تقریبا متفقالقول هستند که در نظمدهی و شورآفرینی و تناسب اجرا یکی از بهترین مقاطع دوران برگزاری جشن مزبور بوده است.
ما جماعت عادت کرده ایم تا مناسبتی این چنینی برگزار شود، به جای حسنجویی، شروع میکنیم به بزرگنمایی آن چه که ضعف میانگاریم و چشم بر روی سایر جهات میبندیم. در این زمینه میشود به همان عادت مألوف، چهار تا نکته را - مثلا در زمینه داوریها - بیرون کشید و تفاوت سلیقهها را تبدیل کرد به اشتباهاتی غیر قابل بخشش و بر پایه همینها، حکمی مطلق صادر کرد و جشن را به عزا تشبیه ساخت.(گو این که یاد مکرر از فیلم درخشان و به یادماندنی «درباره الی» چندان به دل نشست که بخشهایی چشمگیر از داوری را نیز موجه و منطقی نمود) اما به نظرم، صمیمیت جاری در جشن اخیر، این عادت را بر هم زد و اغلب مخاطبان و شرکتکنندگان و حضار و حتی آنهایی هم که با واسطه و از طریق رسانهها از ماوقع جشن مطلع شدند، نکات مثبت این رویداد بسیار پررنگتر از سایر موارد جلوهگری کرد.
این روزها که اختلافات بین خانه سینما و معاونت سینمایی ارشاد حرارت بیشتری یافته، هر نوع اظهار نظری در این باب چه بسا سوءتفاهم برانگیز باشد و حمل بر موضعگیریهای متداول و سخیف سیاسی شود، اما واقعیت آن است که سکوت در قبال موفقیت اخیر دوستان در این جشن، چندان با انصاف قرین نیست و نمیتوان به بهانه گریز از احتمال زدن برچسبها و انگهای وابستگی به فلان محفل و بهمان نهاد، لب فرو بست و قلم را کنار نهاد.
جامعیت جشن اخیر چنان بود که هر یک از سینماگران برگزیده به فراخور میزان و کیفیت بینش و عقیده و منش خویش، صمیمانه از دغدغههایشان سخن گفتند؛ حال چه درباره قرآنسوزیهای اخیر در آمریکا باشد و یا آرزو در باب بازگشت جمعی از هنرمندان و سینماگران ایرانی به وطن.
این جامعیت در کنار یک جور علقه صنفی و همبستگی تشکیلاتی متبلور شد، به نحوی که اغلب برگزیدگان با تأکید بر تعلقشان به خانه سینما، از هویت سازمانیشان نیز دفاع کردند. نکته دیگر درباره نوع اجرای جشن بود که به نظرم آمیخته با نوعی نوآوری خلاقانه بود و از اجراهای کلیشهای جاری در این جور مناسبتها فاصله گرفته بود؛ به صورتی که اجرا با نمایش تلفیق شده بود و با عنصر داستانپردازانه سینما سنخیت یافته بود؛ به ویژه آنکه هوشمندی فرهاد توحیدی در انتخاب شیوه و محتوای سخنرانیاش که هم دراماتیک بود و هم نمادپردازانه و هم حتی ایهام بین واقعیت و خیال را برمیانگیخت، بر این خلاقیت افزود و شیرینی کار را دوچندان کرد.
به قول یکی از دوستان، شاید این هوشمندی ناشی از حرفه فیلمنامهنویسی توحیدی باشد که تاروپود و بافت درام را بر داربست واقعیت میتند. البته در کنار این نباید از نقش بیژن میرباقری در کارگردانی اجرای جشن غافل شد.
جشن خانه سینما تمام شد؛ اما این روزها میتوان از گوشه و کنارهایی، طعنهایی آشنا را که درآمیخته با فحاشیهای سیاسی و الصاق انگهای الحادی و فسادی و امنیتی است ملاحظه کرد. شنیدن این دشنامها و تهمتها، البته سخت است؛ اما هر فرایندی بهایی دارد و چه بسا این یک رقم، از مصداقهای بهای استقلال باشد.
نظر شما