به گزارش خبرآنلاین این استاد دانشگاه تصریح کرد: به نظرم یک بخشی از این مصائب به عموم مردم و بخشی نیز به دستگاه حاکم برمیگردد، یعنی همیشه اتفاقات ناگوار معلول یک دستگاه حاکم بد و فاسد نیست. اگر زمینههای اجتماعی فراهم نباشد، هرچقدر هم که یک حکومت بد باشد، اجازه چنین کاری را نخواهد یافت.
او در ادامه با اشاره به موضوع سخنرانی خود، واژه «جاهلیت» را برای وصف جامعه و مردم و واژه «فاسد» را نیز برای وصف دستگاه حاکم مطرح کرد و افزود: بارها شنیدهایم که بعد از پیامبر فاصله حاکمان از ویژگیهای حکومت پیامبر دور شد. اما اگر همین دستگاه حاکم، جاهلیت را نبیند جرأت فساد نمییابد. جاهلیت اجتماعی، فساد دستگاه حاکم را بوجود میآورد و این دو با هم به مصائب ناگوار منجر میشود.
بعد سیاسی و مناسکی دین را غلبه دادهایم
مهریزی در بخش دیگری از سخنان خود به غلبه بعد سیاسی و مناسکی دین اشاره و بیان کرد: در جامعه ما دو بعد از ابعاد اسلام یعنی بعد سیاسی و مناسکی آن پررنگ شده است. در جریانهای سیاسی این دو بعد غلبه پیدا میکنند و آنچه که مغفول واقع شده، بُعد معرفتی، معنوی و اخلاقی دین است که به حاشیه رفته است.
او همچنین با اشاره به بعد سیاسی دین بیان کرد: توجه به بعد سیاسی همین است. این روزها این بحث که چه تعداد از منبرها و مداحیها سیاسی حرف میزنند، داغ شده است. اما اشتباه نشود؛ بخش زیادی از مسائل دینی، اجتماعی است و پرداختن به آن از این جهت غلط نیست. آنچه من از بعد سیاسی میگویم به معنای خاص حاکمیت و حکومت است. اما مسأله دیگر که بعضی از بزرگان ما هم گرفتار این موضوع شدهاند، این است که به جای آنکه به بعد اجتماعی نماز جمعه بپردازند از آن برداشت سیاسی کردهاند.
مهریزی ادامه داد: ما اوایل انقلاب از بعد سیاسی به همه این مسائل پرداختیم تا مفهوم حکومت اسلامی و دینی را تبیین کنیم. اما باید بدانیم سیاست جزء دین است اما یک بعد از آن و وسیله است. مانند آنچه امام علی(ع) گفتند که حکومت پشیزی ارزش ندارد و مانند آب بینی بز است. اما ما ناخوداگاه آن بعد را تقویت میکنیم.
امام حسین به دنبال حکومت نبود
این استاد دانشگاه همچنین با اشاره به سخنان حضرت امام حسین درباره فساد حاکمان زمان خود اضافه کرد: امام حسین در جای دیگری که فراوان شنیدهایم از این فساد برائت میجوید و میگوید خروج من (بیرون رفتن) به دنبال جنجال و احساس نیست بلکه برای ایجاد اصلاح در امت جدم بیرون رفتم.
مهریزی همچنین با اشاره به حدیثی از پیامبر، گفت: پیامبر در جایی میفرمایند ما دنبال حکومت نیستیم، این موضوع خیلی عجیب است. موسی و هارون وقتی پیش فرعون رفتند گفتند تو حاکم باش اما ظلم نکن. این جمله امام حسین هم شاید این تعبیر را داشته باشد. ما میخواهیم نشانهها، مرزها و حدود دین را مشخص کنیم و اصلاح و درستی را در شهرها همگانی کنیم.
مؤلفههای درونی و بیرونی جاهلیت در فرد و جامعه
این استاد دانشگاه با اشاره به موضوع جاهلیت در ادبیات دینی ما میگوید: 800 حدیث درباره عقل و جهل داریم. مشخص است این موضوع کلیدی است. کمترین مؤلفه عقلانیت قدرت تشخیص است. جامعهای که نمیتواند تشخیص دهد، جاهل است. لایه دوم عقلانیت، قدرت تحلیل است که فرد بتواند تشخیص دهد چرا این خوب و یا بد است.
مهریزی افزود: از میان جوامع درگیر با حادثه عاشورا، صفت جاهل برای شام کاربرد دارد چراکه تنها یک روایت و آن هم روایت معاویه را از اسلام شنیده بودند. اما کوفه امام حسن و امام علی را دیده بود. کوفیان یا ترسیدند یا تطمیع شدند اما شامیها نمیدانستند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: نمایندهای که انتخاب میکنیم، رأیی که میدهیم و دوستان نزدیکی که انتخاب میکنیم، نشانه عقل یا جهل ماست. همچنین بر اساس حرف زدن میتوان فهمید یک فرد یا جامعه چقدر خرمند است. یکی از نشانههای عاقل بودن، نوع حرف زدن است. اگر جامعه خودمان را درباره حرف زدن بسنجیم امتیاز بدی میگیریم.
قرآن حرف زدن بدون عمل را همعرض شرک و کفر میداند
مهریزی همچنین تصریح کرد: قرآن تأکید دارد حرفی که به آن عمل نمیکنید، نزنید و حرف زدن بدون عمل را همعرض شرک و کفر آورده است. بسیاری از مشکلات در جامعه ما بخاطر حرف زدنهای بیجاست. کسی که در جایگاهی نباید حرف بزند، حرفی میزند و مصیبتهای زیادی برای آن فرد و دایره حکومت ایجاد میشود. ساکت باشید، حرف زدن نشانه عقل است. در حادثه عاشورا وقتی یاران امام حسین حرف میزدند، سپاه مقابل میگفتند ما حوصله شنیدن نداریم.
وی درباره راه اصلاح عمومی جامعه اظهار کرد: سه مدل وجود دارد؛ عدهای میگویند ما باید سراغ تودهها برویم و جامعه را آگاه کنیم و عدهای دیگر معتقدند باید قدرت را به دست آورد و با قدرتها روبهرو شد. اما مدل سوم آن است که با تربیت تودهها آنها را به تعامل با قدرت ببریم نه رویارویی با آن.
مهریزی در پایان سخنان خود با بیان اینکه «قدرت و آگاهی مثل پدر و مادر هستند و جایی که آگاهان و قدرتمندان هماهنگ در عمل باشند همه چیز درست میشود»، بیان کرد: ما الان در دور باطلی افتادیم که نمیدانیم اول مردم باید درست شوند و یا حکومت. در 150 سال گذشته، هر 30 سال یک اتفاقاتی میافتد. گیر قصه کجاست؟ این دو هماهنگ با هم نیستند. تعامل با قدرت و نه رویارویی با قدرت مهم است. همانطور که موسی به بنیاسرائیل میگوید ما نیامدیم جای تو بنشینیم، تو رئیس باش اما ظلم نکن.
این سلسله نشستها، امشب در شب تاسوعای حسینی با سخنرانی دکتر فهیمه فرهمندپور و حجتالاسلام سیدجواد ورعی در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی به نشانی خیابان استاد نجات اللهی، نبش ورشو ادامه مییابد.
سروش محلاتی: رهبر انقلاب از تفکر تفکیک بین تکلیف و نتیجه احساس خطر کردند
آیتالله محمد سروشمحلاتی در سخنرانی خود در شب هشتم محرم به تشریح رابطه بین تکلیف و نتیجه در اعمال عبادی و اجتماعی حول محور نهضت عاشورا پرداخت.
استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در سومین شب از سلسله نشستهای عاشورا و امروز ما که با همکاری انجمن اندیشه و قلم، خانه اندیشمندان علوم انسان و بنیاد اندیشه و احسان توحید برگزار میشود، عنوان کرد: دیدگاه تفکیک بین تکلیف و نتیجه دو مبنا دارد و اگر کسی یکی از این دو مبنا را بپذیرد میتواند ملتزم شود که تکالیف حساب جداگانهای از نتایج دارند و میتوان بدون توجه به نتایج، تکالیف را انجام داد.
او در این باره توضیح داد: مبنای اول تأکید دارد اساسا در تکالیف الهی نباید دنبال نتیجه بود؛ چون تکلیف برای رسیدن به نتیجه نیست و تکلیف برای تکلیف است. اشاعره چنین نظری دارند و معتقدند احکام مبتنی بر مصالح و مفاسد نیستند. آنان معتقدند در پس امر و نهی الهی ملاک و غایتی وجود ندارد که انسان بخواهد با انجام تکلیف به نتیجهای برسد. انسان فقط و فقط با انجام تکلیف، عبودیت و بندگیاش را اثبات میکند.
سروشمحلاتی با بیان اینکه «این مبنای اشاعره در بین متفکرین شیعی جایگاهی ندارد»، اضافه کرد: علمای شیعی در کلام و اصول پذیرفتهاند که احکم الهی مبتنی بر مصالح است و خداوند چون حکیم است هرگز حکمی را بدون مصلحت جعل نمیکند و همه احکام الهی برای رسیدن انسان به مصالحی است یا اگر خدا نهی میکند برای این است که جلوی مفسدهای گرفته شود. بنابراین مبنای اول در میان متفکرین شیعی جایگاهی ندارد.
برخی تکلیف گرایی ها جاعلانه و خطرناک است
او گفت: اما مبنای دوم نظریه تفکیک بین تکلیف و نتیجه که در بین علمای ما هم کم و بیش طرفداران جدی دارد، میگوید هرچند تکلیف دارای نتیجه و برای نتیجه است اما انسان آن را نمیداند و درک نمیکند؛ لذا بشر باید دغدغه تکلیف داشته باشد اما دغدغه نتیجه خیر. آنان معتقدند خداوندی که عالم و حکیم است احکام را برای رسیدن انسان به نتایج مطلوب قرار داده ولی از آنجا که آگاهی بشر محدود و ناقص است باید بدون محاسبه نتایج، تکالیف را انجام دهد.
سروشمحلاتی با ذکر مثالی از علمای معاصر که به تفکیک بین نتیجه و تکلیف باور دارند، گفت: در عصر و زمان ما استاد مصباح یزدی از این دیدگاه دوم تبعیت و آن را ترویج میکند. بحثی از ایشان خواندم که مصر بودند ما تکلیفگرا نیستیم و نتیجهگرا هستیم ولی نتیجهگرایی که چیزی جز تکلیفگرایی نیست؛ چون راه برای تشخیص نتایج به روی انسان به طور کلی مسدود است.
این استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه «به این دیدگاه نقد عملی و کاربردی وارد است»، گفت: مشکلی که تفکیک بین نتیجه و تکلیف به وجود میآورد بسیار خطرناک و وحشتناک است. ما در بسیاری از تکالیف اجتماعی دچار این مشکل میشویم که از یک طرف شخص قصد ادای تکلیف دارد و از طرف دیگر حاضر به قبول نتایج عمل خود نیست. وقتی به او میگویید کار تو پیامدهای ناگواری دارد، میگوید من کاری به نتیجه ندارم و تکلیفم را عمل میکنم؛ لذا این بحث مطرح میشود که ما در اقدامات و تصمیمگیریهای حکومتی اصلا کاری به هزینههایی که آن تصمیم بر جامعه تحمیل میکند نداریم. چون ما موظفیم تکلیف را دریابیم اما نتایج به ما ربطی ندارد و هر مشکل، مفسده و هزینهای اتفاق بیفتد، باید پذیرفت.
سروشمحلاتی افزود: طرفداران این عقیده برای اثبات خود به نهضت امام حسین(ع) اشاره میکنند. آنان میگویند امام حسین مبارزه کرد، به شهادت رسید، اصحاب و یارانش به شهادت رسیدند، خانوادهاش نیز اسارت کشیدند اما امام از انجام تکلیف خود کوتاه نیامد. امام محاسبه نکرد نتیجه تکلیفش چه خواهد بود و چه هزینهای باید بپردازد بنابراین ما هم باید خط تکلیفگرایی بدون التزام به نتایج را دنبال کنیم.
او یادآور شد: این تفکر جاعلانه و خطرناک به قدری وحشتاک و زیانبار بود که حدود سه سال قبل رهبری مجبور شدند به صراحت در مقابل این تفکر که در حال شیوع در جامعه بود موضعگیری کنند. ایشان گفتند «اینکه امام فرمودند ما دنبال تکلیف هستیم آیا معنایش این است که دنبال نتیجه نبود؟ چطور میشود چنین چیزی را گفت؟ حتما تکلیفگرایی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب، طبق تکلیف عمل کند.»
سروشمحلاتی تأکید کرد: معنای تکلیفگرایی این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب بر طبق تکلیف عمل کند. یعنی ابتدا باید غایت و اهداف را مشخص کرد، سپس برای رسیدن به هدف، راه مشخص میشود. تکالیفی که پیامبران انجام دادند همه برای رسیدن به نتایج معین بود. البته کسی که برای رسیدن به نتیجه طبق تکلیف عمل میکند اگر هم به نتیجه مطلوب نرسید احساس پشیمانی نمیکند.
هرجا راه رسیدن به نتایج مسدود شد، راه تکلیف هم مسدود است
او اضافه کرد: اینکه تصور کنیم تکلیفگرایی معنایش این است به نتیجه نظر نداشته باشیم نگاه درستی نیست. به عقیده من رهبری احساس خطر کردند و صرفا اظهارنظر علمی نداشتند. اگر در جامعهای چنین تصوری بر مردم، نخبگان یا متولیان امور حاصل شود که ما تکالیفی را بدون نظر به نتایج و آثار آن دنبال کنیم، میتواند برای جامعه بسیار خطرناک و مفسدهآفرین باشد.
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه سخنانش گفت: مثلا در امر به معروف و نهی از منکر فقها شریط انجام این عمل را گفتهاند که از آنها احتمال تأثیر است. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر در جایی که انسان احتمال تأثیر و نتیجه نمیدهد نه واجب است و نه تکلیف.
او با تأکید بر اینکه «هرکجا راه رسیدن به نتایج مسدود شد، راه تکلیف هم مسدود میشود»، گفت: «در جهاد هم همینطور است. فقها پذیرفتهاند اگر دشمن بیش از دو برابر باشد تکلیف ساقط است؛ چون زمینه تحقق نتیجه که غلبه هست، وجود ندارد. بنا نیست ما انسانها را برای کشته شدن به میدان جنگ بفرستیم.
سروشمحلاتی در ادامه با اشاره به اینکه «در زمینه رسیدن به نتیجه نیز سه حالت وجود دارد»، گفت: در حالت اول انسان اطمینان دارد به نتیجه میرسد؛ در این صورت هم تکلیف است و هم نتیجه پست سرش میآید. در حالت دوم انسان اطمینان دارد به نتیجه نمیرسد؛ بنابراین چون نتیجه منتفی است تکلیف هم منتفی است. در حالت سوم انسان احتمال میدهد نتیجه تحقق یابد یا نیابد که بسیاری از اقدامات روزانه ما اینگونه است.
او با بیان اینکه «احتمال، موجب سقوط تکلیف نیست ولی باید هزینه و فایده آن را محاسبه کرد»، گفت: «کسی که با احتمال مبارزهای را شروع میکند باید بین آنچه به دست میآورد و آنچه از دست میدهد محاسبه کند. اینجاست که منطق جای خود را در مبارزه نشان میدهد و تصمیمگیری در این زمینه باید برعهده خردمندترین انسانهای هر جامعهای باشد؛ چون تصمیمات آنها برای همه مردم هزینه دارد. کسی که جامعه را نمیشناسد، از شرایط نظام بینالملل آگاهی ندارد نمیتواند چشمبسته تصمیم بگیرد و بگوید ما تکلیفگرا هستیم. اینگونه تکلیفگرایی منجر به سقوط و فساد است و هرگز چنین چیزی را نمیتوان به اسلام نسبت داد.
نتایجی که امام حسین(ع) به آنها رسید چه بود؟
سروشمحلاتی سپس با اشاره به قیام امام حسین (ع) گفت: روزی که حضرت میخواست از مکه بیرون بیایند فرزدق را دیدند و از او پرسیدند از کجا میآیی و چه خبر است؟ فرزدق برای امام اوضاع کوفه را توصیف کرد. گرچه هنوز مسلم شهید نشده بود و شرایط کوفه عادی بود اما فرزدق نگه بدبینانهای به مردم کوفه داشت. امام حسین بعد از توضیحات او سه احتمال بیان کردند. اول اینکه، اگر تقدیرات الهی آنگونه اتفاق افتد که ما میخواهیم خدا را به خاطر نعمتهایش شکر میکنیم. اما اگر قضای الهی جلوی این امیدها را گرفت و آنچه ما امید داشتیم تحقق نیافت، آن کسی که درصدد رسیدن به حق است و انگیزه الهی دارد ضرر و زیان نکرده است. از بیان حضرت اینطور میتوان استنباط کرد که امام در این موقعیت نه اطمینان به نتیجه دارند و نه اطمینان به عدم رسیدن به نتیجه. ولی زمانی که گزارشهای بعدی از کوفه به حضرت رسید و نشان میداد شرایط تغییر کرده است، امام اولین کاری که کرد این بود که به اصحاب خود فرمودند شرایط کوفه تغییر پیدا کرده و زمینه برای موفقیتی که ما دنبال آن بودیم فراهم نیست بنابراین هر کس میخواهد برود، میتواند برود.
او افزود: در اینجا نتیجه تغییر پیدا کرده پس تکلیف هم تغییر پیدا میکند؛ بنابراین امام برای آخرین بار در شب عاشورا این مطلب را تکرار میکند.
سروشمحلاتی با طرح این پرسش که «آیا امام حسین به نتیجه رسید یا نه؟»، گفت: اگر هدف امام ایستادن جلوی حکومت ظالم یزید بود، امام به نتیجه رسید و واقعه عاشورا باعث شد جامعه مقابل این حکومت بایستد.
او تصریح کرد: حتی اگر فرض بگیریم حرکت امام حسین به ساقط کردن و ضربه زدن به حکومت یزید نینجامید اما نتایج مهم دیگری داشت. هدف امام حسین، جدا کردن حساب دین از حکومت فاسد بنیامیه بود که خود را به دین منتسب میکرد و این به نتیجه رسید. امام با مبارزه خود پرده نفاق را از حکومت یزید کشید تا معلوم شود حساب دین یک چیز است و حساب حکومت یزید چیز دیگر.
مراد امام خمینی از جمله معروف
او در پایان با اشاره به سخنان امام خمینی مبنی بر اینکه «ما مأمور به تکلفیم هستیم، نه مأمور به نتیجه» گفت: این سخن امام هرگز به معنای این نیست که ما در تکالیف نتایج را محاسبه نکنیم. جمله امام خمینی بدین معناست که اگر ما براساس نتایج و بررسی عقلانی به تکلیفی رسیدیم، اما در عمل اتفاقاتی پیش بینی نشدهای افتاد، در پیشگاه خدا مؤاخذه نمیشویم.
این سلسله نشستها، امشب در شب تاسوعای حسینی در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی ادامه مییابد. سخنرانان امشب، دکتر فهیمه فرهمندپور و حجتالاسلام و المسلمین سیدجواد ورعی هستند.
/6262
نظر شما