امیر محمد سلیمانی: مگر می شود یک پای فینال 2010 حتی به جام جهانی 2018 صعود نکند؟ جوانانی که هشت سال پیش با گل هایی زیبا و توتال فوتبالی هیجان انگیز به یکی از قریب ترین فینال تاریخ جام جهانی رسیده بودند، حالا پیرمردانی خسته کننده و فرتوت بودند که پیروزی های خفیفی را به سختی کسب می کردند. اما برای صعود به جام جهانی، پیروزی کافی نیست. لاله های پژمرده از نخستین مرحله انتخابی جام جهانی صعود نکردند تا یازدهمین حضور هلندی ها در جام جهانی، در روسیه رقم نخورد. اما این ننگ بزرگ، آن چنان به اعتبار مهندسین فوتبال لطمه زد که غیرت نارنجی اجازه نداد روز های سیاه ادامه دار باشند. هلندی ها خیلی سریع دست به کار شدند؛ سرمربی سابق ساوتهمپتون و اورتون که روزگاری در پیراهن شیر های هلند می درخشید، دوباره به خانه اش بازگشت. رونالد کومان افسانه ای، بخشی از حماسی ترین تیم تاریخ هلند بود و حضور دوباره اش در قامت نارنجی پوشان، نوید روز های روشن را می داد.
لیست های کومان برای مسابقات دوستانه و لیگ ملت های اروپا، بیانگر تغییر نگرش در مدیریت تیم ملی هلند بود. نام های جدید، کم سن و سال و بی تجربه که ساختاری جدید در تیم ملی هلند ساخته بودند. از آن نسل قدیمی تنها نام هایی از قبیل استروتمن و رایان بابل ماندند. جوانانی که حتی در ترکیب اصلی تیم های باشگاهی شان حضور نداشتند، حالا اکثریت اردو نارنجی ها را تشکیل می دادند. انتقادات زیادی از کومان شد، او صبر کرد و همه چیز را درون زمین پاسخ داد. او در نخستین تجربه سرمربی گری اش روی نیمکت لاله ها، با یک گل مقابل انگلیس شکست خورد. اما پس از آن، با سه گل پرتغال را در نخستین مسابقه لیگ ملت های اروپا شکست داد. تساوی 1-1 مقابل اسلواکی، مقدمه ای شد بر تساوی دیگری با همین نتیجه مقابل ایتالیا. اما پیروزی 1-2 مقابل پرو بار دیگر از روز های خوب پیش رو نارنجی ها خبر داشت. تساوی در خانه قهرمان جهان، شاید یک نتیجه ایده آل برای تیم جوان کومان به حساب می آید، اما اولیویه ژیرو پیش از سوت پایان بازی لاله های جوان را در مسیر شکستی دیگر قرار داد. مگر شکست مقدمه ای بر پیروزی نیست؟ پس هلندی ها ابتدا آلمان بحران زده را در آمستردام تحقیر کردند. در رقابتی که مانشافت چهار ضربه درون چارچوب بی فایده داشت، شاگردان کومان از پنج ضربه درون چارچوبشان به بهترین شکل ممکن استفاده کردند. سه گل، یک پذیرایی ساده از قهرمان سابق جهان بود.
تیم سوم جام جهانی روسیه، خیلی خوش شانس بود که در دقیقه 5 دروازه هلندی ها را باز کرد. اگرچه گرونولد در دقیقه 27 بازی را مساوی کرد، اما کشاورزان بلژیکی با فشاری بی سابقه تلاش کردند باغچه لاله های نارنجی را شخم بزنند. تلاشی بی فایده که در نهایت بازی را در پایان نود دقیقه با نتیجه 1-1 به پایان رساند. اما بزرگترین دستاورد کومان دوست داشتنی در فاینورد بود. شب گذشته، در جریان دیداری حساس مقابل فرانسه ای سرشار از مهره های مصدوم و غائب. پاس های جادویی بازی ساز های هلند مقابل واکنش های غیرانسانی هوگو لوریس 44 دقیقه بی فایده بودند. اما سنگر خروس ها در آخرین دقیقه نیمه نخست فرو ریخت. واینالدوم واکنش برگشتی لوریس را با دقتی مثال زدنی به تور چسباند. در نیمه دوم، قهرمان جهان ضعیف تر از همیشه بود. ضعفی که نه تنها ناشی از بازیکنانی ناهماهنگ، بلکه تحت تاثیر بازی زیبای لاله های نارنجی بود.
قهرمان اروپای 1988 در شرایطی از نو آغاز کرده که فوتبال اروپا تحت تاثیر افت آلمان و اسپانیا تنها قدرت بزرگش را فرانسه می بیند. هلند دوست داشتنی، دوباره اوج گرفته است. . ساق های نارنجی خرامان خرامان روی چمن سبز رنگ می رقصند. اندکی زمان می خواهیم تا تماشای دوباره یک شگفتی عادی. یک هلند با نام هایی که آرام آرام بزرگ می شوند. کودکانی که با قدم گذشتن روی جسد دشمنان همیشگی شان، تجربه کسب می کنند. شاید خیال پردازی بزرگی باشد تا بالای یال شیر نارنجی، ستاره ای برای قهرمانی در جهان ثبت شود. اما فوتبال مثل زندگی است. غیر قابل پیش بینی و دوست داشتنی. به همان میزان نفرت انگیز و شیرین.
تیم ملی هلند این روز ها، بیش از هر زمانی شبیه فیلمی است که سال ها پیش برای وصف فوتبالشان ساخته بودند. "به رنگ نارنجی"؛ نسخه ای هلندی از فوتبالیست ها. پسر بچه ای کم تجربه با گذشته ای شگرف که برای روز های زیبا می جنگد. شکوفه لاله های نارنجی، در سردترین روز های پاییز، صحنه ای زیبا به فوتبال اروپا بخشیده است. سیمرغ نارنجی دوباره متولد شده و برای رسیدن به دور دست ترین لانه ها، با جان و دل پرواز می کند. این پرواز شکوهمندانه، برخواسته از خاکستری سیاه اما شیرین است؛ زیباترین اتفاق این روز های فوتبال.
43 43
نظر شما