همگان شدند و الا قبل از بعثت در منطقه میان مکه و منا وحی نازل شده بود و ایشان خبر از پیامبری خودشان داشتند.

نکته دوم پیرامون چگونگی وحی نخستین بر نبی اکرم می‌باشد. آنچه در منابع معتبر برادران اهل سنت ذکر شده، هرگز در نگاه متکلمین شیعه و اهل بیت (ع) قابل قبول نبوده و با مقام شامخ نبوت هم سازگار نیست. در نگاه اهل تسنن با پیامبری روبرو می‌شوید که خبر از پیامبری خودش نداشته و زمانی که بر ایشان وحی نازل می‌شود به سختی باور می‌کند و با حالتی لرزان و ترس به خدمت حضرت خدیجه (س) می‌رسند. حضرت خدیجه (س) پیش پسر عموی خود می‌روند که ایشان چون مسیحی بوده، حالت پیامبر را که می‌شنود تایید می‌کند که شما پیامبر شدید و این با نگاه اهل بیت(ع) وکلام شیعی سازگاری ندارد.

پیامبر قبل از بعثت به شریعت خود عمل می کرد نه شریعت ادیان پیشین

نکته سوم این است که پیامبر قبل از بعثت به چه شریعتی عمل کرده است؟ این سوال مهمی است و حتی بین علمای اسلام هم اختلاف وجود داشته و سه قول بیان شده، یک دیدگاه این است که‌ پیامبر بر شریعت پیامبران قبل از خود عیسی و موسی عمل می‌کرده است، پاسخ مفصلی در رد این قول در کتب کلامی ذکر شده که بالاجمال می‌گوییم انسان فاضل، مقدم است و نمی‌تواند از مفضول تبعیت کند.

بعضی دیگر از علما قائل به توقف شدند و سکوت کردند چون نمی‌دانستند پیامبر به چه دینی عمل می‌کرده است؟ این هم باطل است از این جهت که قبل از بعثت ایشان نماز می‌خواندند و طواف می‌کردند و این‌ها باید مطابق بر یک شریعتی باشد لذا این قول هم قول ضعیفی است.

وی در انتهای این بخش از سخنان خود نتیجه گرفت که قول صحیح این است که پیامبر بر دین و شریعت خود عمل می‌کردند و این با دیدگاه علمای شیعه سازگار است چون پیامبر قبل از بعثت مامور بر دین خود بودند و پیامبری خود را می‌دانستند و عمل می‌کردند. این نکات مقدماتی و جریانات در بحث ما در مورد محمد (ص) در نگاه غرب دخیل است.

شخصیت پیامبر در غرب متعلق به دوره پیش از مدرن است

استاد ابراهیمی در ادامه به چهره پیامبر در نگاه غربیان اشاره کرد و گفت: در میان پیامبران، پیامبر اسلام تنها پیامبری است که زندگانی ایشان به صورت کامل در معرض تاریخ قرار گرفته و در گزارش‌ها و متون تاریخی بحث‌های فراوانی در مورد ایشان شده است. به عنوان مثال در خود اروپا تحلیل در مورد پیامبر بسیار بیشتر از تحلیل در مورد حضرت عیسی و موسی بوده است، البته آنچه باید دقت شود این است که شخصیت پیامبر در غرب متعلق به دوره پیش از مدرن در غرب است که در این گزارش‌های اولیه جزئیاتی از زندگی پیامبر ذکر نشده و تنها کلیاتی آن هم به صورت گزینشی نقل کرده‌اند.

وی ادامه داد: غربی‌ها به دلیل نداشتن منابع درست و پیچیده بودن گزارشات تاریخی و نقل آن‌ها از سرزمین وحی که زبان آن‌ها عربی بوده و از آن جهت که به مبانی و مطالب اصلی و اساسی اسلام آشنا نبودند، دچار زیاده روی‌ها و سیاه‌نمایی‌هایی در گزارشات خود شدند که مشروعیت و علمی بودن تحقیقات آن‌ها را زیر سوال می‌برد.

تاریخ پیامبر در غرب از کلیسا شروع شده /شروع ستایش پیامبر در غرب از قرن 18 میلادی

ابراهیمی تصریح کرد: ابتدایی‌ترین گزارشاتی که از پیامبر ملاحظه می‌کنیم از قرون وسطی شروع می‌شود و در آثاری که قرن‌های ۱۸ و ۱۹ میلادی در اروپا منعکس شده رگه‌هایی از ستایش شخصیت پیامبر ملاحظه می‌کنیم درصورتی که تا قبل از این قرون هیچ ستایش و تمجیدی از پیامبر مشاهده نمی‌شد و این لازم می نماید که دسته‌بندی انجام دهیم، تا روشن شود این چه سیری بوده از کجا شروع شده و به کجا ختم شده است؟

وی در ادامه گروه های غربی و مسیحی را که نگاه‌های متفاوتی به پیامبر داشتند معرفی کرد وگفت: تاریخ پیامبر در غرب از کلیسا شروع شده است یعنی کسانی که در مورد پیامبر مطالبی نوشتند اربابان کلیسا بودند، علمای کلیسا با توجه به آشنایی با منابع و تسلطی که به کتاب‌های خود داشتند شخصیت پیامبر را کامل می‌شناختند اما از آنجایی که پیامبر را مانع از ترویج ایمان مسیحی در سرزمین‌ها می‌دانستند، دشمنی عجیبی با پیامبر را شروع کردند. یک دسته نویسندگان معاند داریم که این‌ها قبل از اصلاحات پروتستانی بودند، قبل از اصلاحات پروتستانی گزارش‌هایی که کلیسا از پیامبر روایت کرده کاملاً معاند گونه بوده است.

قبل از اصلاحات پروتستانی، گزارش های کلیسا از پیامبر کاملاً معاندگونه بوده است

قبل از این اصلاحات، پیامبر را یک بت معرفی می‌کردند که طرفدارانش که خودشان را مسلمان می‌نامند او را عبادت می‌کنند. دراین زمان تهمت‌های زیادی درکتبشان به پیامبر زدند و آن‌ها را در بین عوام مردم منتشر کرده و برای اینکه عوام مردم به سمت پیامبر جذب نشوند اطلاعات حقیقی را ارائه نکردند و شروع به تخریب می‌کنند. حتی کار به جایی می‌رسد که برخی نویسندگان در گذشت پیامبر را که درسال 632 میلادی بوده به سال ۶۶۶ میلادی تغییر می‌دهند، به این علت که ۶۶۶ در بین مسیحیان معروف به عدد وحش است؛ این‌ها گفتند پیامبر اسلام در این تاریخ از دنیا رفته و حالت توحشی و شرور بودن به این قصه دادند. گروه دیگر حتی نام پیامبر را تغییر دادند و او را ماهوند می‌نامند که در ادبیات مسیحی ماهوند را به معنای شیطان مجسم معنا کردند، کتاب آیات شیطانی از سلمان رشدی از واژه ماهوند استفاده می‌کند که اشاره به پیامبر اسلام دارد.

حتی عده‌ای از مسیحیان، تثلیثی در مقابل تثلیث مقدس خود درست کردند تحت عنوان مهوند اپلیون و ترمگان. اینها دسته‌ای از معاندین در بین غربی‌ها بودند که پیامبر را اینگونه جلوه دادند. دسته دیگر که در قرن ۱۸ می‌بینیم کسانی هستند که کمی از این تفکرات فاصله گرفتند و نگاه واقع بینانه‌تری نسبت به پیامبر پیدا کردند و کتاب‌هایی نوشتند و پیامبر را یک شخصیت فاصله داری از گزارشات اولیه معرفی کردند. نویسنده با نظری بی‌طرفانه با پیامبر مواجه شده و نتیجه گرفته پیامبر یک انسان صادق یا قهرمان تاریخی است و قرآن را به عنوان سند تجربه‌ی دینی معرفی کردند. لذا این نویسندگان از نیمه ی دوم قرن هجدهم، آگاهی بیشتری نسبت به پیامبر پیدا کردند و پژوهش‌های دقیق و علمی انجام دادند و از شبهه پراکنی دست برداشتند.

درادامه ابراهیمی به این نکته اذعان داشت که کتاب‌های غربی عمدتاً از نگاه کلامی و اسلامی قابل نقد است زیرا نویسندگان آنها منابع کافی در اختیار نداشته‌اند و بر اساس گزارشاتی محدود به این نتیجه رسیدند؛ اما برای ما نتیجه کار مهم است هرچند نقدهایی به آن وارد است. قبل و بعد از اصلاحات دو تصویر عجیب از پیامبر می‌بینیم، کتاب‌هایی که بعد اصلاحات پروتستانی درمورد اسلام نوشته شده را می‌شود با دقت نگاه کرد و استفاده‌ برد در اینجا بود که تصویر غرب از پیامبر تغییر کرد. این حجم از حملات که قبل از اصلاحات مشاهده شده و در زمانه ما که دوباره تجدید شده، نشانگر این است که مخاطبین پیامبر، مخاطبین خاص و محدود به جغرافیایی خاص نیستند و همه انسان‌ها را در بر می‌گیرد؛ همین باعث ترس غربی‌ها شده و با تمام وجود به جنگ پیامبر آمدند.

وی افزود: نوشته‌های غربی‌ در مورد پیامبر چه آن‌هایی که گزارشات وحشتناک و سیاه‌نمایی کردند و چه آن‌هایی که دید واقع‌گرایانه داشتند باید با این پیش فرض مطالعه شود که خواسته‌های آن‌ها بیشتر آغشته با غرب شده و از مسیحیت تأثیر پذیرفته است. لذا در هنگام تحقیق و مطالعه باید بدین نکته توجه داشت که بسیاری از وقایع زندگی پیامبر ذکر نشده است.

5 رویکرد مختلف به حضرت محمد در غرب

دکتر ابراهیمی در پایان نشست دیدگاه نویسندگان غربی در مورد پیامبر را در ۵ دسته تقسیم بندی نمود:

دسته اول از قرون وسطی تا دوران جنگ‌های صلیبی. در این دسته فقط چهره سیاه پیامبر نمود داشته، کاملاً با پیامبر دشمن بودند حرف‌های نامربوط می‌زدند و دلیل اصلیشان این بود که پیامبر جلوی پیشرفت ایمان مسیحی را گرفته و مانع بوده است.

دسته دوم شخصیت‌هایی هستند که مدعی‌اند پیامبری وجود داشته و منکر دین اسلام نیستند و اسلام دین سوم در دنیاست؛ ولی با روش‌های مختلف و زدن برچسب‌های ناصواب سعی کردند مسلمان‌ها را از پیامبر برگردانند و برای کسانی که می‌خواستند مسلمان شود می‌گفتند پیامبر ویژگی‌های نادرستی را داشته است.

دسته سوم کسانی که جویای حقیقت از شخصیت پیامبر هستند و می‌گویند شناخت خود را از پیامبر بالا ببریم و نگاه غیرمنصفانه از پیامبر را کنار بگزاریم، مشکل این‌ها نداشتن منابع مطمئن است.

دسته چهارم کسانی هستند که در عصر معاصر ما زندگی می‌کنند و به عنوان یک سیاست تبلیغی در غرب مأمور شده‌اند! عده ای می‌گویند چهره پیامبر ترسناک نیست اما آموزه‌های پیامبر دچار تحریف شده و هرچه انسان خشن و ترسناک است، باورهای اسلام را پذیرفته و اسمشان را مسلمان گذاشته‌ اند و عده‌ای دیگر می‌گویند خود پیامبر این چهره ترسناک را داشته و طرفدارانش هم همین شکل هستند و هرچه آدم و خشن و ترسناک در دنیا هست مسلمان می‌شوند. می‌خواهند اسلام هراسی را به وجود آوردند که باعث شود جوان‌هایی که تصمیم دارند به اسلام بپیوندند دست از این کار بردارند. به این علت که غربی‌ها می‌دانند اگر بخواهند به خاورمیانه تسلط داشته باشند باید پیامبر را اهل ستیز معرفی کنند نه اهل صلح.

دسته اخر انسان‌های روشنفکری هستند که به دنبال این هستند که این تفکر را جا بیندازند که محمد(ص) پیامبر صلح است و مسلمان‌ها انسان‌های صلح جویی هستند و اهل ستیزه نیستند.

کد خبر 1871232

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =