۰ نفر
۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۳

عرفان قانعی فرد *

هرچند قبلا درباره نقش قطر [اینجا]، مصر و عربستان [اینجا] و ترکیه [اینجا] در کردستان عراق ، نکاتی را مطرح کردم اما لازم است امروز به گذشته نگاهی کرد و تایید نمود که نگرانی ها از نقش آفرینی های مخرب این بازیگران به جا بوده است.

البته این نگرانی موضوع جدیدی نبوده و نیست و ریشه ای قدیمی تر دارد و حتی شخصیت های برجسته نظامی، سیاسی و اطلاعاتی آمریکا نیز از آن آگاه بوده اند. به عنوان مثال  در سال 2007 میلادی، در دیداری که برهم صالح برایم ترتیب داد توانستم گفتگویی با ژنرال پترائوس، فرمانده وقت نیروهای نظامی ایالات متحده و هم پیمانان آمریکا در عراق داشته باشم که اشاره ای مصرح به این نگرانی داشت. پترائوس که بعدها  مدت کوتاهی رئیس دستگاه عریض و طویل CIA نیز شد  در آن گفت و گوی کوتاه درباره عراق، نکته ای را مطرح کرد که تا امروز ذهنم را به خود مشغول کرد. او از نقش آفرینی برخی از کشورهای سنی مذهب حوزه خلیج فارس – مانند قطر و عربستان - در ایجاد ناآرامی در عراق سخن گفت و تاکید داشت که این نقش پررنگ تر خواهد شد و گذشت زمان نشان داد که سخنش لاف و گزاف نبود.
بعدها هم یک شب که در سر میز شام ، در کنار دست عدنان مفتی و طالبانی نشسته بودم  و مالکی سیاست‌مدار شیعه و رهبر حزب الدعوه  که دو سالی بود از نخست وزیری اش می گذشت؛ سید عبدالعزیز حکیم ، سیاست‌مدار شیعه و رهبر فقید مجلس اعلای اسلامی عراق ، گفت: انشالله برادری کُرد و شیعیان همچنان باقی بماند و دشمنان عراق ناکام باشند و با الهی آمین گفتن مالکی و طالبانی ، سفره شام پایان یافت و طالبانی، حکیم را تا دم در، روانه کرد و رفت.
اما از همان ایام تا امروز، بارها و بارها، سنی های عراق و دربین کردها،  بارزانی سعی داشته اند که علیه مالکی اقدام هایی انجام دهند و هر کدام هم – بنا به گزارش های محرمانه اداره امنیت – گروه های ترویستی را حمایت کرده اند.
خیزش شیعیان در عراق، در سال 1991 به این سو و بعدها نقش مهمی که شیعیان در فروپاشی نظام صدام حسین در 2003 ایفا کردند، سبب شد تا نگاه واشنگتن به سمت آنها معطوف شود. از دید واشنگتن شیعیان سیاست منظم تری نسبت به کردها – با وجود داشتن فاجعه حلبچه [فاجعه حلبچه و سیاست کُردها] - و سنی ها داشتند و از این رو سهم نخست وزیری به شیعیان رسید.
از فردای روز فروپاشی رژیم  صدام، کردها و شیعیان با جلب رضایت سنی ها ، سعی در بازسازی عراق داشتند و تقریبا هم قدرت به طور مساوی مابین کرد و شیعه و سنی تقسیم شده بود اما چند ماجرا، شکوفائی سیاسی عراق را با موانع و انسداد های عجیبی روبرو کرد. در این میان ، کردها بودند که برای نخستین بار در منطقه، به طور جدی در عرصه مشارکت سیاسی حکومت مرکزی، نقش داشتند و می توانستند به رشد و اعتلای آن کمک کنند. اما امروزه در اکثر رسانه های امریکایی و عراقی انگشت اتهام به سوی بخش شمالی کردستان دراز می شود. هرچند روس ها، سیاست ابزاری درباره کردها دارند [ایده نزدیکی کردها و روس ها پس از هفت دهه؟ ] اما امروزه حتی واشنگتن، دل خوشی از کردها ندارد. [فصل انتخابات عراق و نزاع واشنگتن با کردها]

وقتی که مام جلال طالبانی به ریاست جمهوری عراق رسید [ باور به حضور و بقای مام جلال]، در واقع سیاست کردها هویت دیگری یافت و از نظر تاریخی هم مهم محسوب می شد [به بهانه بازگشت مام جلال به عراق] و او هم مرتب ممارست کردها با ایران [ایران، واقعیت منطقه و دوست کُردها ] به عنوان واقعیت منطقه و نیز برادری با شیعیان را مد نظر داشت و همچنین به عرب ها هم نظری مساعد داشت.
البته بارزانی ، که ریاست اقلیم را به عهده گرفته است و مدعی است که 73% رای مردم را هم در پشت سر دارد ، از سال 2005 تا امروز، نه تنها نقش چندانی در ثبات سیاسی عراق نداشته، بلکه بعضا با ایجاد مشکلاتی، سیاست کردها را با تلاطم روبرو کرده است. حتی می توان گفت که بعث (Ba'ath) به طور کامل فروپاشی کرد و بنا به سیاست غلط پل برمر و بعدها پناه دادن بارزانی به سران بعث، دوباره این جریان را زنده نگه داشت و بازی خطرناکی را با بغداد آغاز کرد.

تا وقتی که مام جلال در بغداد بود، کاریزما و سیاست ریش سفیدی وی سعی در حفظ آرامش عراق داشت اما چند روز پیش که نوری مالکی، نخست وزیر عراق نسبت به بروز خشونت های فرقه‌ای در کشورهای عرب هشدار داده ؛ نشانگر این نکته بود که کردها اگر مصلحت و عقلانیت درست تعامل با حکومت مرکزی عراق را نداشته باشند، این موقعیت تاریخی را از کف خواهند داد.
 بارزانی برای ایجاد حساسیت و نشان دادن حسن نیت به سنی ها، وزیران کُرد را از بغداد فراخواند تا مالکی را تحت فشار بگذارد امارسانه های عراق اعلام کردند که " مالکی - جانشین خود و وزیر خارجه اش را که وابسته به حزب بارزانی بود ‫از کابینه اخراج کرد و ‫محمد تمیم را بعنوان وزیر بهداشت به جای مجید حسن، احمد کربولی وزیر کار را به جای به وزیر زراعت شده ، به جای خیرالله حسن وزیر بازرگانی شده حسن شممری و به جای هشیار زیباری اقای حسین شهرستانی شده وزیر خارجه و نوری شاویس هم اخراج شده است " ...و این در واقع برای ساختار سیاسی کردها، شکست بزرگ محسوب می شود.
در اوج خشونت ها و خون ریزی ها در چند روز اخیر ، سخنان مالکی از رسانه ها هم منتشر شده ، تلویحا ریشه و پایه خشونت های اخیر را با جنگ داخلی و درگیری‌ها در سوریه ، کشور همسایه عراق، مرتبط دانست و از ظهور دوباره خشونت‌های فرقه‌ای و تنش بین سنی‌ها و شیعیان در عراق خبر داد که فرقه‌گرایی و ایجاد درگیری های متعاقب آن، می تواند چند منطقه را متشنج کند و به آشوب بکشاند.اختلاف و رفتار نیروهای امنیتی عراق با معترضان سنی مذهب دولت، از نگاه مالکی نشان از نوعی تحریک خارجی دارد که معترضان سنی خواستار استعفای نخست وزیر شیعه مذهب هستند. موج ناآرامی و زدوخوردهای مرگبار هم اعتبار مالکی را از بین می برد هم موجب افزایش حملات انتقامی و خونین محرک های سنی ها خواهد شد و عراق محل تاخت و تار مردان مسلح ناشناس می شود.از طرفی هم استعفای نوری المالکی، نخست وزیر شیعه در شرایط فعلی کمکی نمی کند جز تحریک جامعه شیعیان. تنها سیاست تعامل مقامات امنیتی با تظاهرات کنندگان سنی می تواند، آرامش را به بغداد بازگرداند.
اما در میان این خشونت های عراق ، وارد شدن کردستان به اختلاف میان شیعه و سنی ، قهر با حکومت مرکزی و ... هیچ دستاوردی برای کردها دربرنخواهد داشت. اینکه طبق گزارش تلویزیون سپیده بارزانی ، با سو استفاده از اتومبیل های دارای پلاک رسمی حکومت اقلیم ؛ سلاح و مواد منفجره به اکثر مناطق روانه کند تا در عملیات تروریستی علیه سپاه عراق مورد استفاده قرار گیرند. و چند نهاد تروریستی مانند القاعده هم که از قطر و از طریق خطوط ترکیه، این مواد و سلاح ها را وارد اربیل در کردستان عراق کنند و آنهم کمک به القاعده در اتومبیل هایی با پلاک رسمی حکومت اقلیم که حزب دمکرات کردستان عراق در اختیارشان نهاده، سیاستی به نتیجه نخواهد رسید.
اینکه نوری مالکی بارها و بارها مسعود بارزانی را به حمایت از تروریسم و همکاری با قطر و عربستان و ترکیه در ایجاد اختلال و آشوب در عراق متهم کند؛ سودی به حال سیاست کردها در حکومت مرکزی عراق ندارد. همواره در طی تاریخ کردها نیازمند تعامل سیاسی هستند. در جهان عرب هم کردها می توانند دوستانی خوب بیابند. نه اینکه با چنین حرکاتی  بازیچه دست قدرت های منطقه ای و امیال شخصی رهبران برای ترویج خشونت و فرقه گرایی شوند که نهایتا موجب ویرانی دستاوردهای سیاسی و حرمان خواهد شد. در تنش بین سنی‌ها و شیعیان عراق - در سال‌های 2006 و 2007 – که کشته شدن هزاران نفر را به دنبال داشت؛ چه سودی عاید کشور شد تا به کردها برسد ؟
هرچند که امروزه بارزانی قرارداد امنیتی نامعلوم و غیرمشخصی با ترکیه بر سر مساله پ ک ک [پایان کابوس پ ک ک] دارد ،در این حین اعلام آماده باش نظامی در کردستان و فرستادن نیروی پیشمرگ به داخل کرکوک، تکرار همان اشتباه سال 2003 است که فورا دستگاه الاستخبارات کرکوک را تخلیه کردند و دو حزب اتحادیه میهنی و دمکرات کردستان نوعی نظامی 2 اداره ای را در این شهر مستقر کردند که با مخالفت آمریکایی ها روبرو شد و تحویل دادند و بعد هم علنا مقامات نظامی و اداری آمریکا به هر دو حزب – که به واشنگتن فراخوانده بودند - گفتند که امروزه آمریکا حامی جداشدن و استقلال هیچ کدام از مناطق شیعه و سنی و کرد نیست و باید با نگاهی واقع بینانه به قضیه نگاه کنند و طبعا همراهی و تعامل برای همه گروه ها، از دیدگاه آنان مهم است. بعدها هم سر ماجرای 140 و ... به کردها گفتند که نفت کوکوک سرمایه ملی عراق است و هرگز به کردها تحویل داده نمی شود اما حزب بارزانی برای سرگرم ساختن افکار عمومی کردستان مدتها بر آن طبل می کوبید و ثمره ای هم نداشت. امروزه هم فرستادن پیشمرگ برای کرکوک، هیچ سودی برای کردها ظاهرا در برندارد که یا با زور سلاح به تصرف کرکوک بپردازد و یا اینکه بخشی از نزاع میان سنی و شیعه شود در حالی که ضرورتی نداشته و ندارد.  کردها با سیاست درست و نگاه امنیتی و عقلانیت سیاسی می توانند که از بحران عبور کنند. و تعامل سیاسی با استفاده از کارت فشار اعزام نیروی نظامی، دوباره تکرار همان شکست سال 2003 است که مدتها مساله مورد مضحکه آمریکایی بود.
همانطور که امروزه هم آمریکا، حکومت اقلیم کردستان با رهبر فعلی را سرچشمه فتنه و نزاع در عراق می بیند و مقامات آمریکا و دولت اوباما با ریاست فعلی اقلیم کردستان ، مشکل دارند و به هیچ وجه اقلیم کردستان و ریاست فعلی ان قرارداد استراتژیک با آمریکا نداشته و ندارد و نوعی اختلاف و رابطه سرد میان آمریکا و کردستان عراق وجود دارد و آمریکا کمترین باور و اعتقادی به سیاست کردها ندارد. همچنین منتقدان اشکارا می گویند که دولت اوباما با کردهای عراق و خصوصا اداره اقلیم کردستان عراق که خود را یک حکومت خودخوانده می داند مشکل دارد و به ترکیه هم خاطر نشان کرده است که اجازه صدور نفت از کردستان عراق را صادر نکند زیرا موجب ایجاد توهم کردستان بزرگ می شود. در دیدار اخیر فرستادگان کرد به واشنگتن؛ دولت اوباما مانند سرچشمه فتنه و نزاع و ناارامی در عراق با کردها تعامل کرده است که تمایلی به ثبات سیاسی عراق و تعامل سیاسی ندارد.
امروزه برهم صالح ، بنا به آموختن از مکتب مام جلال، سفر به بغداد را واجب می داند که کردها در موج جدیدی خشونت ها و درگیری بین نیروهای امنیتی حکومت مرکزی و معترضان سنی مذهب در شمال کشور ؛ درگیر نباشند و تنها نقش میانجی را داشته باشند و دوباره به نجات کردستان از دست سیاست ویرانگرانه و غوغاباوری یک رئیس قبیله بیاندیشند و کردستان دارای افقی روشن و رو به رشد داشته باشد.
گرچه اطرافیان مام جلال – آراس - به خود مسعود بارزانی توصیه کردند که وی راهی بغداد شود اما وی همواره در حین خرابکاری، فورا به تشکیل یک گروه تحقیق دست می زند که هرگز گزارشی هم منتشر نمی کنند جز اینکه در جهت تائید منویات ملوکانه شاهنشاه بارزانی باشد و مرتبا هم گروه هایی به بغداد روانه کرد اما هیچ گاه دستاوردی به دنبال نداشت و امروزه هم همان سیاست رفاقتی مام جلال و گشودن درها به سوی حکومت مرکزی و تعامل با ان ، می تواند کردهای عراق را در این بحران درگیر نکند و اینکه در انتخابات آینده هم شخصی دیگر که دارای علانیت و حکمت و دانش حداقلی باشد، بر کرسی ریاست اقلیم تکیه زند و حزب اتحادیه میهنی کردستان هم بتواند فردی موجه مانند برهم صالح [جانشین مام جلال شدن ، کار ما نیست!] را جانشین مام جلال کند تا در سیاست حکومت مرکزی عراق نقش آفرینی کند.
پژوهشگر تاریخ معاصر – پرینستون (نیوجرسی)
4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 289775

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =