منتظر شد تا چراغ قرمز شود.
باید از رانندهها میپرسید ساعت چند است و چه قدر تا اذان مانده؟ دم هر ماشینی که ایستاد یا شیشهها را داد بالا یا بیتوجهی کرد.
روی لبه جدول نشست .توی خودش بود که ناگهان صدای اذان را از دورها شنید.
فالها و آدامسهایش را روی زمین گذاشت و لقمهاش را از جیبش بیرون کشید.
57243
نظر شما