ماییم و سرزمینی که دستخوش بدمدیریتی در بسیاری از زمینهها، ازجمله مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست است... انتخاب با ما است، میتوانیم به تماشای نابودسازی میراث چندمیلیون ساله طبیعی و چندین هزارساله فرهنگیمان بنشینیم و غرولندی کنیم، و یا همزمان با نقد و انتقاد، برای خود مسئولیتی اجتماعی در نظر بگیریم و در هر هفته چند ساعتی را یا از درآمدمان چند درصدی را به فعالیت محیط زیستی و کمک به کنشهای محیط زیستی اختصاص دهیم.
اگر بخواهیم بخشِ پُر لیوان را ببینیم، در سال گذشته آگاهی و کنش محیط زیستی در جامعه ایرانی بسیار بیشتر شد و دلسوزان این آب و خاک هزاران یادداشت و مقاله درباره محیطزیست نوشتند (تقریباً همه مطبوعات ستون محیط زیست راه انداختهاند)، این میهندوستان هزاران برنامه آموزشی ترتیب دادند، هزاران برنامه پاکسازی طبیعت و شهر یا روستا اجرا کردند، صدها نامه به مقامهای ارشد کشور نوشتند و پیگیر مطالبههای خود شدند، توانستند پای بسیاری از نمایندگان مجلس، مقامهای قوه قضاییه و وزیران و شهرداران را به موضوعهای محیط زیستی بکشانند، توانستند چند طرح ضدمحیط زیست را متوقف کنند (برای مثال: تعطیل شدن معدن سنگ کوه سرخ در زرند، توقف کارگاه انتقال آب «کندر تیل» در پی اعتراضهای کشاورزان و دامداران جنوب کرمان، و توقف آبگیری سد کوچری برای نجاتبخشی سنگنگارههای باستانی منطقه) و همچنین توانستند در دولت دوم روحانی مانع انتصاب فردی برای وزارت نیرو شوند که پیشینه نامطلوبی در مدیریت رودخانهها داشت.
در سوی دیگر، دشواریهای بزرگی پیش آمد؛ فقط یک فقره آن انتصاب شخصی به ریاست سازمان حفاظت محیط زیست بود که پیشینه و عِرق محیط زیستی ندارد. با این انتصاب، گذشته از آن که رویای خوشِ محیط زیستیها درباره «دولت محیط زیستی» فروریخت، سازمان حفاظت محیط زیست هم که اختیارهای قانونی آن از بسیاری از وزارتخانهها بیشتر است (اما ضعیف نگاه داشته شده) بیش از پیش تابع لابیهای ساختوساز و بودجهخوار قرار گرفت. اما فراموش نکنیم که دولت او مستعجل است و حداکثر پس از دو سه سال فرد دیگری رییس خواهد شد. همچنین نباید از یاد ببریم که بیش از رییسان، جامعه محیط زیستی و بدنه نهادهایی مانند سازمان محیط زیست و سازمان جنگلها و مراتع در حفظ طبیعت کشور مؤثر هستند. سخن پژوهشگر برجسته محیط زیست، زندهیاد کامبیز بهرام سلطانی را یادآور میشوم که «در طول تاریخِ حفاظت از محیط زیست، نهادهای دولتی همواره در پسِ نهادهای مردمی و بیشتر برای کنترل و تسلط بر نهادهای مردمی تشکیل شدهاند». درواقع، اگر مردم کوششی برای حفاظت از زمینی که در آن میزیند نداشته باشند، به دولتها امید چندانی نخواهد بود.
برای ادای دینِ فردی نسبت به محیط زیست و جامعه، امکان کارهای زیادی داریم که فهرستی از چندتای آنها را در یادداشتی دیگر خواهم آورد.
پینوشت:
1) بهرامسلطانی، کامبیز. مبانی اندیشه حفاظت از محیطزیست، انتشارات فنی ایران، 1394، ص 82
نظر شما