فاطیما فردوس: محمد کلهری، دانشآموزی است که سال ۹۳ در یک درگیری معلمش را به قتل رساند. اتفاقی که در آن، وضعیت نامناسب روحی و روانی محمد ثابت و رای به سه سال حبس و پرداخت دیه صادر شد؛ اما این رای اعتراضات زیادی را به همراه داشت و با شکایت خانواده مقتول و ورود برخی نمایندگان مجلس، رای به اعدام محمد صادر شد و همین روزها اجرا میشود.
ماجرا برای روزی است که محمد به مدرسه نرفته است و پدرش با او همراه میشود تا اجازهاش را از مدیر مدرسه بگیرد و غیبتش را موجه کند. مدیر مدرسه هم میپذیرد و محمد برای کاری به کلاس میرود که معلم مانعش میشود و میگوید باید از دفتر مدرسه نامه و اجازه بگيرد. محمد هم عصبانی میشود و با چاقویی که همراهش بوده معلمش را سر کلاس به قتل میرساند و فرار میکند. محمد به تهران ميرسد و بهخاطر درگيري ديگري به کانون اصلاح و تربيت ميرود و از آنجا به شهرش بروجرد منتقل ميشود. در آنجا هويت واقعياش مشخص و معلوم میشود او همان دانشآموزي است که به اتهام قتل معلمش، تحت تعقيب پليس است. براي تحقيقات به پليس آگاهي لرستان منتقل میشود و در بازجويي به قتل معلماش مدرسه اعتراف میکند و بعد از بازسازي صحنه قتل، روانه زندان میشود.
محمد در دادگاه بدوی بهخاطر مشکلات روحی و روانی به سه سال حبس و پرداخت دیه محکوم میشود ولی با شکایت خانواده مقتول و دخالت نمایندگان مجلس در این پرونده، حکم به اعدام تغییر میکند؛ حتی با وجود اینکه تمام پروندههای پزشکی محمد نشان میدهد که او در وضعیت سلامت روحی و روانی قرار ندارد و اقدام به قتل او خودآگاه نبوده است. آنطور که از شنیدهها برمیآید پرونده محمد درگیر مسائل قومیتی و قبیلهای شده است. علاوه بر این واکنش آموزشوپرورش هم در این پرونده تا حدی عجیب است؛ ظاهرا اموزش و پرورش در این پرونده فقط از معلم حمایت کرده است. محمد نزدیک به دو هفته بوده که وضعیت روحی مناسبی نداشته و همیشه با خودش چاقو حمل میکرده است (بهخاطر کار و منبع درآمدیاش) اما هیچکدام از معلمها و مسئول مدرسه توجهی به حالتهای روانی او نکردهاند و حالا که این اتفاق رخ داده، درخواست اشد مجازات او را دارند.
«۱۲ روز بود که حال بدیهایش شروع شده بود»
«مادرش به من گفته بود محمد حالش خرابه بیا ببرش دکتر. من محل کارم تهرانه و برگشتم بروجرد که اجازهش رو بگیرم از مدرسه و ببرمش دکتر. مدیر مدرسه هم اجازه داد که بچهام رو ببرم دکتر بهخاطر حال بدی که داشت؛ ولی بعدش خبر دادن که اون اتفاق افتاده.» اینها روایت پدر محمد از همان روزی است که آن اتفاق افتاده است. «مشکلش این بود که تو خونه با خودش درگیر بود؛ خیلی گوشهگیر شده بود. یک شب میخواست خودش رو از ساختمان بندازه پایین. حدودا ۱۰، ۱۲ روز بود که اینجوری شده بود. برای همین وقت دکتر گرفته بودم براش.» آنطور که پدرش روایت میکند، رابطه محمد با اعضای خانواده و خواهرها و برادرهایش خوب بوده و مشکلی باهم نداشتهاند؛ اما مشکل روحی و روانی محمد از یک بازه ۱۲ روزه شروع میشود. «تو اون ده دوازده روز بچهم زیر و رو شد. میرفت حموم ۲ ساعت میموند، میخواست نماز بخونه سه چهار بار وضو میگرفت. انگار وسواس گرفته بود. همهش تو خودش بود. از مدرسه هم که پرسیدم میگفتن خیلی گوشهگیره؛ الان هم که بچهم قرص اعصاب مصرف میکنه.»
چرا همیشه چاقو همراه محمد بود؟
روزی که آن اتفاق افتاده محمد چاقو همراهش بوده است و بیشترین انتقاد گروههای مختلف و بهویژه معلمان این بوده که چرا یک دانشآموز باید چاقو همراهش باشد؟ پدرش اینطور توضیح میدهد: «همیشه چاقو همراه محمد بود؛ بهخاطر اینکه ما درآمد کمی داشتیم یکی از کارهایی که محمد میکرد این بود که سر سیمها رو لخت میکرد و داخلش رو باز میکرد و میفروخت. بهخاطر همین همیشه چاقو همراهش بود و باهاش کار میکرد؛ مدرسه هم همراهش بود. کسی اونجا نبود ازش بگیره!»
وضعیت تحصیلی محمد هم کمی پیچیده بوده است. «بچه من مدرسه شبانه درس خوند و سه سال راهنمایی رو از اونجا مدرک گرفت و بعدش سال اول دبیرستان رو رفت مدرسه عادی. از وقتی رفت مدرسه عادی اینجوری شد؛ پزشکی قانونی، دکتر کانون اصلاح و تربیت و همه تایید کردن که حال محمد خوب نیست؛ حکم اولی هم که دادند این بود که سه سال حبس باشد و دیه را هم پرداخت کند ولی برخی نمایندهها نامهای نوشتند که در پرونده هست و میتوانید ببینید. بچه من تا قبل از این اتفاق با هیچکس درگیری نداشته ولی نوشتهاند که محمد ۵ بار درگیری داشته است.»
محمد متولد آذر ۷۷ است و حالا ۱۸ سالش تمام شده است. «محمد حدودا یک هفته است که به زندان بروجرد رفته و بعد از اینکه ۱۸ سالش تمام شد از کانون منتقلش کردند. با خانواده آقای خشخاشی هم بارها صحبت کردیم ولی میگویند شما با دولت طرفی و به ما ربطی ندارد. همهشون میدونن که محمد مریضه و حالش خوب نبوده و نیست ولی گوش نمیدن. ملاقات محمد هم که میروم حرفی برای گفتن نداره؛ بچهم حال مناسبی نداره که حرف بزنه. حرفی نداره که بزنه آخه. حال همسرمم که خوب نیست اصلا.»
حالا پدرش پیغامی دارد که میخواهد به گوش خانواده خشخاشی برسد: «خواهش میکنم محمد را ببخشید؛ محمد حال خوبی نداشت، آگاه نبود، نمیفهمید داره چیکار میکنه. ببخشیدش و پسرمون رو به ما برگردونید.»
«محمد یک سال درس نخواند و با ما کار کرد»
از اینجا به بعد را برادر محمد جواب میدهد؛ توضیح درباره وضعیت تحصیلی محمد و اینکه چرا مدرسه شبانه میرفته است. «اول راهنمایی که بود، گفت من دیگه نمیخوام درس بخونم و از درسخوندن خستهام و میخوام کار کنم. ما هم با خودمون بردیمش سر کار. کار ما هم تو ساختمونه و کاشیکاری میکنیم. یکسالی پیش ما کار کرد و مدرسه نرفت؛ ولی گفت این کار برای من سخته و میخواهم دوباره درس بخونم. برای همین گفتن دوباره باید کلاس ششم را بخونه و بعد وارد هفتم بشه. بهخاطر همین مدرسه شبانه رفت و کلاس هفتم، هشتم و نهم را در یکسال خواند و امتحانش را داد تا بتواند وارد اول دبیرستان در مدرسه عادی شود؛ اما چون مدرسه شبانه بود محمد چیزی یاد نگرفت و آخر سال هم چندتا امتحان داد و همینجور الکی قبولش کردن. وقتی وارد مدرسه عادی شد خیلی سختی کشید؛ از همه جهت بهش فشار میومد. نه متوجه مباحث درسی میشد نه نمرههای خوبی میگرفت؛ معلمها هم که دائم تحت فشارش میذاشتن و یکدفعه از لحاظ روحی کاملا بهم ریخت. تا قبل از اون اصلا مشکلی نداشت ولی تو این مدرسه معلمها تنبیهش میکردن، کتکش میزدن. همین مرحوم خشخاشی هم بهخاطر اینکه معلم فیزیک بود و محمد مباحث رو نمیفهمید تنبیهش کرده بود.»
در واقع محمد دو ماه بوده که وارد مدرسه عادی شده و معلمها بدون اینکه در جریان باشند او سه سال راهنمایی را در یک سال و در مدرسه شبانه خوانده، او را تحت فشار قرار میدادند و طوری که خانوادهاش میگویند از همان زمانها بوده که حال محمد بهم میریزد. «محمد دوست صمیمی نداشت؛ چون دو ماه بود که وارد مدرسه شده بود و بهخاطر شرایطی که داشت همیشه احساس میکرد کسی دوست نداره باهاش دوست بشه. کاش مدرسه نمیرفت که اینجوری بشه.»
نمیدانم قاتل برادرم کجاست!
برادر محسن خشخالی، معلمی که به قتل رسیده هم درباره این اتفاق توضیح داده و گفته است: «اول آذر ۹۳ بود که قاتل برادرم مدرسه نبوده؛ طبق گفته پدر و مادرش بردنش نهاوند پیش دکتر براش نسخه گرفتن و برگشتن بروجرد. محمد به پدرش گفته خونه نریم و بریم مدرسه که هم اجازه من رو بگیرین هم کارنامهام رو. وقتی کارنامه رو گرفتن چون نمرههای خوبی نداشته بین پدر و پسر بحث پیش میاد و وقتی مدیر با پدر در حال صحبت بوده، قاتل از دفتر خارج میشه و به کلاس میره. برادرم هم بهش میگه اگر میخوای وارد کلاس بشی یا با یک مسئول بیا یا نامه بیار و در را میبندد. محمد هم عصبانی میشود و با چاقویی که داشته چند ضربه به برادرم میزند و آخرین ضربه را هم به رگ گردنش میزند. وقتی سر و صدای بچهها در کلاس میپیچد، مسئولین به طبقه بالا میآیند. پدر محمد هم میخواسته او را بگیرد که هلش میدهد و فرار میکند. یکی از مسئولین مدرسه هم دنبالش میرود ولی پیدایش نمیکنند. قاتل برادرم پیدایش نمیشود تا روز چهلم برادرم؛ که از کانون تهران زنگ میزنند که قاتل برادرتان با نام و نشانی دیگر اینجاست. پدر محمد را هم برای شناسایی میفرستند و قاتل اول حاشا میکند که این فرد پدرم نیست ولی بالاخره شناسایی میشود و به بروجرد اعزامش میکنند و به کانون خرمآباد میفرستنش. الان هم نمیدانم کجاست؟ آزاد است یا کانون است یا زندان؟»
«بخشیدن قاتل برادرم عواقب دارد!»
معلم محمد متاهل بوده و دو فرزند دارد؛ اما فقط پدر و مادرش میتوانند برای قصاصکردن یا بخشیدن تصمیم بگیرند و خانوادهاش در این پروسه حقی ندارند. برادر او میگوید: «سه سال حبس بهاضافه پرداخت دیه را که مربوط به دو سال پیش است به محمد دادند ولی ما به دیوان عالی کشور اعتراض کردیم که حکم را رد کردند و پرونده را به شعبه دیگری فرستادند و در نهایت حکم قصاص برای قاتل برادرم مشخص شد. به هر حال کاری که برادرم کرد کاری نبود که بگوییم حادثه و اتفاق بوده. این هم که میگویند سلامت عقلی نداشته مربوط به دو سال پیش است و با سندهای جدیدتر حکم ابتدایی رد شد و به قصاص رای دادند. نزدیک به سه سال است که از این جریان میگذرد و قتل خیابانی و دعوای خیابانی نبوده است. در ضمن سه سال است که اجرای این حکم را طول دادهاند و میتوانستند همان موقع اجرا کنند ولی نکردند. ۶، ۷ ماه هم هست که حکم قصاص قطعی آمده است. فرماندار بروجرد هم میگفت من خودم باید صندلی را از زیر پای محمد بکشم! به هر حال درست است که قصاص محمد چیزی را درست نمیکند و برادر من را هم زنده نمیکند ولی بخشیدن او عواقب بیشتری دارد. اگر ببخشیم دیگر امنیت جانی در آموزشوپرورش وجود ندارد؛ ولی خب قبول دارم که باید در مدرسه حواسشان بیشتر به بچهها باشد. باید در جریان حال محمد قرار میگرفتند تا این اتفاق رخ ندهد.»
قصاص محمد غیرقانونی است
در همین میان حسن آقاخانی، وکیل پایه یک دادگستری و وکیل محمد کلهری گفت: «تاریخ دقیق اعدام محمد مشخص نیست و با توجه به اینکه عدم رشد عقلی او تایید شده و بازهم حکم اعدام صادر شده باید علت را از قضات محترم دادگستری دیوان عالی کشور بپرسیم. زمانی که محمد مرتکب قتل شد، مشکل روحی و روانی داشت. نماینده کانون اصلاح و کارشناس مشاوره حضور پیدا کردند و پزشکی قانونی هم به صراحت اعلام کرده بود که محمد رشد عقلی ندارد. قاضی دادگاه بدوی هم با توجه به کنوانسیون حقوق کودک و تبصره ماده ۹۱ او را از ارتکاب قتل تبرئه میکنند؛ البته منظور از تبرئه این است که مشمول پرداخت دیه میشود. بعد از مدتی به این حکم اعتراض شد و به دیوان عالی کشور رفت که متاسفانه سفارشات بیهودهای روی پرونده شد و قضات دیوان عالی کشور رای صادره را نقد کردند.»
او در ادامه گفت: «دادگاه بدوی سه سال حبس تعزیری داد و پرداخت دیه که به آن رای اعتراض شد به شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور رفتند که مشخص نیست چه اتفاقاتی آنجا رخ داد که رای را به شعبه همعرض فرستادند که متاسفانه محمد را مشمول تبصره ماده ۹۱ نمیکنند و حکم اعدام برای او صادر میکنند.»
آقاخانی با اشاره به اینکه آخرین رایی که از دادگاه آمده برای اوایل سال ۹۵ است؛ گفت: «رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، آقای بروجردی در نامهای نوشته بودند که جهت تسکین آلام روحی خانواده و بهلحاظ شان معلم عنایت ویژه داشته باشید.»
پروندههای پزشکی سلامت روانی محمد را تایید نمیکند
پرونده پزشکی محمد هم نشان میدهد که او در شرایط روحی و روانی سالمی قرار ندارد و اجرای حکم اعدام برای او غیرقانونی است. در نامه دکتر علی سبزواری، مسئول کانون حمایت از زنان و کودکان دادگستری کل استان لرستان به رئیس شعبه ۳۱ دیوان عالی کشوری آمده است: «احتراما به استحضار میرساند با عنایت به ارجاع پرونده متهم محمد کلهری، بدیهی است با توجه به صغر سن متهم و وضعیت روحی و روانی ایشان در اجرای قانون برنامههای حمایت از کانون زنان و کودکان، عنایت لازم را مبذول فرموده.»
در نامهای دیگر، دکتر بهلولی، رئیس کانون اصلاح و تربیت استان لرستان به مسئول دفتر حمایت از اطفال دادگستری استان نوشته است: «احتراما بهاستحضار میرساند، مددجو محمد کلهری فرزند ملک که به اتهام قتل در این کانون محبوس میباشد، برابر نظریه پزشکی قانونی و پزشکان معالج دارای وضعیت روانی سالمی نبوده و تحت نظر پزشک متخصص از دارو استفاده میکند که علیرغم مصرف دارو و کنترل وضعیت روانی او، در کلاسهای فرهنگی و تربیتی شرکت کرده ولی متاسفانه در بعضی اوقات با وجود مراقبتهای درمانی نیز از حالت عادی خارج و دست به اعمال و حرکات غیرعادی میزند. خواهشمند است در خصوص پیگیری وضعیت قضایی او، اقدامات لازم انجام شود.»
نامههایی برای بازنگری در حکم دادگاه
در پرونده محمد، تعدادی از نمایندگان مجلس هم ورود کردهاند. به عنوان مثال علاءالدین بروجردی، نماینده بروجرد و رییس کمیسیون امنیت ملی سال گذشته در نامهای به رئیس شعبه ۱۳۱ دیوان عالی کشور نوشته است: «احتراما در ارتباط با پرونده قتل آقای محسن خشخاشی دبیر فیزیک شهرستان بروجرد که توسط دانش آموز محمد کلهری به قتل میرسد، ضمن ارسال لوایح تقديمي اوليا الدم به استحضار میرساند با عنایت به اینکه آن مرحوم مقابل چشمان دانشآموزان با ضربات چاقو به قتل رسیده و همانطور که در نامه وزیر محترم آموزش و پرورش به شماره ** ذکر شده، موضوع موجب انعکاس گسترده رسانهای مطبوعاتی و جریحهدار شدن احساسات عمومی مردم بروجرد و جامعه فرهنگیان کشور شده است و عدم تدقيق در احراز سن رشد قاتل موجب تعیين مجازاتی غیر منطبق با احساسات عمومی، بار مسئولیت کیفری و حتی موجب تجری در موارد مشابه خواهد شد. لذا مستدعی است نسبت به قابلیت تحميل بر کیفری به صورت کامل در مورد ایشان تحقیق جامعی به عمل آید تا بدین وسیله حقی ضایع و احساسات عمومی جریحه دار نگردد.» او در نامهای دیگر نیز نوشته است: «لطفا جهت تسکین آلام روحی این خانواده و به لحاظ شان مقام معلم عنایت ویژه در بررسی مجدد پرونده مبذول گردد.»
مصطفی ناصری، معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزشوپرورش نیز در نامهای نوشته است: «عطف به پرونده کلاسه ** در ارتباط با پرونده قتل آقای من محسن خشخاشی دبیر فیزیک شهرستان بروجرد توسط دانشآموز خود محمد کلهری به استحضار عالی میرساند با عنایت به اینکه آن مرحوم مقابل چشمان دانشآموزان با ضربات چاقو به قتل رسیده است و این موضوع باعث تاثر قشر عالم فرهنگیان سراسر کشور و همچنین انعکاس گسترده رسانهای مطبوعاتی شده است. بهویژه اینکه حسب اعلام خانواده آن مرحوم، متهم تاکنون ۴ بار مرتکب جرم ضرب و جرح با چاقو شده و با پیگیری و جلب رضایت یا به دلیل صغر سن از مجازات معاف شده است. رای صادره از شعبه اول دادگاه کیفری یک ویژه اطفال و نوجوانان استان لرستان حسب اظهارات اولیای دم موجبات نارضایتی آنان و همچنین جامعه فرهنگیان را فراهم نموده است و وافی به مقصود است. با عنایت به مراتب فوق و همچنین حساسیت به وجود آمده، استدعا دارد مقرر فرمایید با نقض دادنامه صادره از دادگاه کیفری یک ویژه اطفال و نوجوانان استان لرستان، پرونده جهت رسیدگی مجدد به دادگاه همعرض ارجاع نمایند تا با رسیدگی مجدد و دستور حکم مقتضی، گوشهای از آلام جامعه فرهنگیانو خانواده آن مرحوم تسکین یابد.»
۴۷۲۳۸
نظر شما