عرفان قانعی فرد

قبلا در این باره نوشته بودم که جناب اردوغان خواب نما شده اند[اینجا] اما امروز داستان فراتر می رود و اردوغان به صراحت می گوید که مصر،اردن و عربستان همراه و همگام ترکیه هستند تا اقلیم دوم کردی در سوریه تشکیل نشود.

اینکه ترکیه دو کشور دیگر یعنی مصر و عربستان سعودی را در دشمنی و ناخشنودی خود از قدرت گرفتن کردها در سوریه همگام کرده وقتی جالب می شود که مواضع گذشته این کشورها در قبال کردها مرور کنیم.
اصولا مُرسی یا پادشاه عربستان نمی دانند کُردها در کجای کره خاکی ساکن هستند و اگر هم کُردها خود تصمیم بگیرند که اقلیمی خودگردان و محلی تحت نظارت حکومت مرکزی سوریه  داشته باشند چه سودی یا ضرری برای مصر و عربستان و اردن در بردارد؟...
الف : مُرسی تاریخ کردستان را نمی داند و اگر می دانست پی می برد که در دهه 1950 روشنفکران کرد هواخواه حرکت عبدالناصر بودند و حتی جلال طالبانی به خاطر شرکت در تظاهرات طرفداری از مصر در بغداد 1 سال از تحصیل محروم شد. وقتی هم عبدالناصر به مسکو رفت ( 1958) کردها برای وی نامه قدردانی فرستادند و ابراهیم احمد – روشنفکر مشهور کرد عراقی – که خواهان دوستی و برادری کرد و عرب بود ؛ پس از پیروزی کودتای عبدالکریم قاسم ( ژوئن 1958)، در مسیر برگرداندن مصطفی بارزانی از مسکو به اربیل، در مصر اتراق کردند و به دیدار عبدالناصر شتافتند؛ چون کردها بر این تصور خام بودند که او دوست و همراه کردها است و از دولت عراق خواهد خواست که حقوق فرهنگی – اجتماعی انان را به رسمیت بشناسد.
پس از مرگ حافظ اسد در سال 2000 و روی کار آمدن پسرش بشار، دوره ای مدعی اصلاحات سیاسی که حکومت بهار دمشق نامید، آغاز شد؛ روشنفکران و نهادهای مستقل حقوق بشر فعال شدند و سال بعد صدها زندانی سیاسی آزاد شدند و امید به یک سیستم آزاد سیاسی و باز (که دموکراسی را برقرار کند و کشور را به جلو سوق دهد) پدیدار شد. هرچند در مارس 2003 بشار گفت که منظورش از اصلاحات از روز اول کنترل قدرت بوده و فعالیتهای مدنی را هم مضر شمرد. اما آیا چنین شد؟
ب: پادشاه عربستان هم یا دچار نسیان و زوال حافظه شده اند یا اصولا نخوانده و نمی داند. . در دهم اوت 2003 بود که خلیل مصطفی، فعال سیاسی کرد سوریه زیر شکنجه مرد و مدتی بعد در دوازدهم مارس 2004 در قامشلی، در بازی دو تیم فوتبال خوجه و دیز، نزاع بین تماشاچیان و دخالت نیرویهای نظامی و امنیتی و تیراندازی آنان موجب کشته شدن هفت کرد شد. به دنبال آن، درگیری اعراب قبیله ای با کردها در شهر قامشلی آغاز شد. اعراب قبیله‌ ای ضد رهبران کرد عراقی شعار سر دادند و تصاویری از صدام را در دست گرفتند. منابع رسمی سوریه تعداد کشته شدگان این حوادث را 25 نفر اعلام کردند اما منابع کرد گقتند که در این حوادث ده ها کرد کشته شدند. روز بعد مجالس سوگواری برگزار شد و هزاران کرد در آن شرکت کردند. مردم پرچم کردستان و عکس رهبران تاریخ معاصر کرد را بلند کردند و پلیس دوباره تیراندازی کرد و افراد زیادی کشته شدند و حتی زخمی ها هم از بیمارستان قامیشلی به اداره امنیت برده شدند و پلیس صدها کرد را دستگیر و شکنجه کرد. همزمان در دمشق، دانشجویان کرد راهپیمایی کردند که با دخالت پلیس، 650 دانشجو دستگیر شدند و شاید حدود سی نفر کشته شدند. حتی عبدالرزاق سالم، خبرنگار تلویزیون العربیه که تظاهرات کردهای قامشلی را گزارش کرده بود دستگیر شد. خبرگزاری فرانسه از قامشلی گزارش داد که یازده حزب کرد سوریه در بیانیه ‌ای با اشاره به حوادث قومی اخیر این منطقه، نوروز را روز عزای فرزندان کرد اعلام کرده و به احترام کردهایی که در حوادث اخیر قومی در سوریه کشته شده ‌اند، از برگزاری جشنهای عید نوروز خودداری می کنند.
در همان ایام بود که عربستان، انگشت روی حق و حقوق کردها می گذاشت. یادش نبود که 2013 باید نوائی دیگر ساز کند. هنوز گزارش محرمانه ساواک در اداره خارجی و برون مرزی وجود دارد که چگونه جمشید امانی و عیسی پژمان، از عراق گزارش دستگیری 2 تروریست فرستاده پادشاه عربستان برای ترور شاه ایران را برای مقامات نظامی و امنیتی ایران ارسال کرده اند و ایران بر آن شد که با مراعات دیپلماتیک، شاه عربستان را آرام کند. بعدها ملک فیصل شاهد سقوط شاه بود. گرچه امین فروغی، دیپلمات و مامور امنیتی شاه، با استراتژی حرفه اش، سعی در آرام نگه داشتن رابطه ایران و اعراب داشت و ساواک ایران و اداره امنیت عربستان – دوران کمال ادهم - هم با همدیگر پروژه مشترک داشتند ، اما بعدها در ایام جنگ تحمیلی با عراق و موضع گیری عربستان و بعدها در سال 1990 در جنگ خلیج فارس ، روابط سیاسی ایران و عربستان، دسخوش تاثیرات سیاسی منطقه ای شد. ساختار سیاسی سنتی عربستان سعودی بعد از سقوط محمدرضا پهلوی ، گزینه مطرح مورد توجه آمریکا برای جایگزینی موثر شاه ایران بود که از مؤلفه های مهم و متغییر می توان به منابع غنی نفت و گاز و وجود حرمین مذهبی - مکه و مدینه - برای انجام مناسک حج و نقش عربستان در میان سایر کشورهای عربی است.
البته سعودی ها در روابط خارجی خود همواره دنبال حفظ امنیت داخلی و بعد موقعیت منطقه ای و سپس حضور قدرتمند در خاورمیانه، بدون وانمود کردن به حمایت رسمی آمریکا ، هستند. گرچه برخی معتقدند که عربستان سعودی (المملکة العربیة السعودیة) بعد از جنگ جهانی دوم ، به نوعی امپراتوری آمریکایی در آن شکل گرفته است. اما همواره در منطقه خاورمیانه ، ایران ، نوعی رقیب عربستان محسوب شده است ، به طوریکه گاه تاثیرات امنیتی هم بر همدیگر داشته اند.
در جریان عراق پس از 2003 هم عربستان ، با وجود داشتن مرز مشترک با عراق، سعی در نفوذ سیاسی و امنیتی و به چالش کشیدن نفوذ امنیتی ایران و آمریکا داشت. بارها جلال طالبانی و دیگر افراد سیاست امروز عراق به این کشور سفر کردند ، و حتی برخی از رسانه ها نوشتند که " ترافیک بازدید مقامات بلند پایه‌ عراقی ، از عربستان سعودی، باعث نگرانی برخی از چهرهای سیاسی درباره‌ دخالت مقامات ریاض در امور داخلی عراق شده‌ است" و حتی برخی از افراد در پارلمان عراق، بر مواضع محرز و رویکرد منفی عربستان در برابر عراق و روند سیاسی این کشور، پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام، تاکید و تصریح کردند که بیشتر تروریست های فعال در عراق، سعودی هستند. و عربستان هم بدهی های عراق را نبخشیده و حتی تا مدتهای مدید سفیران و نمایندگان دیپلماتیک خود را به عراق اعزام نگرده و از نقش فعال و تلاش های عربستان برای سرنگونی دولت منتخب مالکی هم نمی توان غافل ماند که به نحوی با تحریک عوامل طایفه ای و قومیتی، از انتقال تجربه دموکراتیک عراق ، جلوگیری شود. اما گاه در تناقص با ان ، پادشاه عربستان به دعوت گروه های عراقی به گردهمایی ریاض دست می زد که پس از برگزاری مراسم حج بمنظور بررسی بحران تشکیل دولت عراق ، بپردازند. و ایاد علاوی هم هر از گاهی سخنان عربستان را در میان گفته هایش تایید می کند. و عربستان هم از وی و 'جریان هایی دیگر حمایت ها کرده و هنوز هم دنبال ساقط شدن دولت مالکی است. وقتی هم جلال طالبانی رئیس اجلاس اتحاد عرب درعراق بود، عربستان نماینده ای فرستاد و بارزانی هم علنا اعلام کرد، این جلسه فایده ای ندارد و تحریم فرمود!
از طرف دیگر « مرکز پژوهش های ایران و عرب یا CIAS» با حمایت مالی عربستان، توسط جعفر رائد بنیاد گذاری شد و بالطبع با لابی گری علنی جلسه قومیت ها برگزار می کند و در هر کشوری، جلسه ای باشد به طور اتوماتیک از 3-2 سازمان تروریست و تجزیه طلب کرد هم دعوت می شود .و نماینده آنها در همان مرکز در رسانه هایی که نفوذ کرده است ، مرتبا می گوید به مداحی این سازمان ها می پردازد که در ادبیات امنیتی هم آن را حلقه لندن نامیده اند که بر رسانه های خارج از کشور سایه افکنده. و مشهور است که حلقه لندن که رابطه نزدیکی با اسراییل و عربستان دارد، همواره در تلاش علیه ایران است و تنها، فردی مانند نوری زاده که منتفع از آنهاست، ایشان را ایرانی و دوستدار ایران می داند. آیا دستاورد این نوع برنامه و جلسه ها برای اداره امنیت عربستان "رئاسة الاستخبارات العامة"، با تظاهر به ملی گرایی و ایران دوستی، بعد سینه سپر کردن و حنجره را صاف کردن ، چه می تواند باشد؟! منبع بودجه این مراسم  توسط عربستان تهیه شود، به بهانه حقوق اقلیتها و دموکراسی علیه تمامیت ارضی آب و خاک ایران سخن رانده شود و از اب گل الود ماهی بگیرند و برای انحراف اذهان مردم ، آدرس غلط بدهند؟ و بعد برای ایرانیان هم تلویزیون ایران فردا هوا کنند...
جدای از این تفکرات مشعشعانه شاه عربستان درباره کردها، امروزه ، می گویند کُرد خوب است اما نه در سوریه؟ ، کرد خوب است اما نه در ترکیه. در عراق هم بهتر است که نماینده ما – طارق هاشمی - بیاید نه اینکه یک کرد مانند طالبانی بران کرسی تکیه بزند! ، البته یک کارت بازی مانند مسعود بارزانی را هم داشته و دارند و با نشان دادن آب نبات، وی را فریفته اند.
ج: امروزه این دردِ کهنه شده در کردستان سوریه همچنان باقی است و در آنجا اتفاق ویژه ای هم نمی افتد. چه بشار برود و چه نرود. به هر حال نباید نقش ایران را در جلوگیری از ترکیه در به کار بردن کارت کردی علیه سوریه مورد غفلت قرار داد .
از طرفی استفاده از عشایر مرزنشین کردستان ترکیه مانند شمزینیها و مسلح کردن آنان توسط ترکیه و تحریک علیه پ ک ک و بعد تحریک بارزانی علیه اوجالان، که ثمره ای هم برای کردهای منطقه در پی نخواهد داشت. هرچند مقام های نظامی – امنیتی ایران از جلال طالبانی و بارزانی خواستند که از کردهای سوریه بخواهند که علیه سوریه اقدامی انجام ندهند و در ابتدا هم طالبانی لبیک گفت، اما بعدها بارزانی خط خود را جدا کرد. قطعاً نزدیک شدن مسعود بارزانی به ترکیه و دور شدن تدریجی اش از ایران، او را به این مسیر انداخت که مقابل پ ک ک ایستادگی کند و حتی نیروهایی را هم برای تخریب و ترور از مرز موصل راهی سوریه کرد. همچنان که در روزهای اخیر این خبر منتشر شده که بارزانی یک میلیون دلار به جنگجوهای سوریه کمک مالی کرده است.
ترک ها امروزه به یاد روزنامه و رادیو کردی افتاده اند، اما در ایران از دهه های قبل هر دو تحقق یافته و کردها به زبان خود، خوانده اند، سروده اند، نواخته اند، ساخته اند...تا جائی که امروز جز لاینفک تار و پود اقوام ایران و فرهنگ ایران بزرگ هستند.
اما کسی هست نداند که امروزه کردستان ترکیه هم ناآرام است و زندانیان سیاسی کرد هم اعتصاب غذا کرده اند. به قول یاشار کمال نویسنده مشهور، امروزه پدران و فرزندانی که اعتصاب غذا کرده اند خود بخشی از ان مبارزه و دمکراسی خواهی است. نگاه کردن انسانی در حال مرگ به خاطر اعتصاب غذا، بزرگ ترین تراژدی است که از انسان و انسانیت به دور است که یک انسان برای به دست اوردن دمکراسی و حق بشری خود بمیرد انهم مرگی به خاطر سیاست غیر انسانی و دیکتاتور منشانه ترکیه که شادروان عصمت شریف وانلی آن را احمقانه می نامید و حکام ضد کرد را خشک مغز توصیف می کرد. حال بماند که یک سازمانی مانند « اتحاد اسلامی کردستان - یکگرتوو» درکردستان عراق، علنا می گوید اردوغان تنها دوست و همدم و یاور کردها در خاورمیانه است. پرداختن به نقش منفی دو گروه صوری اپوزیسیون کردستان عراق (اتحاد اسلامی،جمعیت اسلامی) در منحرف کردن قیام مردمی کردستان در زمستان 1389 علیه حزب سنتی حاکم بر کردستان عراق در حوصله این نوشتار نیست. اما هر دو دوستدار ترکیه و بارزانی و هم جهت موازین و اصول استراتژیک ترک ها بوده و هستند و عرض ادبی هم به اخوان المسلمین در مصر و دوستانشان در عربستان سعودی دارند.

آخرالامر باید گفت امروزه سوریه نا آرام است، عربهای سوریه علیه حکومت تظاهرات می کنند و خواستار حقوق خودند اما کردها از روزگاران پیش چنین خواسته ای داشتند و کسی هم نشنید و در این هیاهوی تحولات جاری است که کردها در شهرهایی مانند قامیشلی و عفرین و حسکه، طعم آزادی پوشش و لباس کردی و تکلم به زبان مادری را می چشند. کردها شوراهای شهر و روستا و سازمانهای غیردولتی زیادی تأسیس کرده اند که تعداد شوراهای شهر و روستا به 365 شهرداری و دهیاری می رسد و زن و مرد، آزادانه به فعالیت سیاسی می پردازند . مثلاً در داخل شهر عفرین کردها فارغ از جنگ و دعوای بشار اسد و مخالفان، سرگرم آموزش زبان مادری خود در کلاسهای تاریخ، شعر و موسیقی به زن و کودک و پیر و جوانند، چیزی که سالها از آن محروم بوده اند. به هر حال آینده کردستان سوریه بدون اجازه دخالت به مسعود بارزانی و عبدالله اوجالان می تواند روزنه هایی از امید در دل بپروراند. البته در سال 1960، عیسی پژمان مسئول امور کردها در ساواک خطاب به تیمسار حسن پاکروان رئیس وقت ساواک نوشت: “تشکیل کردستان سوریه مستقل ممکن نیست؛ اصلا در هیچ کدام از چهار منطقه کردستان امکان ندارد چون آن قدر خرید و فروش و خودخواهی و خیانت و زد و بند با خارجی و اختلاف بین آنهاست که خودمختاری اش نه در سوریه در هیچکدام از کردستان های دیگر ممکن نبوده و نیست. امکان ندارد. سر کوچکترین موضوعی با هم توافق و تفاهم ندارند”. در کردستان سوریه، گرچه وضعیت خودگردانی ناشی از هرج و مرج ، پدید آمده و برخی معتقدند که کردها قدم در راه تشکیل دولت مستقل کردستان سوریه برداشته اند اما کردهای سوریه دچار وسوسه تجزیه ‌طلبی یا جدایی طلبی و خواستار استقلال نیستند و تنها خواهان دموکراسی و شناسائی حقوق خود در چهارچوب سوریه ای دموکراتیکند و اشتباه محاسبه ای کردهای ایران و هیجانهای بی سبب و علت کردهای شان در دوران پس از انقلاب 1979 را به یاد دارند که اول می بایست در راه به رسمیت شناخته شدن هویت خودشان گام بر می داشتند نه ابزار دست حزب بعث عراق و میت ترکیه شدن. هرچند در سوریه هم به طور مشابه، گروهی تندرو بحث ملت کرد و همه پرسی و حق تعیین سرنوشت و استقلال و … را مطرح می کند که شاید موجب ایجاد حساسیت و هراس عربها در آینده سوریه شود.
عربستان و ترکیه و مصر هم با ایجاد نگاه کرد – هراسی به جنبش سیاسی کردهای سوریه از طرفی و از طرف دیگر به کردها وعده خودمختاری دادن، صرفا به پدید آوردن نگاهی پر تردید و خالی از اعتماد برای دست اندکاران آینده سوریه دست می زنند که چه سیستم بشار بماند و چه نماند، سودی برای کردها ندارد. ایران و بعدها آمریکا، اقلیم کردستان عراق را شکل دادند و هر دو کشور هم خواهان استقلال کردها نبوده و نیستند اما پدید اوردن اقلیم کردستان در سوریه – هرچند ناممکن می نمایاند – استفاده از کارت کردی را از دستان عربستان و ترکیه و مصر می رباید. مصالح و منافع ملی ایران هم در حمایت از کردها است زیرا نباید فراموش کرد، کردها هرکجا که باشند، ایرانی اند...

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 279379

برچسب‌ها